دين وفطرت
تأویل در قرآن کریم

تأویل در قرآن کریم

 

تأویل در قرآن کریم
تأویل از أوَّلَ گرفته شد که به معنای برگرداندن به اصل است. و آن رد شی به غایت منظور است، فعلا باشد یا علماً [1] به همین معنا در قرآن کریم واژه تأویل چهار بار آمده است و همه شان مؤید این است که متشابهات باید به محکمات ارجاع داده شود: “وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ ”  تأویلش را جزء خدا کسی نمی داند.
1.    تأویلی که برای موسی و خضر اتفاق افتاد:
موسی (ع) به آنچه که خضر انجام می داد، نتوانست صبر کند: خضر کشتی را سوراخ کرد، پسر بچه را کشت، در قریه ای که اهلش از آنها استقبال نکرده بود، دیوار خراب شده را بدون دست مزد درست کرد. و بعد خضر (ع) گفت:
قَالَ هَذَا فِرَاقُ بَيْنِي وَبَيْنِكَ سَأُنَبِّئُكَ بِتَأْوِيلِ مَا لَمْ تَسْتَطِع عَّلَيْهِ صَبْرًا [2]
گفت اين [بار ديگر وقت] جدايى ميان من و توست به زودى تو را از تاويل آنچه كه نتوانستى بر آن صبر كنى آگاه خواهم ساخت.
أَمَّا السَّفِينَةُ فَكَانَتْ لِمَسَاكِينَ يَعْمَلُونَ فِي الْبَحْرِ فَأَرَدتُّ أَنْ أَعِيبَهَا وَكَانَ وَرَاءهُم مَّلِكٌ يَأْخُذُ كُلَّ سَفِينَةٍ غَصْبًا
 اما كشتى از آن بي نوايانى بود كه در دريا كار مى ‏كردند خواستم آن را معيوب كنم [چرا كه] پيشاپيش آنان پادشاهى بود كه هر كشتى [درستى] را به زور مى ‏گرفت.
   وَأَمَّا الْغُلَامُ فَكَانَ أَبَوَاهُ مُؤْمِنَيْنِ فَخَشِينَا أَن يُرْهِقَهُمَا طُغْيَانًا وَكُفْرًا
و اما نوجوان پدر و مادرش [هر دو] مؤمن بودند پس ترسيديم [مبادا] آن دو را به طغيان و كفر بكشد.
   فَأَرَدْنَا أَن يُبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَيْرًا مِّنْهُ زَكَاةً وَأَقْرَبَ رُحْمًا
پس خواستيم كه پروردگارشان آن دو را به پاكتر و مهربانتر از او عوض دهد.
 
 
   وَأَمَّا الْجِدَارُ فَكَانَ لِغُلَامَيْنِ يَتِيمَيْنِ فِي الْمَدِينَةِ وَكَانَ تَحْتَهُ كَنزٌ لَّهُمَا وَكَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا فَأَرَادَ رَبُّكَ أَنْ يَبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَيَسْتَخْرِجَا كَنزَهُمَا رَحْمَةً مِّن رَّبِّكَ وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي ذَلِكَ تَأْوِيلُ مَا لَمْ تَسْطِع عَّلَيْهِ صَبْرًا
 و اما ديوار از آن دو پسر [بچه] يتيم در آن شهر بود و زير آن گنجى متعلق به آن دو بود و پدرشان [مردى] نيكوكار بود پس پروردگار تو خواست آن دو [يتيم] به حد رشد برسند و گنجينه خود را كه رحمتى از جانب پروردگارت بود بيرون آورند و اين [كارها] را من خودسرانه انجام ندادم اين بود تاويل آنچه كه نتوانستى بر آن شكيبايى ورزى[3]
وقتی موسی علیه السلام تأویل اعمال خضر را شنید متحیر می شد.
2.    تأویل خواب
تأویل خواب یعنی تعبیر خواب است. در قرآن از قول ملک حکایت می شود:
وَقَالَ الْمَلِكُ إِنِّي أَرَى سَبْعَ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعَ سُنبُلاَتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ يَابِسَاتٍ يَا أَيُّهَا الْمَلأُ أَفْتُونِي فِي رُؤْيَايَ إِن كُنتُمْ لِلرُّؤْيَا تَعْبُرُونَ*
و پادشاه [مصر] گفت من [در خواب] ديدم هفت گاو فربه است كه هفت [گاو] لاغر آنها را مى‏ خورند و هفت ‏خوشه سبز و [هفت‏ خوشه] خشکيده ديگر اى سران قوم اگر خواب تعبير مى‏ كنيد در باره خواب من به من نظر دهيد.
   قَالُواْ أَضْغَاثُ أَحْلاَمٍ وَمَا نَحْنُ بِتَأْوِيلِ الأَحْلاَمِ بِعَالِمِينَ*
گفتند خوابهايى است پريشان و ما به تعبير خوابهاى آشفته دانا نيستيم.
وَقَالَ الَّذِي نَجَا مِنْهُمَا وَادَّكَرَ بَعْدَ أُمَّةٍ أَنَاْ أُنَبِّئُكُم بِتَأْوِيلِهِ فَأَرْسِلُونِ*
و آن كس از آن دو [زندانى] كه نجات يافته و پس از چندى [يوسف را] به خاطر آورده بود گفت مرا به [زندان] بفرستيد تا شما را از تعبير آن خبر دهم.
   يُوسُفُ أَيُّهَا الصِّدِّيقُ أَفْتِنَا فِي سَبْعِ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعِ سُنبُلاَتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ يَابِسَاتٍ لَّعَلِّي أَرْجِعُ إِلَى النَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَعْلَمُونَ*
اى يوسف اى مرد راستگوى در باره [اين خواب كه] هفت گاو فربه هفت [گاو] لاغر آنها را مى‏ خورند و هفت‏ خوشه سبز و [هفت‏ خوشه] خشکيده ديگر به ما نظر ده تا به سوى مردم برگردم شايد آنان [تعبيرش را] بدانند.
قَالَ تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنِينَ دَأَبًا فَمَا حَصَدتُّمْ فَذَرُوهُ فِي سُنبُلِهِ إِلاَّ قَلِيلًا مِّمَّا تَأْكُلُونَ
گفت هفت‏ سال پى در پى مى‏ كاريد و آنچه را درويديد جز اندكى را كه مى‏ خوريد در خوشه ‏اش واگذاريد.
ثُمَّ يَأْتِي مِن بَعْدِ ذَلِكَ سَبْعٌ شِدَادٌ يَأْكُلْنَ مَا قَدَّمْتُمْ لَهُنَّ إِلاَّ قَلِيلًا مِّمَّا تُحْصِنُونَ
آنگاه پس از آن هفت‏ سال سخت مى ‏آيد كه آنچه را براى آن [سالها] از پيش نهاده‏ ايد جز اندكى را كه ذخيره مى ‏كنيد همه را خواهند خورد.
   ثُمَّ يَأْتِي مِن بَعْدِ ذَلِكَ عَامٌ فِيهِ يُغَاثُ النَّاسُ وَفِيهِ يَعْصِرُونَ
آنگاه پس از آن سالى فرا مى ‏رسد كه به مردم در آن [سال] باران مى‏ رسد و در آن آب ميوه مى‏ گيرند [4]
تأویل خواب تعبیر خواب است که آن عبارت است از ربط  دادن رموزی که آدم در خواب می بیند به زندگی واقعی خود، کسی که نتواند این ربط را بدهد، نمی تواند خواب را تعبیر کند. افراد معبر خواب که در درگاه ملک مصر بودند، نتوانستند خواب شاه را تعبیر کنند.
3.    تأويل الدنيا
دنیا مکان امتحان است. هر چه که در آن اتفاق می افتد، مرتبط است به آنچه که درآخرت اتفاق خواهد افتاد. اگر انسان نتواند ربط صحیح آن را بنا کند، نمی تواند به بهشتی که آرزو دارد، وارد شود. بلکه به جهنمی که اصلا دلش نمی خواهد می افتد. خداوند می فرماید:
وَنَادٰىۤ اَصْحَابُ النَّارِ اَصْحَابَ الْجَنَّةِ اَنْ اَفيضُوا عَلَيْنَا مِنَ الْمَاۤءِ اَوْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللّٰهُ قَالُوۤا اِنَّ اللّٰهَ حَرَّمَهُمَا عَلَى الْكَافِر۪ينَ اَلَّذ۪ينَ اتَّخَذُوا د۪ينَهُمْ لَهْوًا وَلَعِبًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيٰوةُ الدُّنْيَا فَالْيَوْمَ نَنْسٰيهُمْ كَمَا نَسُوا لِقَاۤءَ يَوْمِهِمْ هٰذَا وَمَا كَانُوا بِاٰيَاتِنَا يَجْحَدُونَ. وَلَقَدْ جِئْنَاهُمْ بِكِتَابٍ فَصَّلْنَاهُ عَلٰى عِلْمٍ هُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ هَلْ يَنْظُرُونَ اِلَّا تَاْو۪يلَهُ يَوْمَ يَاْتي تَاْو۪يلُهُ يَقُولُ الَّذ۪ينَ نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَاۤءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ فَهَلْ لَنَا مِنْ شُفَعَاۤءَ فَيَشْفَعُوا لَنَاۤ اَوْ نُرَدُّ فَنَعْمَلَ غَيْرَ الَّذ۪ي كُنَّا نَعْمَلُ قَدْ خَسِرُوۤا اَنْفُسَهُمْ وَضَلَّ عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَفْتَرُونَ [5]
و دوزخيان بهشتيان را آواز مى ‏دهند كه از آن آب يا از آنچه خدا روزى شما كرده بر ما فرو ريزيد مى‏ گويند خدا آنها را بر كافران حرام كرده است*همانان كه دين خود را سرگرمى و بازى پنداشتند و زندگى دنيا مغرورشان كرد پس همان گونه كه آنان ديدار امروز خود را از ياد بردند و آيات ما را انكار مى‏ كردند ما [هم] امروز آنان را از ياد مى ‏بريم* و در حقيقت ما براى آنان كتابى آورديم كه آن را از روى دانش روشن و شيوايش ساخته ‏ايم و براى گروهى كه ايمان مى‏ آورند هدايت و رحمتى است* آيا [آنان] جز در انتظار تاويل آنند روزى كه تاويلش فرا رسد كسانى كه آن را پيش از آن به فراموشى سپرده‏ اند مى‏ گويند حقا فرستادگان پروردگار ما حق را آوردند پس آيا [امروز] ما را شفاعتگرانى هست كه براى ما شفاعت كنند يا [ممكن است به دنيا] بازگردانيده شويم تا غير از آنچه انجام مى ‏داديم انجام دهيم به راستى كه [آنان] به خويشتن زيان زدند و آنچه را به دروغ مى‏ ساختند از كف دادند.
از تأویل دنیا می فهمیم که همه تصرفات دنیا به آنچه که در آخرت اتفاق خواهد افتاد مرتبط است. اصل آخرت است و آن باقیست در آخرت هر کس به اعمال دنیوی خود مجازات می شود: مَنْ جَاۤءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ اَمْثَالِهَا وَمَنْ جَاۤءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلَا يُجْزٰىۤ اِلَّا مِثْلَهَا وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ [6]
هر كس كار نيكى بياورد ده برابر آن [پاداش] خواهد داشت و هر كس كار بدى بياورد جز مانند آن جزا نيابد و بر آنان ستم نرود.
4.    تأویل آیات
هُوَ الَّذ۪ۤي اَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ اٰيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ اُمُّ الْكِتَابِ وَاُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَاَمَّا الَّذ۪ينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاۤءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاۤءَ تَاْو۪يلِه۪ وَمَا يَعْلَمُ تَاْو۪يلَهُۤ اِلَّا اللّٰهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ اٰمَنَّا بِه۪ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّناَ وَمَا يَذَّكَّرُ اِلَّاۤ اُولُوا الْاَلْبَابِ [7]
اوست كسى كه اين كتاب [=قرآن] را بر تو فرو فرستاد پاره ‏اى از آن آيات محكم [=صريح و روشن] است آنها اساس كتابند و [پاره ‏اى] ديگر متشابهات اند [كه تاويل‏ پذيراند] اما كسانى كه در دلهايشان انحراف است براى فتنه‏ جويى و طلب تاويل آن [به دلخواه خود] از متشابه آن پيروى مى‏ كنند با آنكه تاويلش را جز خدا و ريشه ‏داران در دانش كسى نمى‏ داند [آنان كه] مى‏ گويند ما بدان ايمان آورديم همه [چه محكم و چه متشابه] از جانب پروردگار ماست و جز خردمندان كسى متذكر نمى ‏شود.
در آیه فوق هم مثل آیات بالا تأویل به معنی ارجاع به اصل است. و تأویلش را هیچ کس جز خدا نمی داند. اصل عنصر آیات محکمات هستند و آن چه که تفصیل می شوند آیات متشابه هستند. ربط دادن آیات به یکدیگر را خدا خودش می داند، لذا تأویل را هم خدا می داند. بین آنها یک شباهتی هم قرار داده که با تعقیب کردن ارتباط موجود می شود به تأویل آن دست یافت اما بدون ربطی که خداوند در آیات قرار داده، نمی توان تأویل آن را یافت. اگر کسی که دانسته این کار را کرد، از راه منحرف می شود. چون در این حال ارتباط بین آیات از بین رفته و برخی آیات نادیده می ماند. نزدیکترین راه انحراف برای افراد متدین هم همین است. خداوند می فرماید:
إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَى مِنْ بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ أُولَئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَيَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ. إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا وَأَصْلَحُوا وَبَيَّنُوا فَأُولَئِكَ أَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَأَنَا التَّوَّابُ الرَّحِيمُ [8]
كسانى كه نشانه‏ هاى روشن و رهنمودى را كه فرو فرستاده‏ ايم بعد از آنكه آن را براى مردم در كتاب توضيح داده‏ ايم نهفته مى‏ دارند آنان را خدا لعنت مى‏ كند و لعنت‏ كنندگان لعنتشان مى‏ كنند* مگر كسانى كه توبه كردند و [خود را] اصلاح نمودند و [حقيقت را] آشكار كردند پس بر آنان خواهم بخشود و من توبه‏ پذير مهربانم.
در تأویل یک موضوع و یک توصیف آن هست. اتفاقی که افتاده برای حضر (ع) موضوع اصلی و برای موسی (ع) امر پوشیده بود، و رخدادهایی که اتفاق افتاد،  برای او تفصیل آن بود. خواب مالک مصرتبیین آینده بود، اما معبرین نتوانستند رابطه بین خواب و حوادث را بیابند. هر اتفاقی که در این دنیا می افتد، مرتبط با آخرت است. یعنی آن چیزی که فرد در آخرت خواهد دید را خبر می دهد. پس تأویل – این است که رابطه بین عنصر  اصلی و عنصر توصیفی (بر اساس شباهت آنان) پیدا شده و بعد طبق این رابطه توضیح داده می شود. برای تأویل آیات باید آیات محکم  و متشابه بر اساس شباهتی که دارند، بیابیم و با این روش آیات را تفسیر کنیم. از آنجا که دانشمندان متشابهات را غیر قابل درک پنداشتند، برای توضیح دادن تأویل ناکام ماندند. در بیان آیه 7 آل عمران “وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا
جمهور علماء می گوید: تأویل آن را جزء خدا کسی نمی داند. متشابهات به نظر آنها آیات خاصی که خداوند انتخاب کرده و هیچ کدام از علماء نمی توانند آن را بفهمند. [9] اما دیگر علما که تعدادشان نسبتاً خیلی کمتر است، می گویند: تأویل را خداوند و راسخون فی العلم می دانند، وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا
و آیات متشابه را هم راسخون فی العلم می دانند. [10] اما این قول هم صحیح نیست، چون همه مؤمنین ایمان دارند که “کل من عند ربنا” و تخصیص بر راسخون نیست.
ماتریدی تأویل را چنین تعریف کرد:  تأویل این است که با یقین و با گواه گرفتن خداوند یکی از احتمالات را ترجیح دادن است [11]
محمد أبو زهرة می گوید: أما التأويل فهو إخراج اللفظ عن ظاهر معناه إلى معنى آخر يحتمله، وليس هو الظاهر فيه. تأویل اخراج کردن معنی احتمالی از ظاهر است.
زكي الدين شعبان می گوید: تأويل با استناد بر قرینه معنی غیر ظاهری را گرفتن است که به سبب آن مانع بر معنی ظاهری می شود.[12] این تعريف به باطن گرایی راه باز می کند.
طبق این تعاریف تأویل اخراج معنی از ظاهر به معنی غیر ظاهری است. وقتی غیر ظاهر  مطرح شود سلسله از اشكالات و زنجیره مجهولات به وجود می آید. از این می فهمیم که تعریفی که علماء از تأویل کردند غیر صحیح می باشد.
 

 


[1] مفردات الفاظ القرآن مادة:  أول.

 

 

[2] کهف 78؛

 

 

[3] کهف، 79-82؛

 

 

[4] یوسف 43-49؛

 

 

[5] اعراف 35-50؛

 

 

[6] انعام 160؛

 

 

[7] آل عمران 7؛

 

 

[8] بقره 159، 160؛

 

 

[9] الطبري، ج. 3 / ص. 182-183

 

 

[10] مدارك التنزيل وحقائق التأويل لأبي البركات عبد الله بن أحمد بن محمود النسفي، بيروت، 1989، ج. 1 / ص. 203؛

 

 

[11] مدارك التنزيل وحقائق التأويل لأبي البركات عبد الله بن أحمد بن محمود النسفي، بيروت، 1989، ج. 1 / ص. 203.

 

 

[12] زکی الدین شعبان، ص. 320

 

 

نظریه ها

  • باتشکر فراوان .من همیه زندگی را مثل بازی کامپیوتری پیچیده میبینم و بر اساس آیه ولنبلونکم بشی من الجوع و الخوف و… می دانم که مواد بازی سختی ها و راحتی ها است که بر اساس تعاملات ما با آنها در آخر بازی به ما پاداش میدهند .آیا من زندگی دنیا را تاویل کرده ام؟

    • بله ، از آن لحاظ که آخر زندگی پاداش (یا خوب و یا بد باشد) دارد

مارا از مدیای مجازی متوانید دنبال بکنید