دين وفطرت
روش ما

روش ما

روش ما

حمد و سپاس به خداوند متعال که ما را از کتاب خود که درست بودنش بی شک است، بهره مند ساخته و آن را حفظ می کند. درود و صلوات به پیامبر (ص) که این کتاب مقدس را زیبا و رسا تفسیر کرد، بر ماست که این منبع عظیم را خوب درک کرده صحیح تفسیر کنیم. حضرت پیامبر (ص) اصحابشان را طوری تربیت کرد که آن ها از هر لحاظ الگوی ما شده اند. خداوند از همه شان خشنود باشد!

با گذشت زمان برای فهمیدن دین هر کس روش خودش را ابداع کرد. برخی از سیره مسلمین، برخی از سنت و برخی دیگر عملکرد صحابه را به عنوان روش خود قرار داده اند. برخی قول علما را به عنوان دین قبول کردند. برخی دیگر عملکرد یک والی منطقه حجاز در قرن هفتم را به عنوان سنت پیامبر (ص) تلقی کردند. چون آنها امر خدا را در یک دوره خاص، یک منطقه خاص، در حدیث سنت و آداب و رسوم آن دوران می دانند. با این دیدگاه و عملکرد شان اسلام را به این حال آورد که انگار دین اسلام  فرهنگ و دیدگاه های قدیمی دارد و دور از پیش رفت است. بعضی ها از آدم های خرافی قهرمانان دینی می سازند، اعتقادات باطل را با اسلام عوض می کنند، دین را با شرک آلوده کرده و با این حال خودرا مسلمان اصیل تلقی می کنند.

اما کسانی که برای عملکرد خود قرآن را برگزیدند از هیچ لحاظ صدمه ای ندیدند.

ما در عملکرد خودمان به قرآن ترجیح می دهیم وطوری رفتار می کنیم که انگار دردست مان هیچ منبع دیگری وجود ندارد و هر مسأله ای که پیش می آید با مراجعه به آیات قرآن حل می کنیم. در درک کردن قرآن کریم اولین مرجع مان فطرت است. چرا که خود قرآن کریم می فرماید:

أَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ [1]

پس روى خود را با گرايش تمام به حق به سوى اين دين كن با همان سرشتى كه خدا مردم را بر آن سرشته است آفرينش خداى تغييرپذير نيست اين است همان دين پايدار ولى بيشتر مردم نمى‏ دانند

این که قرآن طی مدت 23 سال تدریجاً نازل شده مهم بود. چون فطرت با قرآن وفق می گرفت.

وَقُرْآنًا فَرَقْنَاهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلَى مُكْثٍ وَنَزَّلْنَاهُ تَنزِيلًا [2]

و قرآنى [با عظمت را] بخش بخش [بر تو] نازل كرديم تا آن را به آرامى به مردم بخوانى و آن را به تدريج نازل كرديم

درک کردن فطرت کار آسانی نیست. عادات و ملکه خود را می توانیم با فطرت اشتباه بگیریم.  اینجا به سنت رسول الله (ص) و عملکرد اصحاب نگاهی کنیم. اصلاً همانجاست که نیاز ما به سنت ملموس می شود. پس از این مرحله، مشکل حل شده مسأله واضح و روشن می شود. و در توضیح آنچه که شناخته شده نیست نمی توان درک داشته باشیم. اگر خودش شناخته نشود چه طور می تواند الگو باشد؟ آن زمان سنت با قرآن کامل می شود. احادیث متناقض به ظاهر در واقع تناقضش حل می شود (چون منظور حدیث درست روشن خواهد شد).

در پایگاه ما  قسمت اقتصاد اسلامی راجع به سود اقتصادی از نظر مذاهب چهارگانه و ظاهریه بررسی می شود و همچنین نظر خودمان هم همانجا مطرح شده است. اگر به آن قسمت رجوع کنید دیدگاه مان را بهتر بفهمید. مطالعه مطلب راجع به حق زن در پایان دادن ازدواج می تواند به شما اطلاعات کافی در این مورد بدهد.

ما می دانیم که نظرات ما به هیچ کس الزام آور نیست. درواقع ما  در تلاش هستیم که دین را آن طوری که صحیح می دانیم معرفی کنیم. اگر اشتباه در پایگاه ما  به نظرتان رسید، لطفا به ما اطلاع دهید. ما اشتباه را اصلاح کرده از شما هم تشکر خواهیم کرد.

وَلاَ تَقُولُواْ لِمَا تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هَذَا حَلاَلٌ وَهَذَا حَرَامٌ لِّتَفْتَرُواْ عَلَى اللّهِ الْكَذِبَ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللّهِ الْكَذِبَ لاَ يُفْلِحُونَ [3]

و براى آنچه زبان شما به دروغ مى‏ پردازد مگوييد اين حلال است و آن حرام تا بر خدا دروغ بنديد زيرا كسانى كه بر خدا دروغ مى‏ بندند رستگار نمى ‏شوند.

روش ما در تصوف

دیدگاه ما راجع به تصوف را گفت گو با یک شیخ خوب بیان می کند:

– قبل از هر چیز می خواهم بپرسم که نظرتان در باره تصوف چیست؟ آیا آن را قبول دارید یا نه؟

–  این بستگی دارد به آن که شما منظورتان از تصوف چه هست. اگر تصوف این است که برای زندگی کردن قرآن و سنت را هدف خود قرار داده و برای انتشار دین اسلام یک عده مردم دور هم جمع شوند، این کار بسیار پسندیده است و ما هم آن را قبول داریم. شیخی هم که اینجا وظیفه ارشاد را دارد، باید خودش الگو باشد. اما اگر این شیخ را در مکان بین خدا و بندگانش قرار می دهند، اورا یک وسیله دانسته از روح او مدد بجویند و از همت معنوی شیخ استفاده بشود زیاده روی محسوب می شود و ما هم مخالف این سلوک هستیم.  خارج شدن از خط قرآن و سنت موجب می شود که ما آن را قبول نکنیم. هر کسی و با هر شهرتی هم باشد برای ما فرقی نمی کند.

اگر آنها پیروان مذهب حنفی، شافعی، مالکی، اشعری، ماتریدی … هم باشند همان ملاک برای مان باقیست( با کسی تعارفی نداریم). اگر در احادیث غیر متواتر تعارض یافته باشیم روی آن متوقف نمی شویم.  شما در خیلی از موارد خلاف آیات آشکار قرآن کریم عمل می کنید، ما هم در قبالش نمی توانیم ساکت باشیم. و الا چه طور روز قیامت جواب خداوند را بدهیم؟ کاش این ها را درک می کردید!

روش ما با بزرگان تصوف

دیدگاه مان نسبت به بزرگان تصوف در گفت گوی ذیل مطرح شده است:

– اگر تو به عبدالقادر جیلانی باور نداشته باشی، هیچ حرف گفتن برای تو ندارم!

– باور کردن به عبدالقادر جیلانی از شروط ایمان محسوب نمی شود، اما ایمان به قرآن کریم جزء شروط ایمان است!

من فکر می کنم که آن چه که راجع به عبدالقادر جیلانی نقل شده حقیقت ندارد و مبالغه است. وقتی راجع به رسول خدا (ص) این قدر به دروغ می پردازند، راجع به عبدالقادر جیلانی، مولانا، امام ربانی … هم این کار را می کنند. اما اگر دیدیم که خود عبدالقادر جیلانی چیزی گفته باشد که خلاف قرآن بوده، نمی گویم که چیزی بلد بود که این را گفت، بلکه ردش می کنیم. چرا که در روز قیامت ما از عبدالقادر جیلانی پرسیده نمی شویم، از قرآن پرسیده خواهیم شد.

وقف سلیمانیه

 

[1] روم؛ 30؛

[2] اسرا؛ 106؛

[3] نحل؛ 116؛

نظریه ها

  • من وقتی به فطرت خود مراجعه میکنم به مطابقت نظراتتان در این مباحث ( روش استنباط احکام از قران و سنت )با فطرت خودم پی می برم. واقعا عالیه!

    • با عرض سلام

       فتاوی مرتبط به مسائل فقهی ولی در پاسخ و پرسش کلا سؤالات  مذهبی قرار گرفته است.

       

    • یعنی سؤالات صرفا فقهی نیست، بلکه سؤالات اعتقادی و اخلاقی هم شامل می شود

مارا از مدیای مجازی متوانید دنبال بکنید