دين وفطرت
مسأله خلافت آدم در قرآن کریم

مسأله خلافت آدم در قرآن کریم

 

مسأله خلافت آدم در قرآن کریم (قسمت 1)
خداوند متعال در قرآن مجید می فرماید:
وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ[1]
و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت من در زمين جانشينى خواهم گماشت [فرشتگان] گفتند آيا در آن كسى را مى‏ گمارى كه در آن فساد انگيزد و خونها بريزد و حال آنكه ما با ستايش تو [تو را] تنزيه مى‏ كنيم و به تقديست مى ‏پردازيم فرمود من چيزى مى ‏دانم كه شما نمى دانيد.
کسی که جای کسی را گرفته باشد خلیفه آن محسوب می شود. در خانواده هر انسانی جای بزرگتر را می گیرد، بعد از این جای یک شخص منصب دار را می تواند بگیرد. به نوبه خودش خود این انسان هم موقعیت را به دست کسی دیگر می سپارد.
بیمی که انسان در زندگی دارد این است که او می ترسد سمت و موقعیت خود را از دست دهد، لذا در قرآن آمده است که انبیا الهی مردم را از چنین دغدغه ای راحت می کردند و می گفتند:
وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ [2]
و بر اين [رسالت] اجرى از شما طلب نمى‏ كنم اجر من جز بر عهده پروردگار جهانيان نيست.
وقتی که خداوند فرمود می خواهد آدم را خلیفه قرار دهد، ملایکه گفتند:
 “ گفتند آيا در آن كسى را مى‏ گمارى كه در آن فساد انگيزد و خونها بريزد“در جواب آنان این را انکار نکرد، بلکه گفت آن چه را که شما نمی دانید او می داند.
اگر به آیه نگاه کنیم خواهیم فهمید که الله انسان را خلیفه خود قرار داد. اما خلیفه همان طوری که در بالا گفتیم، جانشین است، کسی که جای دیگری را که از این به بعد نمی تواند در جای خود بماند، بگیرد. اما این قول راجع به خدا درست نیست. لذا انسان به این معنی نمی تواند خلیفه خدا باشد. انسان می تواند فقط خلیفه انسان شود. همه ی آیات مربوطه همین مطلب را می رسانند. [3]
در آیه مربوط به داوود (ع) چنین آمده:
يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُم بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ [4]
اى داوود ما تو را در زمين خليفه [و جانشين] گردانيديم پس ميان مردم به حق داورى كن و زنهار از هوس پيروى مكن كه تو را از راه خدا به در كند در حقيقت كسانى كه از راه خدا به در مى ‏روند به [سزاى] آنكه روز حساب را فراموش كرده‏ اند عذابى سخت‏ خواهند داشت.
قَالُواْ أُوذِينَا مِن قَبْلِ أَن تَأْتِينَا وَمِن بَعْدِ مَا جِئْتَنَا قَالَ عَسَى رَبُّكُمْ أَن يُهْلِكَ عَدُوَّكُمْ وَيَسْتَخْلِفَكُمْ فِي الأَرْضِ فَيَنظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ [5]
[قوم موسى] گفتند پيش از آنكه تو نزد ما بيايى و [حتى] بعد از آنكه به سوى ما آمدى مورد آزار قرار گرفتيم گفت اميد است كه پروردگارتان دشمن شما را هلاك كند و شما را روى زمين جانشين [آنان] سازد آنگاه بنگرد تا چگونه عمل مى ‏كنيد.
در باره مسأله خلافت بین دو عالم بزرگ اسلام آقای بایندر (نگارنده این مقاله) و آقای باروخان این بحث علمی صورت گرفته است:
آقای بایندر:   انسان می تواند نماینده خدا باشد؟
آقای باروخان: خیر، الله چنین چیزی را حتی به پیامبر خود هم نسپارد، چه برسد به سایر افراد.
آقای بایندر:  آیا انسان می تواند خلیفه خدا باشد؟
آقای باروخان: بله، چون در قرآن آمده است که خداوند به فرشتگان گفت که می خواهد خلیفه در زمین خلق کند.
آقای بایندر:   آیا نماینده بودن بالاتر است، یا خلیفه بودن؟
آقای باروخان: طبیعی که خلیفه بودن بالاتر است، چرا که نماینده وکالتش خیلی محدودتر است.
آقای بایندر:   آیا انسانی که نمی تواند نماینده باشد، می تواند خلیفه باشد؟
آقای باروخان: احسنت! واقعا راست می گویید. اما آن وقت شما آیه مذکور را چه طور تفسیر می کنید؟
آقای بایندر:  وقتی  آیه 30 سوره بقره را می خواهیم تفسیر کنیم، باید بفهمیم که خلیفه این جا به این معنا است: خداوند انسان را به عنوان خلیفه یعنی کسی که به نسبت خالف- سالف باشد آفرید. انسان جاگزین انسان قبلیست. نمی توانیم خلیفه را به معنایی که اکثر اختیار کردند قبول کنیم، چون این با ذات اقدس الهی سازگار نمی آید، و هم با معنای لغوی این کلمه سازگاری ندارد. چه طور کسی که به قول فرشتگان، خونریز و فاسد هست، خلیفه خدا باشند؟!
آقای باروخان: من از جواب تان قانع شدم. 
مسأله خلافت آدم در قرآن کریم   (ادامه بحث)
خلیفه: جاگزین، جانشین. جانشین کسی که جای کسی دیگررا که به تقاضای شرایط تاریخی، یا جریانات طبیعی (مثل رابطه پدر- پسر) می گیرد. اما این جانشینی می تواند به زور هم به دست آمده باشد. برای توضیح بیشتر این مسأله و روشن ساختن واژه “خلیفه” به قواعد زبان عربی مراجعه می کنیم:
در آیه کریمه کلمه خلیفه در وزن فعیل آمده ست که در زبان عربی این وزن هم برای فاعل و هم برای مفعول می آید. اینجا خلیفه بر وزن مفعول آمده است و معنی آن این است که بعد از آدم علیه السلام انسان های دیگر خواهند آمد. اما اگر کلمه خلیفه را به وزن فاعل قبول کنیم (همان طوری که تقریباً همه مفسرین معنی کردند)، معنای آن این خواهد بود که آدم علیه السلام خلیفه، جانشین خدا است. وقتی که خداوند به فرشتگان گفت: “من در زمین خلیفه خواهم آفرید، فرشتگان آنچه در قلمرو حیوانات اتفاق می افتد را به یاد آوردند. مثلاً دو تا خروس نمی توانند در یک قلمرو باشند. یکی دیگری را یا از قلمرو حذف می کند یا آن را می کشد و یا مجروح می کند. در عین حال مرغ ها در این مبارزه هیچ شرکت نمی کنند. حالات شبیه به این حال در دیگر جانداران هم دیده می شود.
مبارزه فقط بین جانداران نر صورت می گیرد. اما در انسان برای قدرت طلبی در مبارزات زنان هم دخیل هستند و شرکت هم می کنند. با درک کردن این امر فرشتگان به خداوند تقریباً چنین گفتند:
آنانی را که  اختلاط و بی نظمی به وجود می آورند، خونریزی به پا می کنند  تو می خواهی  بیافرینی؟ هر چه را که انجام می دهی نیک می کنی و ما تسلیم خواسته تو هستیم.
خداوند نگفت که این طور نمی شود، یعنی قول فرشتگان را انکار نکرد، چون انسان مثل حیوان رفتار کند خیلی خطرناکتر از حیوان می شود. این مسأله در آیه 41 سوره روم واضح مطرح شده است:
وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلاَئِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِي بِأَسْمَاء هَـؤُلاء إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ   [6]
و [خدا] همه نامها را به آدم آموخت‏ سپس آنها را بر فرشتگان عرضه نمود و فرمود اگر راست مى گوييد از اسامى اينها به من خبر دهيد.
نام کلمه ایست که برای توصیف چیزی و برای احیا کردن آن در ذهن بر اشیا گذاشته می شود. این طور آن اشیا تعریف می شوند و معلوم می شود که برای چه هستند. این اطلاعات محرمانه بود که خداوند به آدم علیه السلام آموخته بود.
وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا ” ضمیر “ها” که این جا آمده به اشیای جمع غیر عاقل دلالت می کند. اما در “ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلاَئِكَةِ ” ضمیر “-هم” بر جمع عاقل دلالت دارد. بنابراین، فرشتگان راجع به اشیا آن هارا غیر می پنداشتند ، در حالی که این اشیا در درون خود هوشمندی داشتند. به عبارت دیگر فرشتگان ظاهر اشیا را درک می کردند و آدم درون آن را. عقل این امکان را به انسان داده که او از چیز هایی که ظاهرا هیچ هوشی ندارد، به نفع خود استفاده کند, خلاقیت انسان را شکوفا کرد. به فرشتگان یک چیز دیگر هم عرضه شده بود که آن هم این است که فرشتگان فهمیدند که انسان از علمی که به او اعطا شد استفاده خواهد کرد. این علمی است که در ظاهر اشیا دیده نمی شود لذا خداوند آن را علم غیب نامیده، به فرشتگان گفت: أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ [7]
فرمود آيا به شما نگفتم كه من نهفته آسمانها و زمين را مى‏ دانم.
پس آدم آن چه را که ملایکه نمی توانند ببینند آموخته بود. برتری انسان از فرشتگان هم در این علم است. اما این علم پیش آن علمی که خداوند متعال دارد، چیزی نیست، خداوند می فرماید:
 وَلاَ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء [8]
و به چيزى از علم او جز به آنچه بخواهد احاطه نمى ‏يابند.
پس آگاهترین انسان آدم علیه السلام است.
آن چه فرشتگان نمی دانستند خلافت در علم و تمدن بود. در علم و تمدن مجادله داشتن زیبا است و عامل پیشرفت است، در آن خون ریزی نبوده، برای ادامه زندگی رقیب ها مانع  نمی شود. اما آن خلافتی که بین حیوانات وجود دارد (و این را فرشتگان در نظر داشتند) برای رسیدن به قدرت است و خون ریزی در پی دارد. برای جلوگیری از این نوع جدال قوانین به وجود می آید، سازمان های اجرای قانون و دادگاه ها ایجاد می شوند.
خلاصه:
اگر با دقت مسأله خلافت آدم علیه السلام را با کنار هم گزاشتن آیات مربوط بررسی کنیم، خواهیم دید که معنای “خلیفه” آن طوری که اکثرا معتقد اند نیست، بلکه به معنای مخلوف (اسم مفعول)است. یعنی انسان طوری آفریده شد در زمین که یکی پس از دیگری خواهد آمد و جانشین قبلی خود می شود.


[1] بقره 30؛
[2] شعرا، 127؛
[3] آیات مذکور زیاد هستند (20 تا) مثل:/30, 66; 3/170, 4/9, 6/133, 165; 7/69, 74, 129, 169; 10/14, 73; 11/57, 13/11, 17/76, 19/59, 24/55, 27/62, 35/39, 38/26.
[4] صاد، 26؛
[5] اعراف، 129؛
[6] روم، 41؛
[7] بقره، 33؛
[8] بقره 255؛

نظریه ها

  • در ابتدا فکر کردم که یعنی انسان جانشین موجودات دیگر است اما با عبارت انتهایی مشکلم بر طرف شد.بسیار عالی بود .

  • سلام علیکم
    میخواستم بپرسم که مقصود از امانت در آیه (انا عرضنا الامانه علی السمائ و الارض و الجبال…) چیست؟

    • و علیکم السلام
      انشا آلله در باره این آیه ای که اشاره نمودف ید، صحبت خواهیم کرد.

مارا از مدیای مجازی متوانید دنبال بکنید