دين وفطرت
حکم عملیات استشهادی از نظر قرآن وحدیث

حکم عملیات استشهادی از نظر قرآن وحدیث

عملیات استشهادی به طور کلی کار نادرست و غیر قابل قبول می باشد. چونکه راه مقابه با دشمن، انتحار (خودکشی) نیست، بلکه مبارزه و مقابله می باشد. این عملیاتهای انتحاری شهادت نیست. برخی از علمای دینی بر شهادت بودن این گونه عملیاتهای انتحاری فتوی صادر کرده اند. ممکن است که خداوند کسانی که فریب این فتوی را خورده اند و در این عملیاتها مرده اند را شهید بداند ، اما این را هیچ وقت فراموش نکنیم خداوند برای بنده گانش عقل وفکر داده اند ودر قرآن کریم دفعات متعدد افلا یتفکرون, آیا شما فکر نمیکنید آفلا یتدبرون, آیا شما تدبر نمیکنید؟ میفرماید.  واز طرف دیگر

خداوند جل جلاله در قرآن کریم  به کسانی که خود کشی کرده باشد،  شهید نمی گوید. بلکه از این کار نهی کرده است:

وَلاَ تَقْتُلُواْ أَنفُسَكُمْ    و خودكشي نكنيد (سوره نساء 4/29)

همچنین احادیثی هم راجع به این موضوع نقل شده است.

“کسی که خود را از بالای یک کوه انداخته و خودکشی کند، او در جهنم مدام خود را به آتش می اندازد و تا ابد این گونه ادامه می یابد. هر که زهری خورده و خود را بکشد در آتش جهنم زهر می نوشد تا ابد.”

ممکن است که انسانها دچار یأس و نا امیدی شوند، اما نباید هیچ گاه امیدشان به خداوند را از دست ندهند. خداوند چنین می فرماید:

وَلاَ تَيْأَسُواْ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِنَّهُ لاَ يَيْأَسُ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ[1]

و از رحمت خدا نوميد مباشيد، زيرا جز گروه كافران كسى از رحمت خدا نوميد نمى‌شود

همچنین در سوره حجر از زبان حضرت ابراهیم چنین می فرماید:

قَالَ وَمَن يَقْنَطُ مِن رَّحْمَةِ رَبِّهِ إِلاَّ الضَّآلُّونَ [2]

گفت چه كسي جز گمراهان از رحمت پروردگارش مايوس ‍ ميشود.

لَا يَسْأَمُ الْإِنسَانُ مِن دُعَاء الْخَيْرِ وَإِن مَّسَّهُ الشَّرُّ فَيَؤُوسٌ قَنُوطٌ [3]

انسان هرگز از تقاضاي نيكي (و نعمت) خسته نمي‏شود، و هر گاه شر و بدي به او رسد ماءيوس و نوميد مي‏گردد.

همچنین برخی از علما و فقها برای موارد خاصی مانند سرزمینهای اشغالی مثل فلسطین چنین فتوی می دهند که افرادبرای دفاع از سرزمین خود می توانند عملیات استشهادی انجام دهند. در این باره هم باید بگوییم که فتوای ویژه برای اشخاص ویژه وجود ندارد. فتوی یک موضوع عمومی می باشد.

برخی از علما چون قرضاوی، دلیل دادن این فتوی (عملیات استشهادی) را این آیه را مطرح می کنند:

وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدْوَّ اللّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِن دُونِهِمْ لاَ تَعْلَمُونَهُمُ اللّهُ يَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنتُمْ لاَ تُظْلَمُونَ [4]

در برابر آنها (دشمنان) آنچه توانائي داريد از نيرو آماده سازيد (و همچنين) اسبهاي ورزيده (براي ميدان نبرد) تا به وسيله آن دشمن خدا و دشمن خويش را بترسانيد و (همچنين) گروه ديگري غير از اينها را كه شما نمي‏شناسيد و خدا مي‏شناسد و هر چه در راه خدا (و تقويت بنيه دفاعي اسلام) انفاق كنيد. به شما باز گردانده مي‏شود و به شما ستم نخواهد شد.

راجع به این فتوی و دلیل مطرح شده باید بگوییم که انسان، سلاح نیست بلکه کسی است که  از سلاح استفاده می کند. در آیه بالا راجع به آماده سازی سلاح برای بازداری و دفاع در مقابل دشمن بحث می شود. این به هیچ وجه دلیل برای مجوزعملیات انتحاری نمی باشد. خداوند چنین می فرماید:

وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبيلِ اللّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاء وَلَكِن لاَّ تَشْعُرُونَ [5]

و كسانى را كه در راه خدا كشته میى‏شوند، مرده نخوانيد، بلكه زنده ‏اند ولى شما نمی‏دانيد.

در این آیه شرط شهادت را “کشته شدن” است، نه خودکشی. این دو مفهوم با هم فرق می کند.

وَقَاتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلاَ تَعْتَدُواْ إِنَّ اللّهَ لاَ يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ [6]

و در راه خدا، با كساني كه با شما مي‏جنگند، نبرد كنيد! و از حد تجاوز نكنيد، كه خدا  تعدي كنندگان را دوست نمي‏دارد!  

اگر دقت کرده شود در آیه فوق از باب مفاعله استفاده شده مقاتله یعنی یعنی جنگیدن دونفر ویا دوگره میباشد عملیات انتحاری در میدان نبرد انجام نمی شود، بلکه در بین انسانهای بی گناه و ساده انجام می شود، آیا این کار تعدی محسوب نمی شود؟ اگر فرض کنیم این عملیات انحاری در بین مردم بیگناه انجام نمیشود در بین دشمن انجام میشود باز هم جایز نخواهد بود اگر جایز میبود موسی علیه السلام به قومش در جای صبر انتحاری را توصیه میکرد

موسی (ع) در مقابل ظلم فرعون چنین فرمود:

قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اسْتَعِينُوا بِاللّهِ وَاصْبِرُواْ إِنَّ الأَرْضَ لِلّهِ يُورِثُهَا مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ [7]

موسي به قوم خود گفت از خدا ياري جوئيد و استقامت پيشه كنيد كه این زمين(این مملکت) از آن خدا است و آنرادربین بنده گانش که از نظام شان  اطاعت بکند  واگذار مي‏كند و سرانجام (نيك) براي پرهيزگاران است.

قوم بنی اسرائیل هم در جواب حضرت موسی چنین گفتند:

قَالُواْ أُوذِينَا مِن قَبْلِ أَن تَأْتِينَا وَمِن بَعْدِ مَا جِئْتَنَا قَالَ عَسَى رَبُّكُمْ أَن يُهْلِكَ عَدُوَّكُمْ وَيَسْتَخْلِفَكُمْ فِي الأَرْضِ فَيَنظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ [8]

گفتند: پيش از آنكه به سوي ما بيائي آزار ديديم و (هم اكنون پس ‍ از آمدنت نيز آزار مي‏بينيم (كي اين آزارها سر خواهد آمد؟ گفت اميد است پروردگارتان دشمن شما را هلاك كند و شما را در زمين جانشين (آنها) سازد و بنگرد چگونه عمل مي‏كنيد؟

و بعد حکومت فرعون به پایان رسید و آن سرزمین برای قوم بنی اسرائیل شد.

همچنین در ماجرای رفتن پیامبر به همراه 1500 مسلمان برای انجام عبادت حج. آنها نزدیک مکه رفته بودند، اما مشرکان مانع ورود به شهر شدند.

 هُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَالْهَدْيَ مَعْكُوفًا أَن يَبْلُغَ مَحِلَّهُ وَلَوْلَا رِجَالٌ مُّؤْمِنُونَ وَنِسَاء مُّؤْمِنَاتٌ لَّمْ تَعْلَمُوهُمْ أَن تَطَؤُوهُمْ فَتُصِيبَكُم مِّنْهُم مَّعَرَّةٌ بِغَيْرِ عِلْمٍ لِيُدْخِلَ اللَّهُ فِي رَحْمَتِهِ مَن يَشَاءُ لَوْ تَزَيَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا [9]

آنها كساني هستند كه كافر شدند و شما را از (زيارت) مسجدالحرام بازداشتند، و از رسيدن قربانيهاي شما به محل قربانگاه مانع گشتند، و هرگاه مردان و زنان با ايماني در اين ميان بدون آگاهي شما زير دست و پا از بين نمي‏رفتند و از اين راه عيب و عاري ناآگاهانه به شما نمي‏رسيد (خداوند هرگز مانع اين جنگ نمي‏شد) هدف اين بود كه خدا هر كس را مي‏خواهد در رحمت خود وارد سازد و اگر مؤ منان و كفار (در مكه) از هم جدا مي‏شدند كافران را عذاب دردناكي مي‏كرديم.

همان طور که در این دو ماجرا دیدیم با صبر، توکل و به کار بردن استراتژیهای صحیح، می توان در مقابل دشمن ایستاد و به پیروزی رسید. برای رسسیدن به هدف، هیچ گاه نباید از راه راستی که خداوند به ما آموخته دور شویم.

فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا* إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا [10]

 بنابراين مسلما با سختي آساني است. و مسلما با سختي آساني است.


[1]  سوره یوسف 12/87

[2]  سوره حجر 15/56

[3]  سوره فصلت 41/49

[4]  سوره انفال، 8/60

[5]  سوره بقره 2/154

[6]  سوره بقره 2/190

[7]  سوره اعراف 7/128

[8]  سوره اعراف 7/129

[9]  سوره فتح 48/25

[10] سوره انشراح 94/5-6

نظریه

مارا از مدیای مجازی متوانید دنبال بکنید