دين وفطرت
حضور یک روحانی از شروط نکاح نمی باشد

حضور یک روحانی از شروط نکاح نمی باشد

سلام علیکم خسته نباشید

سوالی داشتم در مورد این آیه:

 “وَإِنْ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ وَقَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِيضَةً فَنِصْفُ مَا فَرَضْتُمْ إِلَّا أَنْ يَعْفُونَ أَوْ يَعْفُوَ الَّذِي بِيَدِهِ عُقْدَةُ النِّكَاحِ وَأَنْ تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَلَا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَيْنَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ”

اگر پيش از آنكه با آنان نزديكى كنيد طلاقشان گفتيد در حالى كه براى آنان مهرى معين كرده‏ ايد پس نصف آنچه را تعيين نموده‏ ايد [به آنان بدهيد] مگر اينكه آنان خود ببخشند يا كسى كه پيوند نكاح به دست اوست ببخشد و گذشت كردن شما به تقوا نزديكتر است و در ميان يكديگر بزرگوارى را فراموش مكنيد زيرا خداوند به آنچه انجام مى‏ دهيد بيناست (۲۳۷ بقره)

در این آیه عنوان شده که خود زوجه یا کسی که “عقد نکاح را جاری کرده” می تواند مهریه را ببخشد.    یعنی کسی که عقد را خوانده می تواند خودسر و بدون اطلاع زوجه مهریه را ببخشد؟  منظورم اینست که اختیار همه جانبه در این مورد را دارد؟

منظور از او “یعفوا الذی”….. چیست؟ یعنی “الذی بیده عقده النکاح” چه چیزی را باید عفو کند؟

السلام علیکم

منظور از “الَّذِی بِیَدِهِ عُقْدَهُ النِّکَاحِ” “عاقد” نیست. اشتباها در تفاسیر و ترجمه ها چنین می گویند:

“یا کسى که پیوند نکاح به دست اوست”.

و در واقع اظهار اراده در نکاح هميشه به وسيله طرف نکاح صورت نمی‌گيرد. بلکه گاهی از طريق وکالت واقع مي‌شود.

 اینجا منظور خود طرفین و یا  همان اولیاء زن هستند که در مواقع خاصی می‌توانند با اجازه زن و طبق قرارش درباره مهریه زن تصمیم بگیرند. و الا کسی دیگر حق ندارد بجای زن و مرد در مورد مسایل نکاح قرار بگیرد.

آنچه که بخشیده می شود، مهریه است. یعنی اگر قبل از دخول جدا شدند، مرد نصف مهریه را می گیرد، الا اگر خود زن آن را ببخشد یا این که مرد از گرفتن نصف مهریه صرف نظر کند. و صرف نظر کردن مرد بهتر (به تقوی نزریکتر) است

اما نکاح یعنی اعلام نمودن از ازدواج در ملا عام است. و در این اعلام حضور یک روحانی از شروط نکاح نمی باشد.

مارا از مدیای مجازی متوانید دنبال بکنید