دين وفطرت
حجاب در قران  (قسمت اول)

حجاب در قران (قسمت اول)

حجاب در قران

حجاب و پوشش  زن نه تنها  حکم قرآن کریم است بلکه قاطع ترین حکم کتب آسمانی قبلی هم هست.همان گونه که  در بسیاری از مسائل مشابه این افراد و سازمان های مختلف  به دنبال دلایل مختلف جهت تضعیف آن هستند،.آنها تمام هم و غم خود را صرف کرده اند که این فرمان خدا را نادیده بگیرند .

آنها با استناد به برخی استدلالها و با استفاده از فرهنگ لغت زبان عربی و قرآن، در تلاشند که توده ها به  خصوص جوانهای مدرن را در این راه با خود همراه کنند. ولیکن استدلالهایی که آنها می کنند نه تنها اثبات کننده ی عدم لزوم و یا الزام ححاب است نیست بلکه به طریق اولی ضرورت آن  را به اثبات می رساند.در این بررسی، نمونه هایی از مشهورترین روش های تحریف  و تخیلی مربوط به حجاب ارائه شده است. مناسب دیدیم برادران و خواهرانی که مشتاق یاد گرفتن تعالیم حقیقی  قران هستند و به دنبال ایمان صادقانه به خدا هستند را نیز از آن آگاه سازیم.

حجاب در قران و در کتابهای قبلی

حجاب زن و خمار به معنی رو سری به صورت جمع  (خمار) درآیه 31 سوره نور به کار رفته است. ریشه کلمه از فعل “خمر” است که آن هم به معنی پوشیدن است. و کلمه دیگری از همان ریشه (خمر) چون عقل انسان را می پوشد به معنی شراب در شش آیه به کار رفته است. کاربرد غیر از این در قران نداریم. درآیه 31 سوره نور در باره حجاب می فرمید:

“وبه زنان باايمان بگو ديدگان خود را [از هر نامحرمى] فرو بندند وپاكدامنى ورزند و زيورهاى خود را آشكار نگردانند مگر آنچه كه طبعا ازآن پيداست و بايد روسرى خود را برسينه خويش [فرو] اندازند و زيورهايشان را جز براى شوهرانشان يا پدرانشان يا پدران شوهرانشان يا پسرانشان يا پسران شوهرانشان يا برادرانشان يا پسران برادرانشان يا پسران خواهرانشان يا زنان [همكيش] خود يا كنيزانشان يا خدمتكاران مرد كه [اززن] بى ‏نيازند يا كودكانى كه بر عورتهاى زنان وقوف حاصل نكرده‏اند آشكار نكنند و پاهاى خود را [به گونه‏اى به زمين] نكوبند تا آنچه از زينتشان نهفته مى دارند معلوم گردد اى مؤمنان همگى [از مرد و زن] به درگاه خدا توبه كنيد اميد كه رستگارشويد”

با توجه به کار برد کلمه در آیه روشن می شود که “خمار”  روسری مخصوص به زنان است. زیرا این کلمه نه به شکل “الخمر”(روسری)، بلکه “خمرهن” (روسری آنها) یعنی با صیغه مونث آمده است.اینجا  در عین حال  چون کلمه “خمرهن” برای عموم استفاده نشده است معلوم می شود پوشش تنها برای زنان است. چنین تعبیری خبر دهنده وجوب حجاب به عنوان سرپوش برای زنان است. و اگر ضمیر مخصوص زن نبود نمی توانستیم به راحتی این نتیجه گیری را بکنیم. با این همه، کلمه “خمر”  که جمع خمار می باشد با پیشوند “ب”به کار رفته است. این پیشوند (حرف جر) بطور معمول معنی “الی” می دهد. ولی در زبان عربی و در لغت قرانی  برای تبعیضیه به کار می رود. در چنین موارد معمولا از قسمتی از کلمه بحث می شود. اگر این پیشوند بکار برده نمی شد نه به شکل  “بخمرهن ولیضربن”، بلکه به شکل  “خمرهن ولیضربن” بود در این صورت خمار به عنوان روپوش فقط برای پوشش سینه در نظر گرفته می شد. و در چنین مورد فعل “ضرب” که به معنی زدن است کاربرد آن هیچ مفهومی نداشت و فعلی که به معنی پوشیدن است کفایت می کرد. و چون قرار گرفتن خمار روی سر و پوشاندن قسمتی از سینه در نظر گرفته می شود با حرف جر “ب” استعمال شده است. نمونه های زیادی کار برد حرف جر به همان معنی می توان ذکر کرد. به عنوان مثال آیه وضو، که ششمین آیه سوره مائده است، می توان اشاره نمود. در این ایه برای ذکر مسح کردن قسمتی از سر از همان روش استفاده شده است :”وامسحوابرءوسكم”- یعنی قسمتی از سرتان را مسح کنید. اگر بدون حرف جر بود یعنی به این شکل :”وامسحوارءوسكم”- بود مسح کردن تمام سر واجب می شد. بارزترین نمونه قدمت حجاب در تاریخ بشر بخ کار رفتن در جمله همان فعل است. استفا از فعل “ضرب” یعنی “پوشاندن با قسمت آن روی سینه” نشان  دهنده موجود بودن خمار ولی درست نبودن روش پوشش است. همانطوری که حجاب فقط امر قرانی نیست و آن طرز پوشش درتمام تمدنها و همه کتابهای آسمانی نیز آمده است. به عبارت دیگر حجاب سنت بشری است.

قوانین مربوط به حجاب مربوط به ۴۰۰ سال قبل از حضرت موسی علیه السلام است،  یعنی به قرن ۱۶ قبل از میلاد بر می گردد که قدمت تاریخی آن تا آسوریها بر می گردد.

در مسئله حجاب / روسری به قوانین قاطع در دین یهود برخورد می کنیم (که امروزه نیز ادامه دارد). به حکم عهد عتیق موهای زن زناکار در مراسم اجرای حکم باز می شد.

“زن، چون پیش پروردگار می ایستد موهایش باز میکند. یعنی دست حسادت را دراز می کند. خودش هم آب لعنت آور را در دست دارد. (اعداد ۵/۱۸)”

در مسیحیت هم وضع چندان متفاوت از این نیست. در عهد جدید  با عبارات زیربر می خوریم.

“اگر زن سرش را باز کند باید موهایش قطع کند. اگر قطع کردن و تیغ زدن عیب باشد باید سرش را بپوشاند.” (کورینتیها،۱۱/۶)

این حکم الهی و بلاواسطه فطری، انگار درکد ژنتیک ثبت شده است. و جالب توجه است که تا قرن ۱۹چنین موضوعی هیچ گاه محل بحث نبوده است. از این دوره به بعد مسلمانان در برابر اروپا تضعیف شدند، و به لحاظ وابستگی های اقتصادی ،علمی،اجتماعی و سیاسی به به فرهنگ آنان رو آوردند و در مسئله حجاب نیز روش آنها را پیش گرفتند.این هم  تمایل نسبت به آنها را بیشتر می کرد و در نتیجه امر مباحث دینی مربوط بهاین موضوع هم پیش آمد. و در نتیجه بسیاری از انسانها حجاب را مانعی در راه پیشرفت تلقی کردند.

نویسنده: اردم اویقان

مترجم: علی رضازاده

(ترجمه از زبان ترکی)

مارا از مدیای مجازی متوانید دنبال بکنید