تعریف ایمان از دیدگاه مرجئه
ایمان از مقوله معرفت است ولی اختلاف در متعلق معرفت دارند، همه معرفت به خدا در تحقق ایمان را لازم میدانند اما در معرفت به رسول و شناخت مصداق آن اختلاف نظر دارند، عده معرفت به خدا و رسول و شناخت مصداق آن را لازم میدانند، اما عده دیگر معرفت به خدا و رسول را لازم میدانند ولی شناخت مصداق آن را لازم نمیدانند، اختلاف در معرفت به رسول وشناخت مصداق رسول دارند. عدهی معرفت به رسول را وشناخت مصداق آن را لازم میدانند اما عدهی دیگر فقط معرفت به رسول را لازم میدانند ولی شناخت مصداق رسول را لازم نمیدانند. عدهی دیگر میگوید: علاوه بر معرفت خدا و رسول باید معرفت اجمالی به محتوی وحی هم داشته باشی.
گروه دیگری بنام نجاریه میگوید: علاوه بر معرفت های فوق، معرفت به همه فرایض هم لازم است. لذا غیلان دمشقی میگوید: معرفت فطری به خدا و رسول برای همه مردم هست لذا برای تحقق ایمان معرفت اکتسابی لازم است، معرفت فطری در تحقق ایمان کافی نیست.
در اینکه آیا علاوه بر معرفت تصدیق هم لازم است یا خیر؟ معرفت و تصدیق از یک مقوله است یا نه؟ مرجئه خیلی بحث نکردند، اما جهم ابن صفوان میگوید: فقط معرفت لازم است ولی تصدیق لازم نیست، یعنی اگر یک فرد بگوید که من بر اساس ادله نسبت به خدا معرفت پیدا کردم ولی باور و تصدیق ندارم او مؤمن است، ولی اکثریت مرجئه معرفت را کافی نمیدانند بلکه خشوع و خضوع حاکی از تصدیق را داخل در حقیقت ایمان میدانند لذا اکثریت آنها علاوه بر معرفت تصدیق را هم لازم میدانند.
آیا اقرار زبانی هم لازم است یا خیر؟
اکثریت مرجئه اقرار زبانی را داخل در مفهوم ایمان میدانند، یعنی معرفت، تصدیق و اقرار زبانی را داخل در مفهوم ایمان میدانند، آیه 14. سوره نحل را مورد استناد قرار میدهند که طبق آن صرف معرفت به خداوند کافی نیست بلکه اقرار هم لازم است.
گروه کرامیه: در تحقق ماهیت ایمان اقرار کفایت میکند، معرفت و تصدیق اصلا لازم نیست زیرا ایمان و کفر قابل جمع است.
آیا ایمان قابل افزایش و کاهش است؟ یا خیر؟
این بحث زمانی مطرح میشود که عمل را در حقیقت و ماهیت ایمان داخل بدانیم اما اگر حقیقت ایمان را معرفت و تصدیق بدانیم ازدیاد و کاهش ایمان معنی ندارد، طبق نظریه مرجئه ایمان قابل ازدیاد و کاهش نیست.