دين وفطرت

اعتراضی در مورد موضوع شاهد گرفتن در طلاق

سوال:

چگونه می‌گویید که شاهد گرفتن بر طلاق واجب است، در حالی‌که خداوند در قرآن یاد کرده که گواهی بر جدایی (مفارقه) باشد نه بر طلاق؟

و ابن‌تیمیه گفته است که اشهاد بر «مفارقه» است، که خودِ طلاق نیست، بلکه پس از پایان عدّه است؛ زیرا طلاق پیش‌تر واقع شده است. پاسخ به این اشکال چیست؟

پاسخ:

بیایید نخست آیات مربوطه را بخوانیم:

خداوند متعال می‌فرماید:

﴿يَاأَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَأَحْصُوا الْعِدَّةَ، وَاتَّقُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ لَا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَلَا يَخْرُجْنَ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ، وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ، وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ، لَا تَدْرِي لَعَلَّ اللَّهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذَلِكَ أَمْرًا. فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فَارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ، ‌وَأَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْكُمْ، وَأَقِيمُوا الشَّهَادَةَ لِلَّهِ، ذَلِكُمْ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ، وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا﴾ [الطلاق: 1-2]

“اي پيامبر! هر زمان خواستيد زنان را طلاق دهيد در زمان عده طلاق گوئيد (زماني كه از عادت ماهانه پاك شده و با همسرشان نزديكي نكرده باشند) و حساب عده را نگه داريد، و از خدائي كه پروردگار شما است به پرهيزيد، نه شما آنها را از خانه‏ هايشان بيرون كنيد، و نه آنها (در دوران عده) بيرون روند، مگر اينكه كار زشت آشكاري انجام دهند، اين حدود الهي است، و هر كس از حدود الهي تجاوز كند به خويشتن ستم كرده، تو نمي‏داني شايد خداوند بعد از اين، وضع تازه (و وسيله اصلاحي) فراهم كند.

و هنگامي كه عده آنها سرآمد يا آنها را به طرز شايسته‏ اي نگهداريد، و يا به طرز شايسته‏ اي از آنها جدا شويد، و دو مرد عادل از خودتان را گواه گيريد، و شهادت را براي خدا برپا داريد، اين چيزي است كه افرادي كه به خدا و روز قيامت ايمان دارند به آن اندرز داده مي‏شوند، و هر كس تقواي الهي پيشه كند خداوند راه نجاتي براي او فراهم مي‏كند”

من از آیات چنین می‌فهمم که گواه گرفتن (اشهاد) هم هنگام وقوع طلاق و هم در پیامدهای آن لازم است.

زیرا طلاق برای عدّه همان طلاق رجعی است، و این طلاق دو حالت ممکن دارد:

حالت نخست: شوهر پیش از پایان عدّه، همسرش را بازمی‌گرداند؛ در این‌جا باید بر عمل رجوع شاهد گرفته شود، تا این بازگشت به ‌طور رسمی و شرعی ثبت گردد و یک طلاق برای او محسوب شود.

حالت دوم: عدّه به پایان می‌ رسد و شوهر همسرش را بازنمی ‌گرداند؛ در این حالت، جدایی نهایی (طلاق بائن) تحقق می‌یابد، و این نیز نیاز به اشهاد (گواه گرفتن) دارد، زیرا همان‌گونه که عقد نکاح با حضور گواهان بسته شد، اکنون نیز باید با حضور گواهان گسسته شود.

به این ترتیب، عقد نکاح که خداوند دانای حکیم آن را پیمان محکم (میثاق غلیظ) نامیده، با یک کلمه‌ی نسنجیده از شوهر از بین نمی‌رود، بلکه تنها از طریق مراحل صحیح شرعی که نیازمند اشهاد است می‌تواند منحل شود.

خداوند متعال می‌فرماید:

﴿وَكَيْفَ تَأْخُذُونَهُ وَقَدْ أَفْضَى بَعْضُكُمْ إِلَى بَعْضٍ وَأَخَذْنَ مِنْكُمْ مِيثَاقًا ‌غَلِيظًا ﴾ [النساء: 21]

“و چگونه آن را باز پس مي گيريد در حالي كه شما با يكديگر تماس و آميزش كامل داشته‏ ايد و (از اين گذشته) آنها پيمان محكمي (هنگام ازدواج) از شما گرفته‏ اند”

ما را در فضای مجازی دنبال کنید