پس از نبرد بدر، یکی از قبایل یهودی پیمانی را که با پیامبر بسته بود، نقض کرد. رویدادها بهگونهای پیش رفت که آن قبیله از مدینه تبعید شد. مشرکان مکه از این فرصت بهره بردند تا به مسلمانان آسیب برسانند. آنان با کعب بن اشرف، که رهبر آن قبیله بود، دیدار کردند و از او وعدهی همکاری گرفتند.
در سال بعد (هفتم شوال سال سوم هجری، برابر با ۲۳ مارس ۶۲۵ میلادی)، مشرکان مکه با سه هزار جنگجو برای حمله به مدینه آمدند. اما پیامبر اکرم (ص) برای مقابله با آنان از
مدینه بیرون رفت و در اُحد، در فاصله ۵ کیلومتری از مدینه، با آنها روبرو شد. دو سپاه با یکدیگر برخورد کردند و جنگی سخت درگرفت که در آغاز با یاری و نصرت الهی، به پیروزی مسلمانان انجامید و مشرکان به سوی مکه گریختند. اما مسلمانان هنوز از درس بدر عبرت نگرفته بودند؛ میان آنان اختلاف افتاد، به تعقیب دشمن نپرداختند و گروهی از ایشان به جمعآوری غنایم مشغول شدند.
و به سبب آیاتی که در ماجرای بدر نازل شد، مشرکان دریافتند که ممکن است باعث نزول خشم الهی بر مسلمانان شوند؛ بنابراین بار دیگر بازگشتند و ضربهای سنگین به مسلمانان وارد کردند. این نکته را از فرمایش خداوند متعال درمییابیم که میفرماید:
﴿وَلَقَدْ صَدَقَكُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ (بالنَّصر) إِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِإِذْنِهِ، حَتَّى إِذَا فَشِلْتُمْ وَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ (ملاحقة فلول المشركين) وَعَصَيْتُمْ مِنْ بَعْدِ مَا أَرَاكُمْ مَا تُحِبُّونَ (النصر)، مِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الدُّنْيَا، وَمِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الْآخِرَةَ، ثُمَّ صَرَفَكُمْ عَنْهُمْ لِيَبْتَلِيَكُمْ، وَلَقَدْ عَفَا عَنْكُمْ، وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ﴾ (آل عمران 3/ 152)
“خداوند وعده خود را به شما (درباره پيروزي بر دشمن در احد) راست گفت، در آن هنگام (در آغاز جنگ احد) دشمنان را به فرمان او به قتل ميرسانديد (و اين پيروزي ادامه داشت) تا اينكه سست شديد و (بر سر رها كردن سنگرها) و در كار خود به نزاع پرداختيد، و بعد از آن كه آنچه را دوست ميداشتيد (از غلبه بر دشمن) به شما نشان داد نافرماني كرديد، بعضي از شما خواهان دنيا بودند و بعضي خواهان آخرت، سپس خداوند شما را از آنان منصرف ساخت؛ (و پيروزي شما به شكست انجاميد) تا شما را آزمايش كند و او شما را بخشيد و خداوند نسبت به مؤ منان فضل و بخشش دارد”
وقتی مشرکان دوباره به میدان جنگ بازگشتند، صفوف مسلمانان پراکنده شده بود؛ و طولی نکشید که آنان به سوی کوه گریختند و پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم را تنها در میدان رها کردند. اما ایشان صبر و پایداری کرد و هرگز عقبنشینی ننمود، بلکه شروع به صدا زدن مسلمانان کرد و آنان را به پایبندی به فرمان خداوند مبنی بر استقامت و پایداری فراخواند. خداوند متعال میفرماید:
﴿إِذْ تُصْعِدُونَ وَلاَ تَلْوُونَ عَلَى أحَدٍ، وَالرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ فِي أُخْرَاكُمْ، فَأَثَابَكُمْ غُمَّاً بِغَمٍّ، لِّكَيْلاَ تَحْزَنُواْ عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلاَ مَا أَصَابَكُمْ، وَاللّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ﴾ (آل عمران 3/ 153).
“هنگامي كه از كوه بالا ميرفتيد و به عقب ماندگان نگاه نميكرديد، و پيامبر از پشت سر شما را صدا ميزد، سپس اندوهها يكي پس از ديگري به سوي شما روي آورد اين به خاطر آن بود كه ديگر براي از دست رفتن (غنائم جنگي) غمگين نشويد و نه به خاطر مصيبتهائي كه بر شما وارد ميگردد، و خداوند از آنچه انجام ميدهيد آگاه است”
او فراریان را از جایگاه رسالت خود ندا داد، زیرا آیاتی را برایشان تلاوت کرد که به پایداری و استقامت فرا میخواندند؛ و روشن است که ابلاغ آیات، وظیفهی رسول است (مائده، ۵:۹۹). پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمان خداوند متعال را پیروی کرد؛ بنابراین، با اینکه در میدان تنها مانده بود، هرگز فرار نکرد. بلکه این آیات را با صدای بلند قرائت کرد تا مردم را به اطاعت از فرمان خداوند تشویق و ترغیب کند:
﴿يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا زَحْفًا فَلَا تُوَلُّوهُمُ الْأَدْبَارَ. وَمَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفًا لِقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيِّزًا إِلَى فِئَةٍ فَقَدْ بَاءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ، وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ﴾ (الأنفال 8/ 15- 16)
“اي كساني كه ايمان آورده ايد هنگامي كه با انبوه كافران در ميدان نبرد روبرو شويد به آنها پشت نكنيد. و هر كس در آن هنگام به آنها پشت كند – مگر در صورتي كه هدفش كناره گيري از ميدان براي حمله مجدد و يا به قصد پيوستن به گروهي (از مجاهدان) بوده باشد – (چنين كسي) گرفتار غضب پروردگار خواهد شد و ماواي او جهنم و چه بد جايگاهي است”
همین که مسلمانان این آیات را شنیدند، بار دیگر به میدان بازگشتند؛ زیرا میدانستند که از دست رفتن فرصت ورود به مکه در بدر، به دلیل نافرمانی از دستورات الهی بود. و این بار نیز اگر از فرمان خدا سرپیچی میکردند، همهچیز را از دست میدادند. وقتی مکیان (مشرکان قریش) بازگشت سریع مسلمانان را دیدند، صفوفشان به سرعت از هم پاشید و از ادامهی جنگ منصرف شدند. اما کسانی که به فرمان خدا بازگشته بودند، احساس آرامش و اطمینان یافتند. این نکته را از آیهی زیر درمییابیم:
﴿ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُعَاسًا يَغْشَى طَائِفَةً مِنْكُمْ، وَطَائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ يَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِيَّةِ يَقُولُونَ هَلْ لَنَا مِنَ الْأَمْرِ مِنْ شَيْءٍ، قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّهِ، يُخْفُونَ فِي أَنْفُسِهِمْ مَا لَا يُبْدُونَ لَكَ، يَقُولُونَ لَوْ كَانَ لَنَا مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ مَا قُتِلْنَا هَاهُنَا، قُلْ لَوْ كُنْتُمْ فِي بُيُوتِكُمْ لَبَرَزَ الَّذِينَ كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقَتْلُ إِلَى مَضَاجِعِهِمْ، وَلِيَبْتَلِيَ اللَّهُ مَا فِي صُدُورِكُمْ وَلِيُمَحِّصَ مَا فِي قُلُوبِكُمْ، وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ﴾ (آل عمران 3/ 154)
“پس از آن غم، خدا شما را ایمنی بخشید که خواب آسایش، گروهی از شما را فرا گرفت و گروهی هنوز در غم جان خود بودند و از روی نادانی به خدا گمان ناحق میبردند (از روی انکار) میگفتند: آیا ممکن است ما را قدرتی به دست آید؟ بگو: تنها خداست که بر عالم هستی فرمانرواست. (منافقان از ترس مؤمنان) خیالات باطل خود را که در دل میپرورند با تو اظهار نمیدارند، (با خود) میگویند: اگر ما را قدرت و پیروزی بود (شکست نمیخوردیم) و در اینجا کشته نمیشدیم. بگو: اگر در خانههای خود هم بودید باز کسانی که سرنوشت آنان (در قضای الهی) کشته شدن است (از خانهها) به پای خود به قتلگاه بیرون میآمدند، تا خدا آنچه در سینه دارید بیازماید و آنچه در دل دارید پاک و خالص گرداند، و خدا از راز درون سینهها آگاه است”
و فرمایش خداوند متعال:
«بگو: اگر در خانههای خود هم میماندید، قطعاً کسانی که کشته شدن بر آنان مقدر شده بود، به همان جاهایی که در آن کشته میشدند، بیرون میرفتند»
(سوره آل عمران، آیه 154)،
بیانگر حقیقت تقدیر الهی است؛ زیرا سرنوشت انسان، از همان لحظهای که نطفه در رحم مادر بسته میشود، رقم میخورد (اشاره به سوره انعام، آیه 2). و هنگامی که اجل فرا رسد، دیگر هیچ امکانی برای تأخیر آن وجود ندارد (اشاره به سوره نحل، آیه 61).
مسلمانانی که از دستورات خداوند متعال پیروی کردند و شبی آرام را سپری نمودند، پس از استراحت، دشمن را تعقیب کردند و پس از آنکه شکست خورده بودند، پیروز شدند. این نکته را از آیات زیر میآموزیم:
﴿الَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِلَّهِ وَالرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ مَا أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ، لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَاتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِيمٌ. الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ[1] فَاخْشَوْهُمْ، فَزَادَهُمْ إِيمَانًا، وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ. فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ، وَاتَّبَعُوا رِضْوَانَ اللَّهِ، وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِيمٍ. إِنَّمَا ذَلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَاءَهُ، فَلَا تَخَافُوهُمْ، وَخَافُونِ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ﴾ (آل عمران 3/ 172- 175)
“آنها كه دعوت خدا و پيامبر صلي اللّه عليه و آله را پس از آن همه جراحاتي كه به آنها رسيد، اجابت كردند (و هنوز زخمهاي ميدان احد التيام نيافته بود، به سوي ميدان «حمراء الاسد» حركت نمودند؛) براي كساني از آنها، كه نيكي كردند و تقوي پيش گرفتند، پاداش بزرگي است. اينها كساني بودند كه (بعضي از) مردم، به آنها گفتند: «مردم ( لشكر دشمن) براي (حمله به) شما اجتماع كرده اند؛ از آنها بترسيد!» اما اين سخن بر ايمانشان افزود؛ و گفتند: «خدا ما را كافي است و بهترين حامي ما است. به همين جهت، آنها (از اين ميدان،) با نعمت و فضل پروردگار بازگشتند، در حالي كه هيچ ناراحتي به آنها نرسيد، و از رضاي خدا پيروي كردند، و خداوند داراي فضل و بخشش بزرگي است”
در روایات مربوط به نبرد احد، ادعا شده است که پیامبر ما (صلیاللهعلیهوآله) با ضربه شمشیر زخمی شده، کلاهخودش به دو نیم تقسیم شده، حلقههای حفاظتی آن بر صورتش فرو رفته، آرنجهایش شکسته، لب پایینش به وسیله سنگی که به سمتش پرتاب شده بود، ترک خورده و همچنین پیشانی و زانویش آسیب دیده است.
حقایق بیان شده در آیات با نقل روایاتی که میگویند گروهی از صحابه، از جمله ابوبکر، عمر و علی، حلقهای اطراف پیامبر تشکیل دادند تا از ایشان محافظت کنند، مخفی میشود. اما حقیقت این است که صحت این روایات قابل قبول نیست، زیرا قرآن تصریح میکند که پیامبر ما در برابر دشمن تنها باقی ماند (سوره آل عمران، آیه ۱۵۳) و به پیروی از فرمان خدا ادامه داد بدون اینکه در استقامت خود خللی وارد شود.
لازم به ذکر است که خداوند حفظ پیامبر را از مردم به عهده گرفت و در این زمینه فرموده است:
﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ، وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ، وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ، إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ﴾ (المائدة 5/ 67)
“اي پيامبر آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است كاملا (به مردم) برسان و اگر نكني، رسالت او را انجام نداده اي و خداوند تو را از (خطرات احتمالي) مردم نگاه ميدارد، و خداوند جمعيت كافران (لجوج) را هدايت نميكند”
استاد دکتر عبدالعزیز بایندر