دين وفطرت

روح (علم از خداوند و توانایی ارزیابی آن علم)

 

روح- علم ازسوی خدا و یا درک علم به دست آمده و توانایی تغییر شیوه زند گی است.

عضو هیئت علمی دانشکده الهیات
پروفیسور عبد العزیز بایاندر

کلمه روح در قرآن کریم در دو معنی استفاده می شود.معنی اول دانش از سوی خداوند- معنی دوم توانایی است که به انس و جن داده شده وآنها میتوا نند با آن، دانشی را که بدست آورده اند بررسی کنند ونیز ممکن میشود به واسطه این توانا ئی از علم بدست اورده شان امتحان شوند
خداوند از علم خود به فرشتگان، پیامبران، به موجودان زنده و بی جان به اندازه ایکه مقرر است می دهد و آنها را مؤظف می کند. در این آیه روح به معنی علم از سوی خداست:
وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا
و در باره روح از تو مى ‏پرسند بگو روح از [سنخ] فرمان پروردگار من است و به شما از دانش جز اندكى داده نشده است (اسرا/ ۸۵)

علم خدا والاتر از تصورات است.
خداوند می فرماید:
قُلْ لَوْ كَانَ الْبَحْرُ مِدَادًا لِكَلِمَاتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ كَلِمَاتُ رَبِّي وَلَوْ جِئْنَا بِمِثْلِهِ مَدَدًا
بگو اگر دريا براى كلمات پروردگارم مركب شود پيش از آنكه كلمات پروردگارم پايان پذيرد قطعا دريا پايان مى‏ يابد هر چند نظيرش را به مدد [آن] بياوريم (کهف/ ۱۰۹)
وَلَوْ أَنَّمَا فِي الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلَامٌ وَالْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مَا نَفِدَتْ كَلِمَاتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ
و اگر آن چه درخت در زمين است قلم باشد و دريا را هفت درياى ديگر به يارى آيد سخنان خدا پايان نپذيرد قطعا خداست كه شكست‏ ناپذير حكيم است (لغمان/۲۷)
علم خداوند به انسانها به اندازه نیازهایشان است.
لَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ كِتَابًا فِيهِ ذِكْرُكُمْ أَفَلَا تَعْقِلُونَ
در حقيقت ما كتابى به سوى شما نازل كرديم كه دانشهای مورد نیازشما در آن است آيا نمى‏ انديشيد (انبیا/۱۰ )
کلمه ذکررا که آن”دانشهای مورد نیاز”معنی کردیم. در حقیقت دانش درستی هست که با ارتباطاتش یک جا تفکر شده یاد گرفته میشود .نگاه داشتن آن علم در ذهن لازمی هست . یعنی علومی که در کتابهای آسمانی موجود هست از همین سبب اسم مشترک شان ذکر می باشد. خداوند متعال می فرماید:
أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ هَذَا ذِكْرُ مَنْ مَعِيَ وَذِكْرُ مَنْ قَبْلِي بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ الْحَقَّ فَهُمْ مُعْرِضُونَ
آيا به جاى او خدايانى براى خود گرفته‏ اند بگو برهانتان را بياوريد اين است‏ يادنامه هر كه با من است و يادنامه هر كه پيش از من بوده [نه] بلكه بيشترشان حق را نمى ‏شناسند و در نتيجه از آن روي گردانند (انبیا /۲۴)
و روح خداوند که در جن و انسانها قرار داده است همچون وجود دومی است که می تواند بر آنها وارد و خارج شود.
و این آنهارا ازتمامی مخلوخات به حالت متفاوت در می آورد. تحمیل آن روح بر انسان بعد از اتمام وجودش تحقق می یابد. خداوند متعال می فرماید:
الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسَانِ مِنْ طِينٍ. ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ مَاءٍ مَهِينٍ. ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِيهِ مِنْ رُوحِهِ وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِيلًا مَا تَشْكُرُونَ.
همان كسى كه هر چيزى را كه آفريده است نيكو آفريده و آفرينش انسان را از گل آغاز كرد. سپس [تداوم] نسل او را از چكيده آبى پست مقرر فرمود. آنگاه او را درست‏اندام كرد و از روح خويش در او دميد و براى شما گوش و ديدگان و دلها قرار داد چه اندك سپاس مى‏ گزاريد (سجده/ ۷- ۹)
چون روح برای انسان خصوصیا تی را میبخشد که انسان به واسطه آن میتواند ارزیابی علوم به دست آ ورده ویا کسب دانشهای جدید ویا ارزیابی شیوه زندگی بنماید از همین روح او را (انسان را ) به موجود موردآ زمایش در می آورد.
پس از این مقدمه می توان روح را چنین تعریف کرد:
“روح- توانائیست که امکان ارزیابی علوم را از سوی خداوند ج.ج. آمده ویاعلوم را که به دست آ ورده شده میدهد که د ر نتیجه آن می توان شیوه زندگی را تغییر داد”
کلمه”الروح” درلسان عربی به معنی وسعت و راحتی از ریشه “رَوح ” می باشد
در علوم الاهی و در کسانی که این علوم را ارزیابی می کنند جمع شده چون تمامی این ویژگیها مهیا ست چنین تعریفی با ریشه کلمه موافق دارد.
در این مقاله روح به معنی علم از سوی خدا، و روح به معنی توانایی تحمیل شده بر انس و جن تحت دو عنوان جداگانه بررسی خواهد شد.
1.علم از سوی خداوند:
کتابهایی که حاوی علوم از سوی خدا و آورنده آنها که جبرائیل می باشد روح نامیده می شد. وظایفی که در شبهای قدربه فرشتگان داده میشود از طرف روحها به اجرا در می آ ید.
همانطور که در زیر خواهید دید خداوند به زمین و آ سمانها و نیز به موجودات جاندار و بی جان دانش ارزانی کرده است. و نیز خداوند روحی را به عنوان افراد صادق و غیورحمایه می کند. ارسال کرده است. حاوی تمام کتابها ی نازل شده از طرف خداوند و علوم در آن.هیچ پیامبری نیست مگر آن که کتابی از طرف خداوند نازل شده باشد. در یکی از آیات چنین می فرماید:
قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنْزِلَ إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَمَا أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ
بگوييد ما به خدا و به آنچه بر ما نازل شده و به آنچه بر ابراهيم و اسماعیل و اسحاق و يعقوب و اسباط نازل آمده و به آنچه به موسى و عيسى داده شده و به آنچه به همه پيامبران از سوى پروردگارشان داده شده ايمان آورده‏ ايم ميان هيچ يك از ايشان فرق نمى‏ گذاريم و در برابر او تسليم هستيم (بقره/ ۱۳۶)
و این کتابها علم از سوی خداست که به عنوان روح یاد شده است، به شرح زیر است
يُنَزِّلُ الْمَلَائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ أَنْ أَنْذِرُوا أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاتَّقُونِ
فرشتگان را با روح به فرمان خود بر هر كس از بندگانش كه بخواهد نازل مى ‏كند كه بيم دهيد كه معبودى جز من نيست پس از من پروا كنيد (نحل/ ۲)
وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنَا مَا كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلَكِنْ جَعَلْنَاهُ نُورًا نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ. صِرَاطِ اللَّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ أَلَا إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ الْأُمُورُ.
وهمين گونه روحى از امر خودمان به سوى تو وحى كرديم تو نمى‏ دانستى كتاب چيست و نه ايمان [كدام است] ولى آن را نورى گردانيديم كه هر كه از بندگان خود را بخواهيم به وسيله آن راه مى ‏نماييم و به راستى كه تو به خوبى به راه راست هدايت مى ‏كنى. راه همان خدايى كه آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آن اوست هش‏دار كه [همه] كارها به خدا بازمى‏ گردد. (شوری/ ۵۲- ۵۳)

ب- جبرائیل علیه السلام.
علومی را که از اخداوند میگیرد مو ظف بودند به انتقال آن به پیامبران خداوند. از همین رو عنوان (روح الامین ) را به خود گرفته است. یکی از آیات مربوطه چنین هست :
وَإِنَّهُ لَتَنْزِيلُ رَبِّ الْعَالَمِينَ. نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ
و راستى كه اين [قرآن] وحى پروردگار جهانيان است. روح الامين آن را بر دلت نازل كرد(شعر/ا ۱۹۲-۱۹۳)
چون جبرائیل علیه السلام از اجنه است و مورد امتحان قرار می گیرد او هم ماننده ما دارای روح است. ممکن هست به چبرائیل علیه السلام به سبب آن روح الامین عنوان شده که ایشان کتابهای را که در بر گیرنده آیات خداوند ج.ج. هست به پیامبران نازل میشد به آنها انتقال میداد ونیز ممکن هست به جبرائیل علیه السلام از امتحان الهی موفق شد وبا توجه آنکه روحش را آلوده نکرد می توان گفت عنوان روح الامین را به او اطلاق کرده باشند .
فرشنگان اجنه هستند که از طرف خدا موظف شده اند. یکی از آیایتی که از این امر خبر می دهد آیه زیر است:
وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّيَّتَهُ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِي وَهُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلًا
و [ياد كن] هنگامى را كه به فرشتگان گفتيم آدم را سجده كنيد پس [همه] جز ابليس سجده كردند كه از [گروه] جن بود و از فرمان پروردگارش سرپيچيد آيا [با اين حال] او و نسلش را به جاى من دوستان خود مى‏ گيريد و حال آنكه آنها دشمن شمايند و چه بد جانشينانى براى ستمگرانند(کهف/ ۵۰)
برای درست فهمیدن تعبیر ” از [گروه] جن بود و از فرمان پروردگارش سرپيچيد ” می بایست پرسید “شیاطینی که از امر خدا بیرون نیامدند کدامها بودند؟” و تنها پاسخ “فرشتگان” است. فرشته ای که از امر خدا سرپیچی کرد ابلیس است.اگر ابلیس فرشته نبود از سجده مسؤولیتی نداشت.چون امر سجده به فرشتگان داده شده بود.وسبب سرپیچی او از سجده تکبر و بزرگ بینی اش بود. (رجوع شود بقره/34). واگر جبرائیل علیه السلام هم به این جرم مرتکب میشد هما ن مجازات را می گرفت. آیه مربوط چنین هست :
يَسْتَنْكِفَ الْمَسِيحُ أَنْ يَكُونَ عَبْدًا لِلَّهِ وَلَا الْمَلَائِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ وَمَنْ يَسْتَنْكِفْ عَنْ عِبَادَتِهِ وَيَسْتَكْبِرْ فَسَيَحْشُرُهُمْ إِلَيْهِ جَمِيعًا. فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَيَزِيدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَأَمَّا الَّذِينَ اسْتَنْكَفُوا وَاسْتَكْبَرُوا فَيُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا وَلَا يَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا.
مسيح از اينكه بنده خدا باشد هرگز ابا نمى ‏ورزد و فرشتگان مقرب [نيز ابا ندارند] و هر كس از پرستش او امتناع ورزد و بزرگى فروشد به زودى همه آنان را به سوى خود گرد مى ‏آورد. اما كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏ اند پاداششان را به تمام [و كمال] خواهد داد و از فضل خود به ايشان افزونتر مى ‏بخشد و اما كسانى كه امتناع ورزيده و بزرگى فروخته‏ اند آنان را به عذابى دردناك دچار مى‏ سازد و در برابر خدا براى خود يار و ياورى نخواهند يافت.(نسا/ ۱۷۲- ۱۷۳)
به جبرائیل علیه السلام روح القدس نیز گفته میشود .یکی از آیات مربوط .
قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِّ لِيُثَبِّتَ الَّذِينَ آمَنُوا وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ.
بگو آن را روح القد س از طرف پروردگارت به حق فرود آورده تا كسانى را كه ايمان آورده‏ اند استوار گرداند و براى مسلمانان هدايت و بشارتى است.(نح/ ۱۰۲)
بنا براین روح القدس را می توان علم از سوی خدا ترجمه کرد.در این آیه کریمه نیز برای جبرائیل علیه السلام کلمه روحنا استفاده شده است.
وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مَرْيَمَ إِذِ انْتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَكَانًا شَرْقِيًّا. اتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهِمْ حِجَابًا فَأَرْسَلْنَا إِلَيْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِيًّا. قَالَتْ إِنِّي أَعُوذُ بِالرَّحْمَنِ مِنْكَ إِنْ كُنْتَ تَقِيًّا. قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلَامًا زَكِيًّا. قَالَتْ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ وَلَمْ أَكُ بَغِيًّا. قَالَ كَذَلِكِ قَالَ رَبُّكِ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَلِنَجْعَلَهُ آيَةً لِلنَّاسِ وَرَحْمَةً مِنَّا وَكَانَ أَمْرًا مَقْضِيًّا.
و در اين كتاب از مريم ياد كن آنگاه كه از كسان خود در مكانى شرقى به كنارى شتافت. و در برابر آنان پرده‏ اى بر خود گرفت پس روح خود را به سوى او فرستاديم تا به [شكل] بشرى خوش‏اندام بر او نمايان شد.
. (مريم) گفت اگر پرهيزگارى من از تو به خداى رحمان پناه مى برم. گفت من فقط فرستاده پروردگار توام براى اينكه به تو پسرى پاكيزه ببخشم. گفت چگونه مرا پسرى باشد با آنكه دست بشرى به من نرسيده و بدكار نبوده‏ ام. گفت [فرمان] چنين است پروردگار تو گفته كه آن بر من آسان است و تا او را نشانه‏ اى براى مردم و رحمتى از جانب خويش قرار دهيم و [اين] دستورى قطعى بود(مریم/ ۱۶- ۲۱)
در این آیه کریمه ، روح القدس فرشته ای می شود که دانش خدا را آورده هست . چیزی که عیسی علیه السلام رابه عنوان کودک درگهواره واداربه حرف زدن نمود وبه او کتاب وحکمت را یعنی تورات وانجیل را تعلیم داد وحامی مداوم او بود همان علمی است که جبرائیل آورده است.
إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَعَلَى وَالِدَتِكَ إِذْ أَيَّدْتُكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلًا وَإِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنْفُخُ فِيهَا فَتَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِي وَتُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ بِإِذْنِي وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَى بِإِذْنِي وَإِذْ كَفَفْتُ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَنْكَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ.
(ياد كن) هنگامى را كه خدا فرمود اى عيسى پسر مريم نعمت مرا بر خود و بر مادرت به ياد آور آنگاه كه تو را به روح‏القدس تاييد كردم كه در گهواره [به اعجاز] و در ميانسالى [به وحى] با مردم سخن گفتى و آنگاه كه تو را كتاب و حكمت و تورات و انجيل آموختم و آنگاه كه به اذن من از گل [چيزى] به شكل پرنده مى‏ ساختى پس در آن مى‏ دميدى و به اذن من پرنده‏ اى مى ‏شد و كور مادرزاد و پيس را به اذن من شفا مى‏ دادى و آنگاه كه مردگان را به اذن من [زنده از قبر] بيرون مى ‏آوردى و آنگاه كه [آسيب] بنى‏ اسرائيل را هنگامى كه براى آنان حجتهاى آشكار آورده بودى از تو باز داشتم پس كسانى از آنان كه كافر شده بودند گفتند اين[ها چيزى] جز افسونى آشكار نيست.(مائده/110)
چون خدا با انسان فقط از راه وحی یا پشت پرده و یا با ارسال رسول حرف می زند . در اینجا هم کسیکه عیسی علیه السلام را سخن گفتاند ، تورات ،انجیل، کتاب وحکمت را یاد داد به جزروح القدس، یعنی غیراز جبرائیل علیه السلام دیگر کسی نخواهیم بود آیات مربوط چنین هست :
وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى. مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَمَا غَوَى. وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى. إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى. عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى.
سوگند به اختر [= قرآن] چون فرود مى ‏آيد.
يار شما نه گمراه شده و نه در نادانى مانده
و از سر هوس سخن نمى‏ گويد

اين سخن بجز وحيى كه وحى مى ‏شود نيست

آن را [فرشته] شديدالقوى به او فرا آموخت
(نجم- ۱/ ۵)
ج- روحی که در شبهای قدر به فرشتگان ارمغان می شود.
خداوند متعال در سوره قدر می فرماید:
إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ. وَمَا أَدْرَاكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ. لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ. تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْر. سَلَامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ
ما [قرآن را] در شب قدر نازل كرديم. و از شب قدر چه آگاهت كرد.
شب قدر از هزار ماه ارجمندتر است. در آن [شب] فرشتگان با روح به فرمان پروردگارشان براى هر كارى [كه مقرر شده است] فرود آيند.
آن شب) تا دم صبح صلح و سلام است. (قدر/ ۱- ۵) (
این آیات خبر دهنده تقسیم وظایف در شب قدر بین فرشتگان است:
حم. وَالْكِتَابِ الْمُبِينِ. إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ. فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ. أَمْرًا مِنْ عِنْدِنَا إِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ. رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ.
حاء ميم. سوگند به كتاب روشنگر.
(كه) ما آن را در شبى فرخنده نازل كرديم [زيرا] كه ما هشداردهنده بوديم. در آن [شب] هر [گونه] كارى [به نحوى] استوار فيصله مى‏ يابد.

اين) كارى است [كه] از جانب ما [صورت مى‏ گيرد] ما فرستنده [پيامبران] بوديم.
(و اين) رحمتى از پروردگار توست كه او شنواى داناست.(دخان/۱-۶)
رابطه روح و امر که در شب قد به فرشتگان داده شده در این آیه مشخص می شود:
وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنَا مَا كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلَكِنْ جَعَلْنَاهُ نُورًا نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ
وهمين گونه روحى از امر خودمان به سوى تو وحى كرديم تو نمى‏ دانستى كتاب چيست و نه ايمان [كدام است] ولى آن را نورى گردانيديم كه هر كه از بندگان خود را بخواهيم به وسيله آن راه مى ‏نماييم و به راستى كه تو به خوبى به راه راست هدايت مى ‏كنى.(شورا/۵۲)
جبرائیل یکی ار فرشتگان است که در شب قدر نازل می شود.در دست هر فرشته دستوراتی هست که تا شب قدر آتی کار هاییرا که باید انجام بدهند نشان میدهد .فرشتگان به غیر از پیامبران نیز نازل می شوند.آیات مربوط به شرح زیر است:
رَفِيعُ الدَّرَجَاتِ ذُو الْعَرْشِ يُلْقِي الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ لِيُنْذِرَ يَوْمَ التَّلَاقِ
بالابرنده درجات خداوند عرش به هر كس از بندگانش كه خواهد آن روح [=فرشته] را به فرمان خويش مى‏ فرستد تا [مردم را] از روز ملاقات [با خدا] بترساند.(غافر/۱۵)
انسان توسط آن روح تقویت شده و به هر نحوی در راه خدا اعمال انجام می دهد. از تمام این آیات چنین بر آید که روحی که با کلمه امر ذکر شده محتوای آن امراست.و چون یکی از اوامریکه در شب قدر نازل شد محتوای آیات قران است معنی آیه 4 سوره قدرچنین می شود.
(در همان شب فرشتگان همراه با همان روح و علم با اذن پروردگارشان نازل می شوند.)
د-حمایت روح از کسانی که در راه راست هستند.
خداوند متعال به کسانی در راه او به هر سختی پایداری کرده اند وعده نیک داده است.
فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ وَقَالَ إِنِّي مُهَاجِرٌ إِلَى رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ- وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ.(عنکبوت/ ۲۶- ۶۹)
یاری خدا به مادر موسی از این قبیل است:
آیات مربوط به شرح زیر است.
وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلَا تَخَافِي وَلَا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ. فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِيَكُونَ لَهُمْ عَدُوًّا وَحَزَنًا إِنَّ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا كَانُوا خَاطِئِينَ. وَقَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَيْنٍ لِي وَلَكَ لَا تَقْتُلُوهُ عَسَى أَنْ يَنْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ. وَأَصْبَحَ فُؤَادُ أُمِّ مُوسَى فَارِغًا إِنْ كَادَتْ لَتُبْدِي بِهِ لَوْلَا أَنْ رَبَطْنَا عَلَى قَلْبِهَا لِتَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ. وَقَالَتْ لِأُخْتِهِ قُصِّيهِ فَبَصُرَتْ بِهِ عَنْ جُنُبٍ وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ. وَحَرَّمْنَا عَلَيْهِ الْمَرَاضِعَ مِنْ قَبْلُ فَقَالَتْ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى أَهْلِ بَيْتٍ يَكْفُلُونَهُ لَكُمْ وَهُمْ لَهُ نَاصِحُونَ.
و به مادر موسى وحى كرديم كه او را شير ده و چون بر او بيمناك شدى او را در نيل بينداز و مترس و اندوه مدار كه ما او را به تو بازمى‏ گردانيم و از [زمره] پيمبرانش قرار مى‏ دهيم. پس خاندان فرعون او را [از آب] برگرفتند تا سرانجام دشمن [جان] آنان و مايه اندوهشان باشد آرى فرعون و هامان و لشكريان آنها خطاكار بودند. و همسر فرعون گفت [اين كودك] نور چشم من و تو خواهد بود او را مكشيد شايد براى ما سودمند باشد يا او را به فرزندى بگيريم ولى آنها خبر نداشتند. و دل مادر موسى [از هر چيز جز از فكر فرزند] تهى گشت اگر قلبش را استوار نساخته بوديم تا از ايمان‏ آورندگان باشد چيزى نمانده بود كه آن [راز] را افشا كند. و به خواهر [موسى] گفت از پى او برو پس او را از دور ديد در حالى كه آنان متوجه نبودند. و از پيش شير دايگان را بر او حرام گردانيده بوديم پس [خواهرش آمد و] گفت آيا شما را بر خانواده‏ اى راهنمايى كنم كه براى شما از وى سرپرستى كنند و خيرخواه او باشند.(قصص/ ۷- ۱۲)
چون خدا با انسان فقط از راه وحی یا توسط پیامبر و یا پشت پرده سخن می گوید اینجا هم جز فرشته مامور از طرف خدا نمی تواند باشد. خداوند از این طریق بسیاری از مردم را حمایت می کند. آیه ای که خواص آنها را توضیح می دهد به شرح زیر است:
لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُولَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ.
قومى را نيابى كه به خدا و روز بازپسين ايمان داشته باشند [و] كسانى را كه با خدا و رسولش مخالفت كرده‏ اند هر چند پدرانشان يا پسرانشان يا برادرانشان يا عشيره آنان باشند دوست بدارند در دل اينهاست كه [خدا] ايمان را نوشته و آنها را با روحى از جانب خود تاييد كرده است و آنان را به بهشتهايى كه از زير [درختان] آن جويهايى روان است در مى ‏آورد هميشه در آنجا ماندگارند خدا از ايشان خشنود و آنها از او خشنودند اينانند حزب خدا آرى حزب خداست كه رستگارانند.(مجادله/ ۲۲)
یک آیه درباره نبی ما به شرح زیر است:
إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا
خدا و فرشتگانش بر پيامبر درود مى‏ فرستند اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد بر او درود فرستيد و به فرمانش بخوبى گردن نهيد.(احزاب/ ۵۶)
در مورد مؤمنان می فرماید:
هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلَائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا
اوست كسى كه با فرشتگان خود از شما پشتیبانی میکند تا شما را از تاريكيها به سوى روشنايى برآورد و به مؤمنان همواره مهربان است( احزاب/ ۴۳)
آیه حمایت خداوند از پیامبرمان خبر می دهد.
مسلمانان درجنگهای بدر و احد شاهد حمایت الهی شدند. آیات مربوط:
وَلَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَأَنْتُمْ أَذِلَّةٌ فَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ. إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِينَ أَلَنْ يَكْفِيَكُمْ أَنْ يُمِدَّكُمْ رَبُّكُمْ بِثَلَاثَةِ آلَافٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مُنْزَلِينَ. بَلَى إِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا وَيَأْتُوكُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هَذَا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بِخَمْسَةِ آلَافٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مُسَوِّمِينَ. وَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ إِلَّا بُشْرَى لَكُمْ وَلِتَطْمَئِنَّ قُلُوبُكُمْ بِهِ وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ. ترجمه :
و يقينا خدا شما را در [جنگ] بدر باآنكه ناتوان بوديد يارى كرد پس از خدا پروا كنيد باشد كه سپاسگزارى نماييد
آنگاه كه به مؤمنان مى گفتى آيا شما را بس نيست كه پروردگارتان شما را با سه هزار فرشته فرودآمده يارى كند آرى اگر صبر كنيد و پرهيزگارى نماييد و با همين جوش [و خروش] بر شما بتازند همانگاه پروردگارتان شما را با پنج هزار فرشته نشاندار يارى خواهد كرد
و خدا آن [وعده پيروزى] را جز مژده‏ اى براى شما قرار نداد تا [بدين وسيله شادمان شويد و] دلهاى شما بدان آرامش يابد و پيروزى جز از جانب خداوند تواناى حكيم نيست (آل عمران/ ۱۲۳- ۱۲۶)
ح-روحی به زمین و آسمان ارمغان شده.
خداوند متعال زمین،گیاه و حیوانات را با علم خود خلق کرد از همین خواطر هر کدام از آنها یک نشانه ویا یک آیه هست ونیز این سندی است که کتابهای خداوند متعلق به او هستند.یک آیه چنین است:
سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ.
به زودى نشانه‏ هاى خود را در افقها[ى گوناگون] و در دلهايشان بديشان خواهيم نمود تا برايشان روشن گردد كه او خود حق است آيا كافى نيست كه پروردگارت خود شاهد هر چيزى است.(فصلت/ ۵۳)
خدا اول زمین سپس آسمانها را آفرید و چنین می فرماید:
ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ.
سپس آهنگ [آفرينش] آسمان كرد و آن بخارى بود پس به آن و به زمين فرمود خواه يا ناخواه بياييد آن دو گفتند فرمان‏پذير آمديم.( فصلت/ ۱۱)
و هر کدام با اراده خود “با خواست خود تابع امر شدیم”جواب دادند.
تابع شدن زمین و آسمان.در طوفان نوح به زمین و آسمان چنین امر شد.
وَقِيلَ يَا أَرْضُ ابْلَعِي مَاءَكِ وَيَا سَمَاءُ أَقْلِعِي وَغِيضَ الْمَاءُ وَقُضِيَ الْأَمْرُ وَاسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِيِّ وَقِيلَ بُعْدًا لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ.
و گفته شد اى زمين آب خود را فرو بر و اى آسمان [از باران] خوددارى كن و آب فرو كاست و فرمان گزارده شده و [كشتى] بر جودى قرار گرفت و گفته شد مرگ بر قوم ستمكار (هود/۴۴)
آسمان و زمین تحت تاثیر سوء رفتار مردم است.خداوند متعال می فرماید:
وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَنُ وَلَدًا. لَقَدْ جِئْتُمْ شَيْئًا إِدًّا. تَكَادُ السَّمَاوَاتُ يَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَتَنْشَقُّ الْأَرْضُ وَتَخِرُّ الْجِبَالُ هَدًّا.
و گفتند [خداى] رحمان فرزندى اختيار كرده است.
واقعا چيز زشتى را [بر زبان] آورديد. چيزى نمانده است كه آسمانها از اين [سخن] بشكافند و زمين چاك خورد و كوهها به شدت فرو ريزند.
خداى) رحمان را نسزد كه فرزندى اختيار كند.(مریم/ ۸۸- ۹۱) (
فَمَا بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّمَاءُ وَالْأَرْضُ وَمَا كَانُوا مُنْظَرِينَ
و آسمان و زمين بر آنان زارى نكردند و مهلت نيافتند.(دخان/ ۲۹)
ترس از خدا در کوه ها و سنگ ها.
دانش آسمان ها و زمین به اندازه قدرتشان است. دانشی که در قرآن هست بیش از قدرتشا ن ا ست.این را از آیه زیر در می یابیم:
لَوْ أَنْزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ.
اگر اين قرآن را بر كوهى فرومى‏ فرستاديم يقينا آن [كوه] را از بيم خدا فروتن [و] از هم ‏پاشيده مى‏ ديدى و اين مثلها را براى مردم مى‏ زنيم باشد كه آنان بينديشند.(حشر/ ۲۱)
ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ فَهِيَ كَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهَارُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَشَّقَّقُ فَيَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاءُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ.
سپس دلهاى شما بعد از اين [واقعه] سخت گرديد همانند سنگ يا سخت‏ تر از آن چرا كه از برخى سنگها جويهايى بيرون مى‏ زند و پاره‏ اى از آنها مى ‏شكافد و آب از آن خارج مى ‏شود و برخى از آنها از بيم خدا فرو مى ‏ريزد و خدا از آنچه مى ‏كنيد غافل نيست.(بقره/ ۷۴)
امر به سنگ.
چون ابراهیم علیه السلام به آتش انداخته شد خداوند متعال چنین فرمود:
قُلْنَا يَا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَى إِبْرَاهِيمَ.

گفتيم اى آتش براى ابراهيم سرد و بى‏آسيب باش(انبیا/ ۶۹)
پس از این امر آتش ابراهیم را نسوزاند.
ازاین آیات معلوم می شود که علمی که به زمین و آسمان داده شد، انجام وظیفه در توان قدرتشان وفرا تر بودن علوم قرانی از ظرفیت درک شان است.
خ – روح داده شده به جانداران.
خداوند متعال به موجودات جاندار نیز علم ارمغان کرده است. در یکی از آیات می فرماید:
وَأَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ
پروردگار تو به زنبور عسل وحي (الهام غريزي) فرستاد كه از كوهها و درختان و( داربستهائي كه ) مردم مي‏سازند خانه‏ هائي برگزين (سوره نحل آیه 68)
اساسترین وجه تمایز انسان از دیگر موجودات عقل می باشد
در حالیکه در آیات زیر به کار بردن عقل ، تکلم و ارزیابی کردن کارهای خود از طرف پرندگان و مورچگان جای داده می شود.
وَحُشِرَ لِسُلَيْمَانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ وَالطَّيْرِ فَهُمْ يُوزَعُونَ. حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِ النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ يَا أَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاكِنَكُمْ لَا يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ. فَتَبَسَّمَ ضَاحِكًا مِنْ قَوْلِهَا وَقَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَدْخِلْنِي بِرَحْمَتِكَ فِي عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ. وَتَفَقَّدَ الطَّيْرَ فَقَالَ مَا لِيَ لَا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كَانَ مِنَ الْغَائِبِينَ. لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذَابًا شَدِيدًا أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَيَأْتِيَنِّي بِسُلْطَانٍ مُبِينٍ. فَمَكَثَ غَيْرَ بَعِيدٍ فَقَالَ أَحَطْتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُكَ مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ يَقِينٍ. إِنِّي وَجَدْتُ امْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ وَأُوتِيَتْ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ وَلَهَا عَرْشٌ عَظِيمٌ. وَجَدْتُهَا وَقَوْمَهَا يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لَا يَهْتَدُونَ. أَلَّا يَسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي يُخْرِجُ الْخَبْءَ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَيَعْلَمُ مَا تُخْفُونَ وَمَا تُعْلِنُونَ. اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ. قَالَ سَنَنْظُرُ أَصَدَقْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْكَاذِبِينَ. اذْهَبْ بِكِتَابِي هَذَا فَأَلْقِهْ إِلَيْهِمْ ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ فَانْظُرْ مَاذَا يَرْجِعُونَ. قَالَتْ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ كِتَابٌ كَرِيمٌ. إِنَّهُ مِنْ سُلَيْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ. أَلَّا تَعْلُوا عَلَيَّ وَأْتُونِي مُسْلِمِينَ. قَالَتْ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي أَمْرِي مَا كُنْتُ قَاطِعَةً أَمْرًا حَتَّى تَشْهَدُونِ.
و براى سليمان سپاهيانش از جن و انس و پرندگان جمع‏آورى شدند و [براى رژه] دسته دسته گرديدند. تا آنگاه كه به وادى مورچگان رسيدند مورچه‏ اى [به زبان خويش] گفت اى مورچگان به خانه ‏هايتان داخل شويد مبادا سليمان و سپاهيانش نديده و ندانسته شما را پايمال كنند.
(سليمان) از گفتار او دهان به خنده گشود و گفت پروردگارا در دلم افكن تا نعمتى را كه به من و پدر و مادرم ارزانى داشته اى سپاس بگزارم و به كار شايسته‏ اى كه آن را مى ‏پسندى بپردازم و مرا به رحمت‏ خويش در ميان بندگان شايسته‏ ات داخل كن. و جوياى [حال] پرندگان شد و گفت مرا چه شده است كه هدهد را نمى ‏بينم يا شايد از غايبان است. قطعا او را به عذابى سخت عذاب مى ‏كنم يا سرش را مى برم مگر آنكه دليلى روشن براى من بياورد. پس ديرى نپاييد كه [هدهد آمد و] گفت از چيزى آگاهى يافتم كه از آن آگاهى نيافته‏ اى و براى تو از سبا گزارشى درست آورده‏ ام. من [آنجا] زنى را يافتم كه بر آنها سلطنت میکرد و از هر چيزى به او داده شده بود و تختى بزرگ داشت. او و قومش را چنين يافتم كه به جاى خدا به خورشيد سجده مى كنند و شيطان اعمالشان را برايشان آراسته و آنان را از راه [راست] باز داشته بود در نتيجه [به حق] راه نيافته بودند.
(آرى شيطان چنين كرده بود) تا براى خدايى كه نهان را در آسمانها و زمين بيرون مى ‏آورد و آنچه را پنهان مى داريد و آنچه را آشكار مى ‏نماييد مى‏ داند سجده نكنند.
خداى يكتا كه هيچ خدايى جز او نيست پروردگار عرش بزرگ است.
گفت‏ خواهيم ديد آيا راست گفته‏ اى يا از دروغگويان بوده‏ اى. اين نامه مرا ببر و به سوى آنها بيفكن آنگاه از ايشان روى برتاب پس ببين چه پاسخ مى‏ دهند.
(ملكه سبا) گفت اى سران [كشور] نامه‏ اى ارجمند براى من آمده است. كه از طرف سليمان است و [مضمون آن] اين است به نام خداوند رحمتگر مهربان. بر من بزرگى مكنيد و مرا از در اطاعت درآييد. گفت اى سران [كشور] در كارم به من نظر دهيد كه بى‏حضور شما [تا به حال] كارى را فيصله نداده‏ ام.(نمل/ ۱۷- ۳۲)
این گفتار مورچه نشا ن دهنده آنست که آنها از دانشی بر خوردارند که با آن خود را حفظ می کند.
اى مورچگان به خانه ‏هايتان داخل شويد مبادا سليمان و سپاهيانش نديده و ندانسته شما را پايمال كنند (نمل/ ۱۸)
تعابیر ذکر شده در آیات فوق نشان میهد که هدهد نیز از علمی بر خودار اند با آن وظیفه اختصاص داده شده به عهده اش را میتواند بجا بیاورد ونیز با آن علم خودش را حفظ بنماید
پس ديرى نپاييد كه [هدهد آمد و] گفت از چيزى آگاهى يافتم كه از آن آگاهى نيافته‏ اى و براى تو از سبا گزارشى درست آورده‏ ام. من [آنجا] زنى را يافتم كه بر آنها سلطنت میکرد و از هر چيزى به او داده شده بود و تختى بزرگ داشت. او و قومش را چنين يافتم كه به جاى خدا به خورشيد سجده مى كنند و شيطان اعمالشان را برايشان آراسته و آنان را از راه [راست] باز داشته بود در نتيجه [به حق] راه نيافته بودند. تا براى خدايى كه نهان را در آسمانها و زمين بيرون مى ‏آورد و آنچه را پنهان مى داريد و آنچه را آشكار مى ‏نماييد مى‏ داند سجده نكنند. خداى يكتا كه هيچ خدايى جز او نيست پروردگار عرش بزرگ است.(نمل/ ۲۲- ۲۶)

2-توانایی ارزیابی علم الهی
علمی که به انس و جن تحمیل شده به آنها توان یاد گیری علم،ارزیابی آن علم،تولید دانش جدید و نیز تغییر طرز زندگی ارمغان می بخشد.مگر آن که بالا رفتن آن روح تحمیل علم به آنها نیست.خداوند متعال می فرماید:
وَاللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَيْئًا وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ.
خدا شما را از شكم مادرانتان در حالى كه چيزى نمى‏ دانستيد بيرون آورد و براى شما گوش و چشمها و دلها قرار داد باشد كه سپاسگزارى كنيد(نحل/ ۷۸)
انس و جن وقتی که با اطلاعات درست مواجه می شوند راضی می شوند.چون دانشی که محصولش انسان باشد می تواند مشکوک باشد. اما دانشی که از طرف خداوند متعال دروجود انسان قرار می گیرد و او ا آرامی میبخشد .خدا می فرماید:
الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ.
همان كسانى كه ايمان آورده‏ اند و دلهايشان به ياد خدا آرام مى‏ گيرد آگاه باش كه با ياد خدا دلها آرامش مى‏ يابد.(رعد/ ۲۸)
سخنان جنیان که به قرآن گوش کرده اند در این خصوص مهم هستند:
قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا. يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَلَنْ نُشْرِكَ بِرَبِّنَا أَحَدًا. وَأَنَّهُ تَعَالَى جَدُّ رَبِّنَا مَا اتَّخَذَ صَاحِبَةً وَلَا وَلَدًا. بگو به من وحى شده است كه تنى چند از جنيان گوش فرا داشتند و گفتند راستى ما قرآنى شگفت‏ آور شنيديم [كه] به راه راست هدايت مى ‏كند پس به آن ايمان آورديم و هرگز كسى را شريك پروردگارمان قرار نخواهيم داد و اينكه او پروردگار والاى ما همسر و فرزندى اختيار نكرده است (جن/ ۱- ۳)
قرآن که حاوی علوم الهی است، انس و جن را راضی می سازد. و کسی که از آن رو گردان می شود به خاطر تمایلات نفسانی اش روی میگرداند و درنتیجه تبدیل به بازیچه شیطان می شود.خدا ی جل جلاله چنین می فرماید:
وَمَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ. وَإِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ. هر کس از ذکر پروردگارش (قرآن کریم) روی گرداند، بالای آن یک شیطان را مسلط میسازیم اون همراه آنها میشود . شیا طین همانند اینهار ا از راه (راست) باز میدارند. فقط آنها در راه هدایت (درست) بودن شان را فکر میکنند
(زخرف/ ۳۶- ۳۷)
ا-روح دمیده شده به انسان
روح توانایی است که پس از اتما م خلقت انسان بر او تحمیل می شود. و این نیرو، وجود دوم اوست.خدا می فرماید:
الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسَانِ مِنْ طِينٍ. ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ مَاءٍ مَهِينٍ. ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِيهِ مِنْ رُوحِهِ وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِيلًا مَا تَشْكُرُونَ.
همان كسى كه هر چيزى را كه آفريده است نيكو آفريده و آفرينش انسان را از گل آغاز كرد.
سپس [تداوم] نسل او را از چكيده آبى پست مقرر فرمود. آنگاه او را درست‏اندام كرد و از روح خويش در او دميد و براى شما گوش و ديدگان و دلها قرار داد چه اندك سپاس مى‏ گزاريد.
(سجده/ ۷- ۹)
این آیات نشان دهنده آن است که روح ،یعنی توانایی به آدم و زوجه اش و نیز نسل انسانی که از خاک آفریده شده اند پس از اتمام خلقت وجودشان تحمیل شده است. آیات زیر جزئیات بیشتری دراین مورد ارائه می دهند.
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ طِينٍ. ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِي قَرَارٍ مَكِينٍ. ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ.
و به يقين انسان را از عصاره‏ اى از گل آفريديم.
سپس او را [به صورت] نطفه‏ اى در جايگاهى استوار قرار داديم. آنگاه نطفه را به صورت علقه درآورديم پس آن علقه را [به صورت] مضغه گردانيديم و آنگاه مضغه را استخوانهايى ساختيم بعد استخوانها را با گوشتى پوشانيديم آنگاه [جنين را در] آفرينشى ديگر پديد آورديم آفرين باد بر خدا كه بهترين آفرينندگان است.( مؤمنون / ۱۲- ۱۴)
تعبیر سپس آنرا (جنین را ) به آفرينشی ديگر پديد آورديم نشان دهنده آن است که تفاوت در خلقت پس از اتمام آفرینش صورت گرفته است. قبل از دمیده شدن روح خلقت چشمها،گوشها و قلب به اتمام رسیده. بعداز دمیده شدن روح توانائی سمع ،بینائی وقلب به میان امده هست از همین جهت اینها از خصوصیا ت نیست بلکه از خصوصیات روح میباشد
استماع وبصیرت
از آیات فوق یاد میگیریم که مور چه وهدهد به صفت یک موجودات شنوا وبینا ارزیابی محدودی با دانش تحمیل شده با آنان انجام میدهند آنها به علومی که با آن می توان طرز زندگیشان را تغییر دهد صاحب نمی شوند. ولی انسان با توانایی استماع و رویت که با دمیده شدن روح کسب کرده بود می توا ند به علوم و اهداف جدید نایل شود
قلب/ دل
.قلب مرکز فرمان آدمیست. عقلی که به وجود متعلق است می خواهد از اطلاعات درست یعنی از علوم صحیح و سالم اطاعت کند. .ولی قلب بین حقایق ومنفعت هایش در تردد میماند اگر به خاطر منافع اش قرار بدهد به این معنی است که قلبش را به بعضی حقایق بسته اند تا آنها را نبیند و نشنود. وچنان رفتار می کند کما اینکه قلبش مهر زده شده ، چشمانش کورو گوشهایش کر شده است.
این هم انسان را نسبت به دیگران نان کور و نسبت به خدا کافر می سازد. خدا می فرماید:
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ. خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ.
در حقيقت كسانى كه كفر ورزيدند چه بيمشان دهى چه بيمشان ندهى بر ايشان يكسان است [آنها] نخواهند گرويد. خداوند (گویا ) بر دلهاى آنان و بر شنوايى ايشان مهر نهاده و بر ديدگانشان پرده‏ اى است و آنان را عذابى دردناك است.(بقره/ ۶- ۷)
بعضیها هم از دو راهی میروند.چون نمی خواهند از خود تصویری نا خوشایند بگذارند با اینکه آیات را انکار می کنند به پذیرفتن آن اقرار می کنند.با آیاتی که به منافع شان تنا قض دارد بازی میکنند. وسرانجام با عاقبتی بدتر که کافران با آن مواجه هستند رو به رو می شوند .در تصور خود هم مومنان را فریب می دهند.و این زمره منافق نامیده می شوند.خدا می فرماید:
أَفَتَطْمَعُونَ أَنْ يُؤْمِنُوا لَكُمْ وَقَدْ كَانَ فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ يَعْلَمُونَ. وَإِذَا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَا بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ قَالُوا أَتُحَدِّثُونَهُمْ بِمَا فَتَحَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ لِيُحَاجُّوكُمْ بِهِ عِنْدَ رَبِّكُمْ أَفَلَا تَعْقِلُونَ. أَوَلَا يَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ. وَمِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لَا يَعْلَمُونَ الْكِتَابَ إِلَّا أَمَانِيَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ. فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ.
آيا طمع داريد كه [اينان] به شما ايمان بياورند با آنكه گروهى از آنان سخنان خدا را مى شنيدند سپس آن را بعد از فهميدنش تحريف میکردند و خودشان هم مى‏ دانستند و [همين يهوديان] چون با كسانى كه ايمان آورده‏ اند برخورد كنند مى‏ گويند ما ايمان آورده‏ ايم و وقتى با همديگر خلوت مى كنند مى‏ گويند چرا از آنچه خداوند بر شما گشوده است براى آنان حكايت مى ‏كنيد تا آنان به [استناد] آن پيش پروردگارتان بر ضد شما استدلال كنند آيا فكر نمى ‏كنيد. آيا نمى‏ دانند كه خداوند آنچه را پوشيده مى دارند و آنچه را آشكار مى كنند مى‏ داند . آيا نمى‏ دانند كه خداوند آنچه را پوشيده مى دارند و آنچه را آشكار مى كنند مى‏ داند . پس واى بر كسانى كه كتاب [تحريف‏شده‏ اى] با دستهاى خود مى ‏نويسند سپس مى‏ گويند اين از جانب خداست تا بدان بهاى ناچيزى به دست آرند پس واى بر ايشان از آنچه دستهايشان نوشته و واى بر ايشان از آنچه [از اين راه] به دست مى ‏آورند. ( بقره/ ۷۵- ۷۹)
مننافقان با زی کردن باخدا و مومنان تصور می کنند. در حالی که بازیچه اصلی خودشان هستنند، ولی از این خبر ندارند.خدا می فرماید:
يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَمَا يَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ. فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ.
با خدا و مؤمنان نيرنگ مى‏ بازند ولى جز بر خويشتن نيرنگ نمى‏ زنند و نمى‏ فهمند. در دلهايشان مرضى است و خدا بر مرضشان افزود و به [سزاى] آنچه به دروغ مى گفتند عذابى دردناك [در پيش] خواهند داشت .(بقره/ ۹- ۱۰)
کافر و منافقان خود را مومن می پندارند ولی چون برای تسلیم کامل به خدا موانع در پیش می بینند از درون صدای “ای کاش می توانستیم تسلیم شویم” می گذارند.
خداوند متعال می فرماید:
رُبَمَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ كَانُوا مُسْلِمِينَ.
چه بسا كسانى كه كافر شدند آرزو كنند كه كاش مسلمان بودند.(حجر/ ۲)
آیات نشان می دهد که کفر کافران انتخاب آگاهانه بوده است.
وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَأُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ. يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَتَسْوَدُّ وُجُوهٌ فَأَمَّا الَّذِينَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ أَكَفَرْتُمْ بَعْدَ إِيمَانِكُمْ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ.
و چون كسانى مباشيد كه پس از آنكه دلايل آشكار برايشان آمد پراكنده شدند و با هم اختلاف پيدا كردند و براى آنان عذابى سهمگين است.(در آن) روزى كه چهره ‏هايى سپيد و چهره ‏هايى سياه گردد اما سياهرويان [به آنان گويند] آيا بعد از ايمانتان كفر ورزيديد پس به سزاى آنكه كفر مى ‏ورزيديد [اين] عذاب را بچشيد.(آل عمران/ ۱۰۵- ۱۰۶)
با توجه با این همه معجزه ها که از طرف حضرت موسی علیه السلام آورده شد ه بود فرعون و خاندانش دعوت او را نپذیرفتند.آنها حقانیت وپیامبر بودن او به خوبی درک می کردند.فقط دعوت او به منافع آنان مغایرت داشت بنا بر این نمی توانستند بپذیرند.آیات مربوط چنین هست :
فَلَمَّا جَاءَتْهُمْ آيَاتُنَا مُبْصِرَةً قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُبِينٌ. وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ.

و هنگامى كه آيات روشنگر ما به سويشان آمد گفتند اين سحرى آشكار است. و با آنكه دلهايشان بدان يقين داشت از روى ظلم و تكبر آن را انكار كردند پس ببين فرجام فسادگران چگونه بود.(نمل/ ۱۳- ۱۴)
همچنان که پیروی به حقا یق نفسانی وفتنه گری از خواص انسانیست باشد ونیز به بهای جانش هم باشد دفاع از حقایق فطری از خواص انسا ن میباشد .خداوند میفرماید:
وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ.
و از ميان مردم كسى است كه جان خود را براى طلب خشنودى خدا مى‏ فروشد و خدا نسبت به [اين] بندگان مهربان است.(بقره/ ۲۰۷)
در پرتوی این علوم می توان انسان را چنین تعریف کرد:”انسان زنده ایست که علومی را که با اعضای حسی اش به دست می آورد می تواند آنرا باقلبش ارزیابی کرده اعمالش را مطابق با آن علم تغییر دهد . ”

ب-روح وکلمه بودن عیسی علیه السلام:
خداوند متعال در مورد عیسی علیه السلام می فرماید:
يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ وَلَا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِنْهُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلَا تَقُولُوا ثَلَاثَةٌ انْتَهُوا خَيْرًا لَكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَنْ يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا
اى اهل كتاب در دين خود غلو مكنيد و در باره خدا جز [سخن] درست مگوييد مسيح عيسى بن مريم فقط پيامبر خدا و كلمه اوست كه آن را به سوى مريم افكنده و روحى از جانب اوست پس به خدا و پيامبرانش ايمان بياوريد و نگوييد [خدا] سه‏ گانه است باز ايستيد كه براى شما بهتر است‏ خدا فقط معبودى يگانه است منزه از آن است كه براى او فرزندى باشد آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آن اوست و خداوند بس كارساز است
(نسا/ ۱۷۱)
کلمه الله (ج.ج) بودن عیسی (ع)را ” که خدای آنرا به “مریم” به عنوان کلمه فرستاده هست” در این آیات روشن می شود:
قَالَتْ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ قَالَ كَذَلِكِ اللَّهُ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ
(مريم) گفت پروردگارا چگونه مرا فرزندى خواهد بود با آنكه بشرى به من دست نزده است گفت چنين است [كار] پروردگار خدا هر چه بخواهد مى ‏آفريند چون به كارى فرمان دهد فقط به آن مى‏ گويد باش پس مى‏ باشد. (آل عمران/۴۷)
بنابر این کلام خدا بودن عیسی علیه السلام در حالی که پدر نداشت به معنی به وجود آمدن با امر “باش!” می باشد.
آدم علیه السلام هم پدر نداشت. او هم با امر “باش !” خلق شد.
این حقیقت در آیه زیر به خوبی روشن می شود:
إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ
در واقع مثل عيسى نزد خدا همچون مثل [خلقت] آدم است [كه] او را از خاك آفريد سپس بدو گفت باش پس وجود يافت.(آل عمران/ ۵۹)
خدا می فرماید:
إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ
چون به چيزى اراده فرمايد كارش اين بس كه مى‏ گويد باش پس [بى ‏درنگ] موجود مى ‏شود.(یس/ ۸۲)
روح خدا بودن عیسی علیه السلام نشان دهنده انسان بودن او مانند دیگر انسانهاست. زیرا بر اساس این آیه همه انسانها روح خداوند هست :
ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِيهِ مِنْ رُوحِهِ وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِيلًا مَا تَشْكُرُونَ.
آنگاه او را درست ‏اندام كرد و از روح خويش در او دميد و براى شما گوش و ديدگان و دلها قرار داد چه اندك سپاس مى‏ گزاريد.(سجده/ ۹)
چون روح در رحم مادری دمیده می شود این د و آیه دمیده شدن روح به عیسی علیه السلام در رحم مادری نشان می دهد.
وَالَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهَا مِنْ رُوحِنَا وَجَعَلْنَاهَا وَابْنَهَا آيَةً لِلْعَالَمِينَ
و آن [زن را ياد كن] كه خود را پاكدامن نگاه داشت و از روح خويش در او دميديم و او و پسرش را براى جهانيان آيتى قرار داديم. (انبیا/ ۹۱)
مریم دختر عمران به عنوان حافظ ناموس خدا چنبن درس عبرت آموزی می دهد:
و مريم دخت عمران را همان كسى كه خود را پاكدامن نگاه داشت و در او از روح خود دميديم و سخنان پروردگار خود و كتابهاى او را تصديق كرد و از فرمانبرداران بود.(تحریم/ ۱۲)
کار بردن در آیه اول ضمیر موءنث و در آیه دوم ضمیر مذکر برای اندام تناسلی مریم (ع) نشان دهنده موجود بودن بافت نر و ماده در اندام های تناسلی اوست .
ج-روح دمیده شده بر جنیان
آیه در مورد دمیده شدن روح بر جنیان وجود ندارد.
ولی این آیه چون با دمدیده روح در انسان از پدید آمدن این سه ویژگی خبر می دهد و آن را در جنیان نیز می بینیم می توان نتیجه گرفت که آنها نیز ماننده انسانها دارای روح هستند.
وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ.
و در حقيقت بسيارى از جنيان و آدميان را (گویا ) براى دوزخ پرورش داده ايم [چرا كه] دلهايى دارند كه با آن [حقايق را] دريافت نمى كنند و چشمانى دارند كه با آنها نمى ‏بينند و گوشهايى دارند كه با آنها نمى ‏شنوند آنان همانند چهارپايان بلكه گمراه‏ ترند [آرى] آنها همان غافل‏ماندگانند. .(اعراف/۱۷۹)

.

د. گردش روزانه روح
از آیات مربوط به موضوع یاد گرفته بو دیم که روح دمیده شده به انسان مانند وجود دومی انسان بودن اش دانسته بودیم .آ یه زیر به وضاحت این حقیقت را بیان می کند.

اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَالَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضَى عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَيُرْسِلُ الْأُخْرَى إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ
خدا روح مردم را هنگام مرگشان به تمامى باز مى‏ ستاند و [نيز] روحى را كه در [موقع] خوابش نمرده است [قبض مى ‏كند] پس آن [نفسى] را كه مرگ را بر او واجب كرده نگاه مى دارد و آن ديگر [نفسها] را تا هنگامى معين [به سوى زندگى دنيا] بازپس مى‏ فرستد قطعا در اين [امر] براى مردمى كه مى‏ انديشند نشانه‏ هايى [از قدرت خدا]ست.(زمر/۴۲)
از این آیه روشن می شود که هر انسانی دارای دونفس است یکی از آن بدن، دومی روح است.بدن می خوابد ویا می میرد ولی روح نمی خوابد و نمی میرد.
دمیده شدن روح به بدن ماننده نسب سیستم عامل به رایانه است. همچنان که سیستم عامل رایانه را به کار می اندازد روح هم پس ازاتمام خلقت تمام همه اغضا دمیده می شود.
بدن برای روح به منزله خانه است.وقتی بدن به خواب می رود روح از آن خارج می شود، وقتی بیدار می شود بر می گردد.
بدن مرده مانند رایانه از کار افتاده است.تا این که زنده نشود روح به او بر نمی گردد.در یکی از آیات می فرماید:
وَهُوَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ بِاللَّيْلِ وَيَعْلَمُ مَا جَرَحْتُمْ بِالنَّهَارِ ثُمَّ يَبْعَثُكُمْ فِيهِ لِيُقْضَى أَجَلٌ مُسَمًّى ثُمَّ إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ ثُمَّ يُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ
و اوست كسى كه شبانگاه روح شما را [به هنگام خواب] مى‏ گيرد و آنچه را در روز به دست آورده‏ ايد مى‏ داند سپس شما را در آن بيدار مى ‏كند تا هنگامى معين به سر آيد آنگاه بازگشت‏ شما به سوى اوست‏ سپس شما را به آنچه انجام مى‏ داده‏ ايد آگاه خواهد كرد.(انعام۶۰/)
کسانی که از ایت امتیازات استفاده نمی کنند مانند حیوان، حتی پایینتر یعنی ماننده گیاهانند.ذکر شدن همراه با جهننم گیاه حیزم است.افراد خطا کار و مجرم حیزم جهنم هستند. (جن/ ۱۵)
خ-روح انسان مرده
فرد خوابیده مرور زمان را درک نمی کند.اصحاب کهف با اینکه 309 سال در غار به خواب رفت ولی مرور این همه زمان را درک نکردند.خدا می فرماید:
وَكَذَلِكَ بَعَثْنَاهُمْ لِيَتَسَاءَلُوا بَيْنَهُمْ قَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ كَمْ لَبِثْتُمْ قَالُوا لَبِثْنَا يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالُوا رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثْتُمْ فَابْعَثُوا أَحَدَكُمْ بِوَرِقِكُمْ هَذِهِ إِلَى الْمَدِينَةِ فَلْيَنْظُرْ أَيُّهَا أَزْكَى طَعَامًا فَلْيَأْتِكُمْ بِرِزْقٍ مِنْهُ وَلْيَتَلَطَّفْ وَلَا يُشْعِرَنَّ بِكُمْ أَحَدًا.
و اين چنين بيدارشان كرديم تا ميان خود از يكديگر پرسش كنند گوينده‏ اى از آنان گفت چقدر مانده‏ ايد گفتند روزى يا پاره‏ اى از روز را مانده‏ ايم [سرانجام] گفتند پروردگارتان به آنچه مانده‏ ايد داناتر است اينك يكى از خودتان را با اين پول خود به شهر بفرستيد تا ببيند كدام يك از غذاهاى آن پاكيزه‏ تر است و از آن غذايى برايتان بياورد و بايد زيركى به خرج دهد و هيچ كس را از [حال] شما آگاه نگرداند.(کهف/ ۱۹)
از آنجا که خواب با مرگ به همان شیوه درک می شود فرد مرده از مرور زمان آگاه نمی شود:
أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّى يُحْيِي هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانْظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانْظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ وَانْظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ.
يا چون آن كس كه به شهرى كه بامهايش يكسر فرو ريخته بود، عبور كرد؛ (و با خود مى‏)گفت‏: (چگونه خداوند، (اهل‏) اين (ويرانكده‏) را پس از مرگشان زنده مى ‏كند؟). پس خداوند، او را (به مدت‏) صد سال ميراند. آنگاه او را برانگيخت‏، (و به او) گفت‏: (چقدر درنگ كردى‏؟) گفت‏: (يك روز يا پاره‏ اى از روز را درنگ كردم‏.) گفت‏: ((نه‏) بلكه صد سال درنگ كردى‏، به خوراك و نوشيدنى خود بنگر (كه طعم و رنگ آن‏) تغيير نكرده است‏، و به درازگوش خود نگاه كن (كه چگونه متلاشى شده است‏. اين ماجرا براى آن است كه هم به تو پاسخ گوييم‏) و هم تو را (در مورد معاد) نشانه‏ اى براى مردم قرار دهيم‏. و به (اين‏) استخوانها بنگر، چگونه آنها را برداشته به هم پيوند مى‏ دهيم‏؛ سپس گوشت بر آن مى ‏پوشانيم‏.) پس هنگامى كه (چگونگى زنده ساختن مرده‏) براى او آشكار شد، گفت‏: ((اكنون‏) مى‏ دانم كه خداوند بر هر چيزى تواناست)(بقره/ ۲۵۹)‏.

وَلِلَّهِ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا أَمْرُ السَّاعَةِ إِلَّا كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
و نهان آسمانها و زمين از آن خداست و كار قيامت جز مانند يك چشم بر هم زدن يا نزديكتر [از آن] نيست زيرا خدا بر هر چيزى تواناست.(نحل/ ۷۷)
زنده شدن پس از مرگ به بیدارشدن خوبنده شباهت دارد . آیه مربوط چنین است.
وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذَا هُمْ مِنَ الْأَجْدَاثِ إِلَى رَبِّهِمْ يَنْسِلُونَ. قَالُوا يَا وَيْلَنَا مَنْ بَعَثَنَا مِنْ مَرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ
و در صور دميده خواهد شد پس بناگاه از گورهاى خود شتابان به سوى پروردگار خويش مى ‏آيند. مى‏ گويند اى واى بر ما چه كسى ما را از آرامگاهمان برانگيخت اين است همان وعده خداى رحمان و پيامبران راست مى گفتند.(یس/ ۵۱- ۵۲)
با توجه به این آیات، اولین فرد مرده و آخرین فرد مرده ادراک شان نسبت به مرور زمان یکیست. فرد مرده ماننده فرد خوابیده قبل از اینکه چشم خود را ببندد، از وضعیت خود آگاه است. فرد صالح خواب راحتی را می بیند.ولی فرد بد در رخت خواب خود در عذاب معنوی می خوابد. انسانی که با مرگ رو به رو می شودچون به پایان رسیدن عمرش را می داند اثر حالت روحانی اش بیشتر می شود.
از آیه زیر حالت آدم خوب حین مرگ معلوم می شود:
الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ طَيِّبِينَ يَقُولُونَ سَلَامٌ عَلَيْكُمُ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ.
همان كسانى كه فرشتگان جانشان را در حالى كه پاكند مى‏ ستانند [و به آنان] مى‏ گويند درود بر شما باد به [پاداش] آنچه انجام مى‏ داديد به بهشت درآييد .(نحل/ ۳۲)
رنج وسختیهای که مومنان گناهکار می کشند از این آیه روشن می شود:
وَأَنْفِقُوا مِنْ مَا رَزَقْنَاكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ فَيَقُولَ رَبِّ لَوْلَا أَخَّرْتَنِي إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ فَأَصَّدَّقَ وَأَكُنْ مِنَ الصَّالِحِينَ. وَلَنْ يُؤَخِّرَ اللَّهُ نَفْسًا إِذَا جَاءَ أَجَلُهَا وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ.
و از آنچه روزى شما گردانيده‏ ايم انفاق كنيد پيش از آنكه يكى از شما را مرگ فرا رسد و بگويد پروردگارا چرا تا مدتى بيشتر [اجل] مرا به تاخير نينداختى تا صدقه دهم و از نيكوكاران باشم. و[لى] هر كس اجلش فرا رسد هرگز خدا [آن را] به تاخير نمى‏ افكند و خدا به آنچه مى ‏كنيد آگاه است.(منافقون/ ۱۰- ۱۱)
ودر مورد احتضار کسانی که زندگی شان را به باد داده، طلف کرده اند می فرماید:
الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ فَأَلْقَوُا السَّلَمَ مَا كُنَّا نَعْمَلُ مِنْ سُوءٍ بَلَى إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ. فَادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ.
همانان كه فرشتگان جانشان را مى‏ گيرند در حالى كه بر خود ستمكار بوده‏ اند پس از در تسليم درمى ‏آيند [و مى‏ گويند] ما هيچ كار بدى نمیکرديم آرى خدا به آنچه میکرديد داناست. پس از درهاى دوزخ وارد شويد و در آن هميشه بمانيد و حقا كه چه بد است جايگاه متكبران.(نحل/ ۲۸- ۲۹)
در این آیات رخ دادن همه این حوادث قبل از قبض روح خبر داده می شود:
حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ. لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ.
تا آنگاه كه مرگ يكى از ايشان فرا رسد مى‏ گويد پروردگارا مرا بازگردانيد. شايد من در آنچه وانهاده‏ ام كار نيكى انجام دهم نه چنين است اين سخنى است كه او گوينده آن است و پشاپيش آنان برزخى است تا روزى كه برانگيخته خواهند شد. (مؤمنون/۹۹-۱۰۰)
د-حالت ارواح در زمان وقوع قیامت
قبل از قیامت تمام انسانها می میرند، فقط ارواح می مانند.در این آیه از بالا رفتن ارواح هنگام قیامت معلوم می شود.
تَعْرُجُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ.
فرشتگان و روح در روزى كه مقدارش پنجاه هزار سال است به سوى او بالا مى ‏روند.(معارج/ ۴)
براساس آیه زیر به اتمام رسیدن خلقت اول نیز در همان دوره است.
يَوْمَ نَطْوِي السَّمَاءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ كَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِيدُهُ وَعْدًا عَلَيْنَا إِنَّا كُنَّا فَاعِلِينَ.(انبیا/ ۱۰۴)
ج- زنده شدن پس از مرگ
یکی از آیات مربوط به زنده شدن پس از مرگ.
وَهُوَ الَّذِي يُرْسِلُ الرِّيَاحَ بُشْرًا بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ حَتَّى إِذَا أَقَلَّتْ سَحَابًا ثِقَالًا سُقْنَاهُ لِبَلَدٍ مَيِّتٍ فَأَنْزَلْنَا بِهِ الْمَاءَ فَأَخْرَجْنَا بِهِ مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ كَذَلِكَ نُخْرِجُ الْمَوْتَى لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ.
و اوست كه بادها را پيشاپيش [باران] رحمتش مژده‏ رسان مى‏ فرستد تا آن گاه كه ابرهاى گرانبار را بردارند آن را به سوى سرزمينى مرده برانيم و از آن باران فرود آوريم و از هر گونه ميوه‏ اى [از خاك] برآوريم بدينسان مردگان را [نيز از قبرها] خارج مى‏ سازيم باشد كه شما متذكر شويد. (اعراف/ ۵۷)
در شش آیه خلق شدن انسان از خاک ذکر می شود . تمام مواد غذایی انسان شامل گل، یعنی ترکیبی از آب و خاک است. بنابراین منبع تخم مرغ و اسپرم نیز گل است. همه موجودات زنده از ماهیت ترکیب خاک با آب تشکیل شده اند. بقای آنها بستگی نیز بستگی به آب و خاک است. قطعاتی که از آن جدا می شوند نیز به خاک و آب تبدیل می شوند. خاک عنصر اصلی انسان، حیوان و گیاه است. رحم مادر همانند یک مزرعه ای است که بذر کاشته می شود.در آیه مربوط چنین آمده است:
نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ
زنان شما كشتزار شما هستند پس از هر جا [و هر گونه] كه خواهيد به كشتزار خود [در]آييد و آنها را براى خودتان مقدم داريد.(بقره/ ۲۲۳)
شکل گیری انسان به شکل گیری گیاه تشبیه می شود:
وَاللَّهُ أَنْبَتَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ نَبَاتًا
و خدا[ست كه] شما را [مانند] گياهى از زمين رويانيد. (نوح/ ۱۷)
قبل از زنده شدن مجدد زمین همچون رحم مادری عمل می کند.حتی تکه استخانی از هر انسانی در رحم آن همانند تخم قرار می گیرد. و این واقعیات را از آیه زیر در می یابیم:
أَيَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظَامَهُ. بَلَى قَادِرِينَ عَلَى أَنْ نُسَوِّيَ بَنَانَهُ.
آيا انسان مى ‏پندارد كه هرگز استخوانهاى او را جمع نخواهيم كرد.
آرى قادريم كه حتى خطوط سر انگشتان او را موزون و مرتب كنيم(قیامت/ ۳- ۴)
اولین تجمع روح و بدن در رحم رخ می دهد.و این واقعیت را آیه زیر بیان می کند:
وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ جَعَلَكُمْ أَزْوَاجًا
و خدا[ست كه] شما را از خاكى آفريد سپس از نطفه‏ اى آنگاه شما را جفت جفت گردانيد.(فاطر/ ۱۱)
در زنده شدن بعداز مردن روح و بدن دوباره جمع می شوند. آیات راجع درین مورد چنین هست:
وَإِذَا النُّفُوسُ : و آنگاه كه جانها به هم درپيوندند (تکویر7)
و در صور دميده خواهد شد پس بناگاه از گورهاى خود شتابان به سوى پروردگار خويش مى ‏آيند. مى‏ گويند اى واى بر ما چه كسى ما را از آرامگاهمان برانگيخت اين است همان وعده خداى رحمان و پيامبران راست مى گفتند.(یس/ ۵۱- ۵۲)

نتیجه
همانطور که آیه ها به وضوح نشان می دهد، در قرآن کریم کلمه روح به دو معنی به کار برده شده است. معنی اول علم از خدا، معنی دوم توانایی تحمیل شده بر انس و جن از طرف خدا. خداوند از علم خود به فرشتگان، پیامبران، و به تمام موجودات جاندار و بی جان به اندازه مشخص ارمغان کرده و آنان را مکلف و موظف ساخته است.علومی که به پیامبران داده شده در کتابها نوشته شده است.کسانی که به آن کتابها دست یافته و طرز زندگیشان را براساس ان تغییر می کنند و موفق در امتحان می شوند. برای انجام این کار لازم است منافع را به رتبه دوم منتقل کنید. بنابراین سخت ترین کار این است که منافع خود را ترک کنیم و با صالحان باشیم. روح که مانند وجود دوم تحمیل می شود همراه با شنوایی استماع، همراه با دیدن بصیرت، همراه قلبی که دوران خون را تامین می کند معنویات نیز به انسان ارزانی می کند. این روح، علاوه بر ساختنن از او یک موجود قابل آزمون همچنین به عنوان مخزن دانش مربوط به او عمل می کند.
خداوند ما را از بندگان حاکم بر اعمال و افکار خود، از کسانی که با انجام اعمال نیک موفق در امتحان می شوند قرار دهد.
مترجما ن :
علی رضا و فیض الله فیاض

مارا از مدیای مجازی متوانید دنبال بکنید