دين وفطرت
معاویه کیست؟

معاویه کیست؟

سؤال: گروهی با لعن و نفرین کردن، گروهی با رحمت فرستادن و حتی عده­ا ی با گفتن حضرت معاویه از او یاد می­کنند. علت این همه ارزیابی های متفاوت چیست؟

جواب: تمامی این ارزیابی های متفاوت ریشه در دیدگاه متفاوت دو مذهب (شیعه و سنی) به تاریخ دارد. اختلافات میان این دو مذهب هم به همین صورت ریشه در این طرز نگرش تاریخی آنها دارد.

از آنجا که حوادث تاریخی در شکل گیری مذاهب نقش داشته اند، لعن و نفرین معاویه و یا در نقطه مقابل آن او تا مقام صحابه ای پیامبر بالا بردن و اطلاق عنوان حضرت به وی نیز خود ریشه در این حوادث تاریخی دارد. انتقال دادن اعمال و افعال گذشتگان تا عصر حاضر سبب شده دین بر اساس کردار اشخاص ارزیابی گردیده و این امر در نهایت به شکل گیری دشمنی میان مردم سبب گردد. در حالی که خداوند می فرماید: «آن جماعت را روزگار به سر آمد. دستاورد آنها برای آنان و دستاورد شما برای شما است و از آنچه آنان می کردند از شما بازخواست نخواهد شد.» [سوره بقره (2) / آیه ی 134].

هر کدام از این مذاهب هر یک از شخصیت ها را نه برای کتاب خدا بلکه صرفاًَ از دیدگاه مذهب خود،  ارزیابی می کند. این امر در مورد معاویه هم صدق می کند. کسی که از معاویه دفاع کرده و به او حضرت خطاب می کند نه تنها باید به دور از آموزه های قرآنی بوده باشد بلکه باید حس عدالت خواهی را هم در درون خود کشته باشد.

معاویه واقعاً کیست؟ اطلاعات عمومی ای که در کتب تاریخی هر دو مذهب در مورد وی آمده این چنین است: پدر معاویه ابوسفیان و مادر او هنده است. خانواده ای وی، از جمله خود او، به هنگام فتح مکه مجبور به پذیرش اسلام شدند. پس از فتح مکه پیامبر اسلام همه ا ی مشرکین را آزاد نموده و به آنها لقب «الطلقاء » (یعنی آزاد شده ها)» را داد. ابوسفیان برای بازیابی اعتبار از دست رفته ای خود، پسر خود را در اختیار پیامبر گذاشته از رسول خدا می خواهد که پسرش معاویه را در کنار خود قبول کرده و او را به سمت کاتب وحی بگمارد. روایت شده است که از آنجا که او خواندن و نوشتن می دانسته پیامبر با این پیشنهاد مخالفتی ننموده است. اهل سنت بیشتر به خاطر این مقامی که به معاویه داده شده است از او دفاع می کنند. [1]

آنها که مفهوم صحابه را به نفع وی مصادره کرده اند بیشتر به حدیث ابن حجر اکتفا می کنند که می گوید «صحابه یعنی کسی که رسول الله را دیده و به او ایمان آورده» و این حدیث را مبنای ارزیابی خود قرار می دهند. هم چنین آنها که معاویه را در جرگه ی صحابه ی پیامبر داخل می کنند در صددند که سرپوشی بر کارهای ناپسند او بگذارند. در حالی که، هیچ کدام از صحابه ی پیامبر توصیف صحابه بودن را در خصوص او به کار نبرده اند بسیاری از آنها او را «فاسق»، «منافق» و «کافر» خطاب کرده اند. هر چند که احادیثی در وصف فضیلت او نقل گردیده است ولی به همان نسبت احادیثی هم در ذم او روایت گردیده است. [2].

درست به همین صورت هر چند که در انجیل نامی از پاولوس به عنوان حواری حضرت عیسی نیامده است، ولی عالمان مسیحی پاولوس را به عنوان حواری نامیده و بدین ترتیب زمینه را برای شکل گیری یک دین جدید در کنار دین مسیح فراهم آورده اند. درست به همان صورت مجتهدین دین اسلام هم به همین شیوه عمل کرده و معاویه را در جرگه ی صحابه داخل نموده اند. آنها حتی به این هم رضایت نداده و هنگام نام بردن از او از لفظ حضرت و (رض) یعنی خداوند از او راضی باشد را نیز به کار می برند. گیریم معاویه صحابه بوده است: آیا صرف صحابه ی پیامبر بودن اجازه ی هر کار زشتی را به انسان می دهد؟ از طرفی هر کسی تا زمانی صحابه ی پیامبر محسوب می شود که به اذن پیامبر حرکت کند. اگر او به مشی پیامبر خیانت کند دیگر صحابه محسوب نمی گردد.

حال بیایید به اعمال مشهور معاویه، که هم در کتب اهل سنت و هم کتب تشیع ذکر شده است، نظری بافکنیم:

معاویه، به مخالفت با خلیفه ای که از سوی مسلمین و در رأس آنها صحابه برگزیده شده بود و نیز دولت شریعت مستقر برخواست، در نهایت سبب سرنگونی آن گردیده و سلطنت خود را بنیان نهاد. او خود را خلیفه ی خدا اعلام نمود که یک کفر مشهود است. او دستور داد که در خطبه ها حضرت علی (ع) را، که یکی از بزرگترین صحابه رسول خدا و امیرالمؤمنین بود، لعن و نفرین کنند. او حتی به این هم بسنده نکرد و فرزند خود یزید را به عنوان وارث سلطنت خود اعلام نموده و هم او بود که بلای جان مسلمین گردید.

معاویه فرزند رسول الله، حضرت امام حسن (ع)، را مسموم نمود و تعداد زیادی از صحابه ی تراز اول را، که در جنگ بدر حضور داشتند، به شهادت رساند. او به این هشدار الهی توجهی ننموده: «و هر کسی عمداً مؤمنی را بکشد کیفرش دوزخ است که در آن ماندگار خواهد بود و خدا بر او خشم می گیرد و لعنتش می کند و عذابی بزرگ برایش آماده ساخته است. [سوره نساء (4) / آیه ی 93]

معاویه یک مسیحی دشمن اسلام (ابن آصال) را به عنوان وزیر خود انتخاب کرده و با دست وی فرمانده مسلمانان در جهاد علیه رومیان، عبدالرحمن ابن خالد، را مسموم کرده بود. او اخذ خراج (مالیات) از مسیحیان را ابطال نموده و در عوض کسانی که بعداً اسلام آورده بودند را مشمول خراج نمود. معاویه آلوده ی عیش و عشرت بود و افراد هم مسلک خود را به عنوان والی تعیین و بر مسلمانان مسلط نموده بود. گروهی از اهل سنت او را، که ابایی از دروغ بستن به خدا، دروغگویی و کشتن مسلمانان نداشت، به عنوان صحابه انگاشته و از و با گفتن این که «صحابه از جانب پیامبر دروغ نمی گوید!» از او حدیث هم نقل کرده اند.

[1] می خواهیم مؤکداً اعلام کنیم که دفاعی از این دست بی جا است: حتی اگر روایت کاتب وحی بودن او را هم صحیح فرض کنیم، حتی تعیین وی به این سمت نمی تواند موجب ترفیع مقام و شخصیت اوگردد. زیرا از میان کاتبین وحی بودند کسانی که (از جمله عبدالله ابن سعد) که از دین برگشته و مرتد شدند. قران کتابی است که «سبب می شود ایمان یک عده بیشتر شده و در عده ای دیگر سبب بیشتر شدن کفرشان می شود» [سوره مائده (5) / آیه ی 68]

 

[2] مثلاً «هر امتی فرعونی دارد، فرعون امت من معاویه است». امام علی او را «کسی که هر آن چه خداوند حرام کرده حلال دیده و به هر خانه ای ظلم روا داشته» می بیند.

مارا از مدیای مجازی متوانید دنبال بکنید