اسلام آمد تا مردم را به خداوند آگاه سازد، تا خردهایشان در شناخت او سرگردان نماند. همچنین خطوط کلیِ فهمِ جهانِ مخلوقات را به آنان شناساند و جزئیات این جهان را به عقلِ بشری واگذاشت تا انسان با اندیشهی خود به بالاترین سطح حکمت دست یابد. اسلام همچنین به ما آموخت که رابطهی میان خالق و مخلوق چگونه است.
پیام اسلام برای هدایت انسان به حقیقتهای دو جهانِ غیب و آشکار آمده است؛ از راه آنچه خداوند متعال به پیامبرانش وحی کرده است. وحی نیامده تا جایگزین عقل شود، بلکه برای پر کردن ناحیهای آمده که عقل به سبب ناتوانیاش نمیتواند به آن دست یابد. انسان حقیقت را به طور کامل جز از راه پیامآوران خدا درک نمیکند. همچنین وحی، ارزشهای اخلاقیای را که زندگی مردم را زیباتر و شادتر میکند، دارای بُعدی اخروی میسازد تا پایبندی به آنها استوارتر گردد؛ بهویژه آنکه عقل گاهی ارزشهایی برای باطل میپردازد و با آنها ارزشهای حق را نابود میکند، و ارزشهایی برای شر میسازد و با آنها ارزشهای خیر را از میان میبرد، و ارزشهایی برای زشتی میآفریند و با آنها ارزشهای زیبایی را محو میکند. از اینرو، رسالتهای الهی بر ارزشهای حق و خیر تأکید کردهاند تا انسان آنها را علیه برادرِ انسانیِ خود دستمایهی تباهی قرار ندهد.
کسی که در قرآن کریم تأمل کند درمییابد که قرآن با انسان سخن میگوید و او را از دو جهان آگاه میسازد: جهانی که آن را درک میکند، یعنی جهانِ محسوس و مشهود؛ و جهانی دیگر که آن را نمیبیند، اما نمیتواند وجودش و تأثیرش را بر جهان و هستی خود انکار کند؛ و آن، جهانِ غیب است. ازاینرو آیات قرآن دربارهی هر دو جهان و رابطهی میان آنها با یکدیگر سخن گفتهاند: آیاتی دربارهی جهان غیب، آیاتی دربارهی جهان شهادت، و آیاتی دربارهی پیوند جهان غیب با جهان شهادت. بر همین اساس، فقیهان و اصولیان اصول اسلام را به سه اصل یا شاخه یا بخش تقسیم کردهاند:
اصل نخست: عقاید؛ که به جهان غیب و مسائل آن اختصاص دارد.
اصل دوم: شعائر (عبادات) ؛ که پیونددهندهی جهان غیب و جهان شهادت است.
اصل سوم: شریعت (معاملات) ؛ که به جهان شهادت اختصاص دارد.
تعریف اسلام:
اسلام: دینِ خداست که تعالیم آن را به همهی پیامبرانش سفارش کرده است. خداوند متعال فرمود:
﴿إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ﴾
و خداوند دینِ خود را با محمد (ص) به پایان رساند و او را مأمور ساخت که آن را به همهی مردم ابلاغ کند و آنان را به سوی آن فراخوانَد. خداوند متعال فرمود:
﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا﴾ [المائدة:3]،
و محمد (ص) اصلِ جامعِ اسلام را در عقاید، شعائر و شریعتش از پروردگار خود دریافت کرد، و آن قرآنِ کریم است.
اسلام دینِ همهی پیامبران است، و واژهی «اسلام» و «مسلمانان» همراه با بیشتر پیامبرانی که قرآن از آنان یاد کرده آمده است؛ از نوح گرفته تا خاتم پیامبران، محمد(ص)، که درود و سلام خدا بر همگی آنان باد. خداوند متعال دربارهی نوح فرمود:
﴿فَإِن تَوَلَّيْتُمْ فَمَا سَأَلْتُكُم مِّنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى اللّهِ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ﴾
ترجمه: پس اگر روی برگردانید، من هیچ مزدی از شما نخواستهام؛ مزد من جز بر عهدهی خدا نیست، و مأمور شدهام که از مسلمانان باشم.»
(یونس، ۷۲)
و دربارهی ابراهیم فرمود:
﴿مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيّاً وَلاَ نَصْرَانِيّاً وَلَكِن كَانَ حَنِيفاً مُّسْلِماً وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ﴾
ابراهیم نه یهودی بود و نه نصرانی، بلکه یکتاپرستی حقگرا و مسلمانی بود، و از مشرکان نبود.
(آلعمران، ۶۷)
و دربارهی ابراهیم و اسماعیل فرمود:
﴿رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِن ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُّسْلِمَةً لَّكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ﴾
ترجمه: پروردگارا، ما را تسلیمِ فرمانِ خودت قرار ده و از ذریهمان امتی مسلمان برای خودت قرار ده، و آیینهای خود را به ما نشان بده و بر ما ببخشای، که تو همانا بسیار توبهپذیر و رحیم هستی
و دربارهی یعقوب فرمود:
﴿وَوَصَّى بِهَا إِبْرَاهِيمُ بَنِيهِ وَيَعْقُوبُ يَا بَنِيَّ إِنَّ اللّهَ اصْطَفَى لَكُمُ الدِّينَ فَلاَ تَمُوتُنَّ إَلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ﴾
ترجمه: و ابراهیم و یعقوب فرزندان خود را به آن سفارش کردند (و گفتند): ای فرزندان من، همانا خدا این دین را برای شما برگزیده است، پس جز در حالی که مسلمان هستید نمیرید.
(بقره، ۱۳۲)
و دربارهی لوط فرمود:
﴿فَمَا وَجَدْنَا فِيهَا غَيْرَ بَيْتٍ مِّنَ الْمُسْلِمِينَ﴾
ترجمه: پس در آن (شهر) جز یک خانه از مسلمانان نیافتیم.
و دربارهی یوسف فرمود:
﴿رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ وَعَلَّمْتَنِي مِن تَأْوِيلِ الأَحَادِيثِ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ أَنتَ وَلِيِّي فِي الدُّنُيَا وَالآخِرَةِ تَوَفَّنِي مُسْلِماً وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ﴾
ترجمه: پروردگارا، تو مرا بهرهای از فرمانروایی عطا کردی و از تأویل خوابها به من آموختی؛ ای پدیدآورندهی آسمانها و زمین، تو ولیّ من در دنیا و آخرتی، مرا در حال مسلمان بودن بمیران و به صالحان ملحق کن
(یوسف، ۱۰۱)
و دربارهی موسی فرمود:
﴿وَقَالَ مُوسَى يَا قَوْمِ إِن كُنتُمْ آمَنتُم بِاللّهِ فَعَلَيْهِ تَوَكَّلُواْ إِن كُنتُم مُّسْلِمِينَ﴾
ترجمه: و موسی گفت: ای قوم من، اگر به خدا ایمان آوردهاید، پس بر او توکل کنید، اگر مسلمان هستید.
(یونس، ۸۴)
و دربارهی ساحران فرعون که به موسی ایمان آوردند، فرمود:
﴿وَمَا تَنقِمُ مِنَّا إِلاَّ أَنْ آمَنَّا بِآيَاتِ رَبِّنَا لَمَّا جَاءتْنَا رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْراً وَتَوَفَّنَا مُسْلِمِينَ﴾
ترجمه: و ما را جز به این نکوهش نمیکنی که به آیات پروردگارمان ـ هنگامی که به سوی ما آمد ـ ایمان آوردیم. پروردگارا، بر ما صبری فرو ریز و ما را در حال مسلمان بودن بمیران.
(اعراف، ۱۲۶)
و دربارهی حواریون که به عیسی ایمان آوردند، فرمود:
﴿فَلَمَّا أَحَسَّ عِيسَى مِنْهُمُ الْكُفْرَ قَالَ مَنْ أَنصَارِي إِلَى اللّهِ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نَحْنُ أَنصَارُ اللّهِ آمَنَّا بِاللّهِ وَاشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ﴾
ترجمه: پس چون عیسی از آنان کفر را احساس کرد، گفت: چه کسانی یاوران من به سوی خدا هستند؟ حواریون گفتند: ما یاوران خداییم؛ به خدا ایمان آوردیم، و گواه باش که ما مسلمانیم.
(آلعمران، ۵۲)
و دربارهی جنّیان فرمود:
﴿وَأَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَمِنَّا الْقَاسِطُونَ فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُوْلَئِكَ تَحَرَّوْا رَشَداً﴾
ترجمه: و همانا در میان ما مسلمانان هستند و در میان ما ستمگران؛ پس هر کس اسلام آورد، آنان راه درست را جستوجو کردهاند
(جن، ۱۴)
- برگرفته از کتاب «بازگشت به قرآن»، تألیف دکتر عبدالله القیسی




