دين وفطرت
بر ما که رسول را ندیدیم چرا عذاب داده می شود؟!

بر ما که رسول را ندیدیم چرا عذاب داده می شود؟!

بر ما که رسول را ندیدیم چرا عذاب داده می شود؟!

سؤال:  با عرض سلام

در آیه‌ای می‌فرماید: به جهنمیان گفته می‌شود که مگر برای شما رسولی نیامده بود، پس چرا اطاعت نکردید؟ در حالی که برای ما و برای خیلی‌های دیگر رسولی نیامده است؟

جواب: و علیکم السلام. سؤال بسیار خوبی را مطرح کردید. اگر معنی صحیح رسول را نفهمیم همین شبهه پیش خواهد آمد. اول آیه مورد نظر را بیاوریم:

وَسِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ زُمَرًا حَتَّى إِذَا جَاؤُوهَا فُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِّنكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِ رَبِّكُمْ وَيُنذِرُونَكُمْ لِقَاء يَوْمِكُمْ هَذَا قَالُوا بَلَى وَلَكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذَابِ عَلَى الْكَافِرِينَ [1]

و كساني كه كافر شدند گروه گروه به سوي جهنم رانده مي‏شوند وقتي به دوزخ مي‏رسند درهاي آن گشوده مي‏شود، و نگهبانان دوزخ به آنها مي‏گويند: آيا رسولاني از ميان شما نيامدند كه آيات پروردگارتان را براي شما بخوانند، و از ملاقات اين روز شما را برحذر دارند؟! مي‏گويند: آری. ولي فرمان عذاب الهي بر كافران مسلم شده است.

در برخی ترجمه ها رسولانی را "پیامبرانی" ترجمه شده است (مثلا ترج. خرمشاهی و یا مکارم شیرازی تو پرانتز آن را اضافه کرد). اما آنچه که صحیح است، رسولان یعنی به معنی پیامبران نیست، بلکه فرستادگان است.

نبی کسی که از طرف خدا صاحب ارزش شده است. [1] نبی بودن در دست خود انسان نیست. خداوند وقتی به این مقام برگزید، به او کتاب و حکمت اعطا می کند. در سوره انعام آیه 83 از نوح به بعد 18اسم  انبیا آمده و بعد گفته می شود:

و از پدران و فرزندان و برادرانشان برخى را [بر جهانيان برترى داديم] و آنان را برگزيديم و به راه راست راهنمايى كرديم [2]

 

آنچه در روایات آمده که 124 هزار انبیا یا اجداد، یا اولاد و یا برادران آن 18 نبی هستند که در آیه آمده است. به این شکل هیچ نبی بدون اشارت به او نمی ماند. خداوند بعد می فرماید: آنان كسانى بودند كه كتاب و داورى و نبوت بديشان داديم و اگر اينان [=مشركان] بدان كفر ورزند بى‏گمان گروهى [ديگر] را بر آن گماريم كه بدان كافر نباشند[3]

 در روایات آمده است که کتوب نازل شده 4 تا است: تورات، زبور، انجیل و قرآن. در روایت دیگری از پیامبر (ص) روایت شده که به آدم (ع) 10 صحوف، به شیت (ع) 50 صحوف، به ادریس (ع)  30 و به ابراهیم(ع)  10 صحوف نازل شد. [4] اگر این روایت را قبول کنیم به 8 تا نبی کتاب نازل شده است. در حالی که در آیه گفته می شود که به جمیع انبیا کتاب و حکم نازل شده است. در آیه  دیگر به جای حکم حکمت آمده است. معنی حکم را آیه ذیل بیان می کند:

كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلاَّ الَّذِينَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ لِمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللّهُ يَهْدِي مَن يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ [5]

مردم امتى يگانه بودند پس خداوند پيامبران را نويدآور و بيم‏دهنده برانگيخت و با آنان كتاب [خود] را بحق فرو فرستاد تا ميان مردم در آنچه با هم اختلاف داشتند داورى كند و جز كسانى كه [كتاب] به آنان داده شد پس از آنكه دلايل روشن براى آنان آمد به خاطر ستم [و حسدى] كه ميانشان بود [هيچ كس] در آن اختلاف نكرد پس خداوند آنان را كه ايمان آورده بودند به توفيق خويش به حقيقت آنچه كه در آن اختلاف داشتند هدايت كرد و خدا هر كه را بخواهد به راه راست هدايت مى‏كند

 حکم کردن طبق کتاب حکمت است. آن چه که نبی را بالا می برد وحی است.

 

قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَن كَانَ يَرْجُو لِقَاء رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا [6]

بگو من هم مثل شما بشرى هستم و[لى] به من وحى مى‏شود كه خداى شما خدايى يگانه است پس هر كس به لقاى پروردگار خود اميد دارد بايد به كار شايسته بپردازد و هيچ كس را در پرستش پروردگارش شريك نسازد

 نبی برای خداوند خیلی ارزشمند است، لذا خداوند می فرماید:

النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ [7]

پيامبر به مؤمنان از خودشان سزاوارتر [و نزديكتر] است

درحقیقت ازکسی که کتاب الله آورده، تبلیغ و بیان کرده دیگری نمی تواند ارزشمند تر باشد.الله متعال هم به غیر ازپیامبران کسی دیگر را با این نام "نبی" صدا نکرد. اما رسول و مرسل به کسان دیگر هم گفته شد. نبی مقام می باشد و یک  رسول وظیفه است. رسول و مرسل فرسنده هست و او باید پیام را بدون هیچ تغییری برساند.

فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبِينُ [8]

آيا جز ابلاغ آشكار بررسولان  [وظيفه‏اى] است

يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ [9]

اى پيامبر آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده ابلاغ كن و اگر نكنى پيامش را نرسانده‏اى

در قرآن کریم فرستاده مصر رسول نامیده شده بود:

وَقَالَ الْمَلِكُ ائْتُونِي بِهِ فَلَمَّا جَاءهُ الرَّسُولُ قَالَ ارْجِعْ إِلَى رَبِّكَ فَاسْأَلْهُ مَا بَالُ النِّسْوَةِ اللاَّتِي قَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ إِنَّ رَبِّي بِكَيْدِهِنَّ عَلِيمٌ [10]

 

و پادشاه گفت او را نزد من آوريد پس هنگامى كه آن فرستاده نزد وى آمد [يوسف] گفت نزد آقاى خويش برگرد و از او بپرس كه حال آن زنانى كه دستهاى خود را بريدند چگونه است زيرا پروردگار من به نيرنگ آنان آگاه است

به فرستاده بلقیس به سلیمان (ع) مرسل گفته شد:

وَإِنِّي مُرْسِلَةٌ إِلَيْهِم بِهَدِيَّةٍ فَنَاظِرَةٌ بِمَ يَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ [11]

و [اينك] من ارمغانى به سويشان مى‏فرستم و مى‏نگرم كه فرستادگان [من] با چه چيز بازمى‏گردند

آیات فوق نشان می دهد که هر رسولی نمی تواند نبی باشد. اما طبق دیدگاه علماء قدیم، به کسی که کتاب نازل شد و صاحب شریعت باشد، رسول می گویند. [12] اگر این دیدگاه را قبول کنیم، پس اسماعیل (ع) رسول نیست اما نبی هست. چرا که او صاحب کتاب و شریعت نبوده. اما این ادعا خلاف قرآن است. در قرآن اسماعیل (ع) به عنوان رسول ذکر شده است:

وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولًا نَّبِيًّا [13]

و در اين كتاب از اسماعيل ياد كن زيرا كه او درست‏وعده و فرستاده‏اى پيامبر بود

رسول خدا نمی تواند روی حرف خدا چیزی از خود اضافه کند:

وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ*لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ*ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ*فَمَا مِنكُم مِّنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزِينَ [14]

و اگر [او] پاره‏اى گفته‏ها بر ما بسته بود *دست راستش را سخت مى‏گرفتيم*سپس رگ قلبش را پاره مى‏كرديم*و هيچ يك از شما مانع از [عذاب] او نمى‏شد *

 

چون پیامبر ما رسول الله بوده حلال او حلال و چیزهایی که تحریم شد از طرف حرام است. او فقط پیام رسان است.

الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَآئِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلاَلَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُواْ بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِيَ أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ [15]

همانان كه از اين فرستاده پيامبر درس نخوانده كه [نام] او را نزد خود در تورات و انجيل نوشته مى‏يابند پيروى مى‏كنند [همان پيامبرى كه] آنان را به كار پسنديده فرمان مى‏دهد و از كار ناپسند باز مى‏دارد و براى آنان چيزهاى پاكيزه را حلال و چيزهاى ناپاك را بر ايشان حرام مى‏گرداند و از [دوش] آنان قيد و بندهايى را كه بر ايشان بوده است برمى‏دارد پس كسانى كه به او ايمان آوردند و بزرگش داشتند و ياريش كردند و نورى را كه با او نازل شده است پيروى كردند آنان همان رستگارانند

نبوت یک مقام است و نبی 24 ساعت نبی هست، اما رسول 24 ساعت رسول نیست، بلکه در موقع رساندن پیام رسول است. در ابلاغ آیات رسول مرتکب خطا نمی شود، چون صرفاً مطلب را می رساند. اما در نبوت، مثلاً در بیان احکام می تواند دچار اشتباه شود. به عنوان مثال به آیه ذیل توجه کنید که در آن راجع به اشتباه پیامبر (ص) در مورد اسیر گرفتن است:

مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَن يَكُونَ لَهُ أَسْرَى حَتَّى يُثْخِنَ فِي الأَرْضِ تُرِيدُونَ عَرَضَ الدُّنْيَا وَاللّهُ يُرِيدُ الآخِرَةَ وَاللّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ* لَّوْلاَ كِتَابٌ مِّنَ اللّهِ سَبَقَ لَمَسَّكُمْ فِيمَا أَخَذْتُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ [16]

هيچ پيامبرى را سزاوار نيست كه [براى اخذ سربها از دشمنان] اسيرانى بگيرد تا در زمين به طور كامل از آنان كشتار كند شما متاع دنيا را مى‏خواهيد و خدا آخرت را مى‏خواهد و خدا شكست‏ناپذير حكيم است* اگر در آنچه گرفته‏ايد از جانب خدا نوشته‏اى نبود قطعا به شما عذابى بزرگ مى‏رسيد

 

از این می فهمیم که اگر پیامبر (ص) به عنوان نبی چیزی را حرام کرد، نباید حرام بدانیم.  اگر به عنوان رسول باسد، چون پیام خداست حرام ما شود. در آیه تحریم هم این را بیشتر می فهمیم:

يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِي مَرْضَاتَ أَزْوَاجِكَ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ [17]

 اى پيامبر چرا براى خشنودى همسرانت آنچه را خدا براى تو حلال گردانيده حرام مى‏كنى خدا[ست كه] آمرزنده مهربان است

از این رو در قرآن امر نشده که از نبی اطاعت کنیم، و الّا پیامبر بین خدا و بندگان قرار می گرفت و موجب شرک می شد. اما در اطاعت به رسول این طور نیست، لذا خداوند می فرماید: مَّنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللّهَ [18]

   هر كس ازرسول خدا  فرمان برد در حقيقت‏خدا را فرمان برده

تا فرق بین رسول و نبی خوب واضح نشود مسأله قرآن و سنت هم تبیین نمی شود. چون در مسأله رسول و نبی علماء دچار اشتباه شده بودند، در مسأله قرآن و سنت دچار اشتباهات فجیع شدند. پیامبر به عنوان شارع دوم مطرح شد و با این حال اساس اعتقادات متزلزل شد. برخی رسولان بدون این که وحی دریافت کنند، آیات نازل شده به نبی را ابلاغ می کنند:

كَذَّبَتْ قَوْمُ نُوحٍ الْمُرْسَلِينَ [19] قوم نوح فرستاده گان را تكذيب كردند

كَذَّبَتْ عَادٌ الْمُرْسَلِينَ [20] عاديان فرستاده گان را تكذيب كردند

به قوم نوح خود نوح (ع) و به قوم عاد هود (ع) فرستاده شدند. اما دیگر رسولانی که تکذیب شده بودند، از طرف نبی به بقیه اقوام فرستاده شده بودند. طبق روایات وارده آیات ذیل راجع به فرستاده گان عیسی (ع) به سرزمین انتاکیه است:

وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلًا أَصْحَابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءهَا الْمُرْسَلُونَ *   إِذْ أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ فَقَالُوا إِنَّا إِلَيْكُم مُّرْسَلُونَ* قَالُوا مَا أَنتُمْ إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُنَا وَمَا أَنزَلَ الرَّحْمن مِن شَيْءٍ إِنْ أَنتُمْ إِلاَّ تَكْذِبُونَ* قَالُوا رَبُّنَا يَعْلَمُ إِنَّا إِلَيْكُمْ لَمُرْسَلُونَ* وَمَا عَلَيْنَا إِلاَّ الْبَلاَغُ الْمُبِينُ [21]

[داستان] مردم آن شهرى را كه رسولان بدانجا آمدند براى آنان بگو*آنگاه كه دو تن سوى آنان فرستاديم و[لى] آن دو را دروغزن پنداشتند تا با [فرستاده] سومين [آنان را] تاييد كرديم پس [رسولان] گفتند ما به سوى شما فرستاده شده‏ايم*[ناباوران آن ديار] گفتند شما جز بشرى مانند ما نيستيد و [خداى] رحمان چيزى نفرستاده و شما جز دروغ نمى‏پردازيد * گفتند پروردگار ما مى‏داند كه ما واقعا به سوى شما فرستاده شده‏ايم *و بر ما [وظيفه‏اى] جز رسانيدن آشكار [پيام] نيست

در انجیل آن چه باب رسولان آمده با آیات فوق همخوانی وجود دارد. وجود رسولانی که نبی نیستند یک ضرورت است. خداوند می فرماید:

وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ فَيُضِلُّ اللّهُ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ [22]

و ما هيچ فرستاده اى را جز به زبان قومش نفرستاديم تا [حقايق را] براى آنان بيان كند پس خدا هر كه را بخواهد بى‏راه مى‏گذارد و هر كه را بخواهد هدايت مى‏كند و اوست ارجمند حكيم

نازل شدن قرآن به زبان عربی رسول بودن پیامبر برای قوم خودش بود. اما  پیامبر ما صرفاَ برای قوم عرب نبود: وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِّلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ [23]

و ما تو را جز [به سمت] بشارتگر و هشداردهنده براى تمام مردم نفرستاديم ليكن بيشتر مردم نمى‏دانند

لذا رساندن پیام الهی اسلام به کل جهان مهم است. اما از آنجا که همه مردم جهان زبان عربی را نمی دانند، وظیفه رسولان اسلام باید این کار را انجام دهند. پیامبر (ص) فرموده بودند: بلغوا و لو آیة، یعنی یک آیه هم باشد ابلاغ کنید. مؤمنان باید در ابلاغ پیام الهی کوشش کنند:

 

وَإِذَ أَخَذَ اللّهُ مِيثَاقَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَلاَ تَكْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَرَاء ظُهُورِهِمْ وَاشْتَرَوْاْ بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا فَبِئْسَ مَا يَشْتَرُونَ [24]

و [ياد كن] هنگامى را كه خداوند از كسانى كه به آنان كتاب داده شده پيمان گرفت كه حتما بايد آن را [به وضوح] براى مردم بيان نماييد و كتمانش مكنيد پس آن [عهد] را پشت‏سر خود انداختند و در برابر آن بهايى ناچيز به دست آوردند و چه بد معامله‏اى كردند

 کسی هم نباید در این امر اهمال کند، چون خداوند می فرماید:

إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَى مِن بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ أُولَئِكَ يَلعَنُهُمُ اللّهُ وَيَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ* إِلاَّ الَّذِينَ تَابُواْ وَأَصْلَحُواْ وَبَيَّنُواْ فَأُوْلَئِكَ أَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَأَنَا التَّوَّابُ الرَّحِيمُ [25]

كسانى كه نشانه‏هاى روشن و رهنمودى را كه فرو فرستاده‏ايم بعد از آنكه آن را براى مردم در كتاب توضيح داده‏ايم نهفته مى‏دارند آنان را خدا لعنت مى‏كند و لعنت‏كنندگان لعنتشان مى‏كنند* مگر كسانى كه توبه كردند و [خود را] اصلاح نمودند و [حقيقت را] آشكار كردند پس بر آنان خواهم بخشود و من توبه‏پذير مهربانم

إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلَ اللّهُ مِنَ الْكِتَابِ وَيَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا أُولَئِكَ مَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ إِلاَّ النَّارَ وَلاَ يُكَلِّمُهُمُ اللّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلاَ يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ [26]

كسانى كه آنچه را خداوند از كتاب نازل كرده پنهان مى‏دارند و بدان بهاى ناچيزى به دست مى‏آورند آنان جز آتش در شكمهاى خويش فرو نبرند و خدا روز قيامت با ايشان سخن نخواهد گفت و پاكشان نخواهد كرد و عذابى دردناك خواهند داشت

 

صحیح ترجمه کردن قرآن کریم و بیان کردن آن ضروریست و هر کس که این کار را انجام دهد، باید پیامبر (ص) را الگو خود قرار بدهد. در چنین حال اتمام حجت به مردم تمام می شود.

وَإِذْ أَخَذَ اللّهُ مِيثَاقَ النَّبِيِّيْنَ لَمَا آتَيْتُكُم مِّن كِتَابٍ وَحِكْمَةٍ ثُمَّ جَاءكُمْ رَسُولٌ مُّصَدِّقٌ لِّمَا مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنصُرُنَّهُ قَالَ أَأَقْرَرْتُمْ وَأَخَذْتُمْ عَلَى ذَلِكُمْ إِصْرِي قَالُواْ أَقْرَرْنَا قَالَ فَاشْهَدُواْ وَأَنَاْ مَعَكُم مِّنَ الشَّاهِدِينَ*فَمَن تَوَلَّى بَعْدَ ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ [27]

و [ياد كن] هنگامى را كه خداوند از پيامبران پيمان گرفت كه هر گاه به شما كتاب و حكمتى دادم سپس شما را فرستاده‏اى آمد كه آنچه را با شماست تصديق كرد البته به او ايمان بياوريد و حتما ياريش كنيد آنگاه فرمود آيا اقرار كرديد و در اين باره پيمانم را پذيرفتيد گفتند آرى اقرار كرديم فرمود پس گواه باشيد و من با شما از گواهانم*

پس كسانى كه بعد از اين [پيمان] روى برتابند آنان خود نافرمانانند

 اجازه دهید به کلمات زیبا عیسی (ع) در انجیل مروری داشته یاشیم:

اکنون پیش کسی که مرا فرستاد می روم و هیچ کدام از شما نمی پرسید که کجا می روی؟ ولی این چیز هارا به شما گفتم دل های شما پر از غم شد. با وجود این این حقیقت را به شما می گویم کهرفتن من برای شما بهتر است، زیرا اگر من نروم پشتیانتان پیش شما نمی آید اما اگر بروم اورا نزد شما خواهم فرستاد.و وقتی او میاید جهان را در مورد گناه و عدالت و مکافات متقاعد می سازد.گناه را نشان خواهد دادچون به من ایمان نیاوردند عدالت را مکشوف خواهد ساخت چون من پیش پدر می روم و دیگر مرا نخواهید دید و واقعیت مکافات به آنها ثابت می شود چون حکمران این جهان محکوم شده  است.[28]

 اگر این جا کلمه محمد هم می بود دیگر خیلی واضحتر می شد. اما بعد از حضرت محمد (ص) هیچ نبی دیگر نخواهد آمد:

مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِكُمْ وَلَكِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا [29]

  محمد پدر هيچ يك از مردان شما نيست ولى فرستاده خدا و خاتم پيامبران است و خدا همواره بر هر چيزى داناست

هر کس از بعد از این ادعا کند که برایش وحی نازل شده به کتاب الهی دروغ نسبت داده محسوب می شود:

وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللّهِ كَذِبًا أَوْ قَالَ أُوْحِيَ إِلَيَّ وَلَمْ يُوحَ إِلَيْهِ شَيْءٌ وَمَن قَالَ سَأُنزِلُ مِثْلَ مَا أَنَزلَ اللّهُ وَلَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ فِي غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَالْمَلآئِكَةُ بَاسِطُواْ أَيْدِيهِمْ أَخْرِجُواْ أَنفُسَكُمُ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللّهِ غَيْرَ الْحَقِّ وَكُنتُمْ عَنْ آيَاتِهِ تَسْتَكْبِرُونَ [30]

كيست‏ستمكارتر از آن كس كه بر خدا دروغ مى‏بندد يا مى‏گويد به من وحى شده در حالى كه چيزى به او وحى نشده باشد و آن كس كه مى‏گويد به زودى نظير آنچه را خدا نازل كرده است نازل مى‏كنم و كاش ستمكاران را در گردابهاى مرگ مى‏ديدى كه فرشتگان [به سوى آنان] دستهايشان را گشوده‏اند [و نهيب مى‏زنند] جانهايتان را بيرون دهيد امروز به [سزاى] آنچه بناحق بر خدا دروغ مى‏بستيد و در برابر آيات او تكبر مى‏كرديد به عذاب خواركننده كيفر مى‏يابيد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

[1] در مورد این واژه اهتلاف نطر وجود دارد. نبی در وزن فعیل آمده و از ریشه نتأ است. در باب فاعل به معنی خبر دهنده، و یا از مصدر تبوة از طرف دیگری ارزشمند قرار گرفت را  معنی می دهد. در اولی نبی همزه و در دومی حرف واو تبدیل به یا شد. کسی که معتقد بر این که از نبأ کرفته شد، نبی را خبر دهنده ، یعنی خبر خدارا می دهد، معنی می کنند. (صاحب لسان العرب) راغب اصفهانی قول دوم را قبول دارد و به این حدیث استناد می کند. لست بنبيء الله، ولكن نبي الله؛  ما هم همین رأی را ترجیح می دهیم. چون نبی کسی از خدا خبر دهد، بلکه کسی است که  خبر می آورد و آن را تبلیغ کرده بیان می کند.  کلمه انبیاء که از نبأ گرفته شد،  در قرآن آمده فقط در آیات ذیل استفاده شد:

 

وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلاَئِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِي بِأَسْمَاء هَؤُلاء إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ

 

گفتند منزهى تو ما را جز آنچه [خود] به ما آموخته‏اى هيچ دانشى نيست تويى داناى حكيم

 

   قَالُواْ سُبْحَانَكَ لاَ عِلْمَ لَنَا إِلاَّ مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ

 

فرمود اى آدم ايشان را از اسامى آنان خبر ده و چون [آدم] ايشان را از اسماءشان خبر داد فرمود آيا به شما نگفتم كه من نهفته آسمانها و زمين را مى‏دانم و آنچه را آشكار مى‏كنيد و آنچه را پنهان مى‏داشتيد مى‏دانم

 

    قَالَ يَا آدَمُ أَنبِئْهُم بِأَسْمَآئِهِمْ فَلَمَّا أَنبَأَهُمْ بِأَسْمَآئِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ

 

رمود اى آدم ايشان را از اسامى آنان خبر ده و چون [آدم] ايشان را از اسماءشان خبر داد فرمود آيا به شما نگفتم كه من نهفته آسمانها و زمين را مى‏دانم و آنچه را آشكار مى‏كنيد و آنچه را پنهان مى‏داشتيد مى‏دانم (بقره 231=233؛) این جا صحبت در باره کتاب آسمانی نیست، بازه اسم فاعل نتأ می شود منبی (نبی). 

 


[1]  زمر 71؛

نظریه ها

  • سلام علیکم. لطفا چکیده این مقاله را در سایت قرار دهید. ضمنا چند نمونه از مصادیق نبی و رسول را هم ذکر کنید. با تشکر

    • وعلیکم السلام

      افرادی که قرآن را صحیح تبلیغ می کنند می توانند مصداق رسول باشند 

       

    • این نظر شخصی شما است

مارا از مدیای مجازی متوانید دنبال بکنید