دين وفطرت

جنگ بدر و قدر

جنگ بدر و  قدر

تقدیر معیاری است که ارزش، خواص و حدود چیزی را نشان می دهد[1]. خداوند متعال می فرماید:

إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ.

“ما هر چیزی را که خلق می کنیم بر اساس یک تقدیر / اندازه می آفرینیم.”(قمر 49)

تَبَارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ . الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَهُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ (ملک 1-2)

پربركت و زوال ناپذير است كسي كه حكومت جهان هستي به دست او است، و اوست که بر هر چیزی تقدیر می گذارد و مرگ و زندگی را می آفریند. همان كسي كه مرگ و حيات را آفريد تا شما را بيازمايد كه كداميک بهتر عمل مي‏كنيد و او شكست ناپذير و بخشنده است.

خداوند نظام خود را برای امتحان قرار داده و اعلام کرده است که  این امتحان، امتحان علم و دانش  نیست،  بلکه امتحان جهاد و صبر است. به همین دلیل او توضیح داد که ا کسی از قبل نمی داند کی  موفق خواهد شد:

وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِينَ مِنكُمْ وَالصَّابِرِينَ وَنَبْلُوَ أَخْبَارَكُمْ (محمد 47/31)

ما همه شما را قطعا آزمايش مي‏كنيم تا معلوم شود مجاهدان واقعي و صابران از ميان شما كيانند؟ و اخبار شما را بيازمائيم.

أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَعْلَمِ اللّهُ الَّذِينَ جَاهَدُواْ مِنكُمْ وَيَعْلَمَ الصَّابِرِينَ (آل عمران 3/142)

آيا چنين پنداشتيد كه شما (تنها با ادعاي ايمان) وارد بهشت خواهيد شد در حالي كه هنوز خداوند مجاهدان از شما و صابران را مشخص نساخته است؟!

جهاد مقاومت در برابر فشار دشمن و شیطان و خواسته ها با تمام توان و قدرت است[2]

صبوری این است که  بدون توجه به شرایط، موضع خود را نشکستن و قاطعانه  به مقصد رفتن و عمل کردن است[3]

ادامه راه بدون گسستن و از آنجایی که جهاد را در بر می گیرد، قرآن بر صبر بیشتر تأکید می کند.[4] کسانی که درستی  را در درجه اول قرار می دهند در امتحان  برنده می شوند. کسانی که منافع خود را در اولویت قرار می دهند، در همان امتحان موفق نخواهند بود. شیاطین انس و جن بر سر راه راست می نشینند و سعی می کنند با مشوش کردن ذهن مردم را از آن مسیر منحرف کنند. این کاری نیست که هر کسی بتواند انجام دهد. از آنجایی که بنی اسرائیل افرادی هستند که بیشترین پیامبران و کتاب ها بر آنها مبعوث شده است، به همان سبب بیان  آنها کسانی هستند که  می دانند چگونه آیات را تحریف کنند. زمانی که پیامبر در قید حیات بود، منافقان یهودی در مدینه بودند که آیات را تحریف می کردند. خداوند متعال آنها را اینگونه به ما معرفی کرد:

أَفَتَطْمَعُونَ أَن يُؤْمِنُوا۟ لَكُمْ وَقَدْ كَانَ فَرِيقٌ مِّنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلَٰمَ ٱللَّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُۥ مِنۢ بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ يَعْلَمُونَ .وَإِذَا لَقُوا۟ ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ قَالُوٓا۟ ءَامَنَّا وَإِذَا خَلَا بَعْضُهُمْ إِلَىٰ بَعْضٍ قَالُوٓا۟ أَتُحَدِّثُونَهُم بِمَا فَتَحَ ٱللَّهُ عَلَيْكُمْ لِيُحَآجُّوكُم بِهِۦ عِندَ رَبِّكُمْ ۚ أَفَلَا تَعْقِلُونَ (بقره 2/75-76)[5]

آيا انتظار داريد به (آئين) شما ايمان بياورند، با اينكه عدهاي از آنها سخنان خدا را مي‏شنيدند و پس از فهميدن آنرا تحريف مي‏كردند در حالي كه علم و اطلاع داشتند. و هنگامي كه مؤ منان را ملاقات كنند مي‏گويند ايمان آورديم، ولي هنگامي كه با هم خلوت مي‏كنند (بعضي به بعضي ديگر اعتراض مي‏كنند و) مي‏گويند چرا مطالبي را كه خداوند براي شما بيان كرد به مسلمانان بازگو مي‏كنيد تا (روز رستاخيز) در پيشگاه خدا بر ضد شما بان استدلال كنند؟ آيا نمي‏فهميد ؟

تحریفاتی که یهودیان در زمان حیات پیامبر ما به راه انداختند، هنوز ادامه دارند. همانطور که بعداً مشاهده خواهد شد، ساختار سنتی، تحت تأثیر تحریفات آنها، این باور را شکل داد:

«اینکه چیزی به نحوی خاص اتفاق بیفتد، سرنوشت و قدر نامیده می‌شود، و اینکه زمانی اتفاق بیفتد، قضا نامیده می‌شود. محال است  اگر خدا چیزی را اراده کند و آن بوجود نیاید، معرفت خداوند در گرو انتخاب بنده است و علم خداوند به چیزی به معنای ابدی در اراده و انتخاب بنده تأثیر قانع کننده ای ندارد.[6]

از آنجایی که افرادی را که سالها ذهنشان مشروط بود در مدارس به عنوان علما  به حضور مسلمانان می آوردند، استفاده از عقل در این مورد نیز ممنوع شد و چنینن می گفتند:

«سرنوشت و قدر  یک راز و سر الهی است که فقط خداوند متعال آن را  می‌داند و نمی‌توان آن را به طور مطلق و قطعی حل کرد.[7] تلاش برای حل قطعی مفهوم قدر و سرنوشت به معنای فشار بر ظرفیت و فرض غیرممکن است.[8]

اما «خداوند کسانی را که عقل خود را به کار نمی برند در پلیدی رها می کند».(یونس10/100)

در این مقاله پس از نشان دادن مبانی اعتقادی در  قرآن کریم ، نادرستی برداشت سنتی از مفهوم قدر در پرتو آیاتی درباره جنگ بدر آشکار خواهد شد. اگر به این نکته توجه شود که آن آیات کاملاً از جنگ بدر جدا شده است، عظمت بازی به خوبی قابل مشاهده است.

ا- اصول اعتقاد در قرآن

کسانی که قدر  را در اصول اعتقادی قرار می دهند، شرایط ایمان را به شش معین کردند اما ارکان ایمان از نظر قرآن پنج است. این را از طریق دو آیه زیر می آموزیم:

لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آَمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآَخِرِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ  (بقره 1/177)

نيكي (تنها) اين نيست صورت خود را به سوي مشرق و مغرب كنيد بلكه نيكي (و نيكوكار) كساني هستند كه به خدا و روز رستاخيز و فرشتگان و كتاب آسماني و پيامبران ايمان آورده‏ اند،

 

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ آمِنُواْ بِاللّهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِيَ أَنزَلَ مِن قَبْلُ وَمَن يَكْفُرْ بِاللّهِ وَمَلاَئِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلاَلاً بَعِيدًا. (نسا 4/136)

اي كساني كه ايمان آوردهايد، ايمان (واقعي) به خدا و پيامبرش ‍ و كتابي كه بر او نازل كرده، و كتب (آسماني) كه قبلا فرستاده است بياوريد. و كسي كه خدا و فرشتگان او و كتابها و پيامبرانش، و روز بازپسين را انكار كند در گمراهي دور و درازي افتاده است.

از دو آیه بر می آید که ارکان ایمان عبارتند از; ایمان به خدا و فرشتگانش و کتابها و رسولانش و روز قیامت. اما نه در آنها و نه در آیات دیگر اعتقاد به قدر  ذکر نشده است.

دلیل معتبر بر اعتقاد به جبر برای همه مردم، حدیث معروف جبرئیل است که نزد پیامبر آمد و از او در مورد ایمان سوال کرد، فرمود: ایمان به خدا و فرشتگانش و کتابها و فرستادگانش و روز قیامت و تقدیر اللهی و نیکی و بدی آن [9]. این تعبیر در صحیح مسلم آمده است:

وتؤمن بالقدر خيره وشره

«این ایمان به قدر است، یعنی به خوبی و بدی آن».

برای هر انسانی معلوم است که این خداوند متعال است که میزان هر چیزی را تعیین می کند و البته او میزان خیر و شر را یکسان تعیین می کرد. و هر کس به این اعتقاد نداشته باشد نمی تواند مسلمان باشد. و خداوند متعال برای پاداش نیکوکاران و بدکاران معیارهایی قرار داده است. خدای متعال می فرماید:

﴿لِّلَّذِينَ أَحْسَنُواْ الْحُسْنَى وَزِيَادَةٌ، وَلاَ يَرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ وَلاَ ذِلَّةٌ، أُوْلَـئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ. وَالَّذِينَ كَسَبُواْ السَّيِّئَاتِ جَزَاءُ سَيِّئَةٍ بِمِثْلِهَا﴾ (يونس 10/ 26- 27)

كساني كه نيكي كردند، پاداش نيك و زياده بر آن دارند و تاريكي و ذلت چهره‏ هايشان را نمي‏پوشاند آنها ياران بهشتند و جاودانه در آن خواهند ماند. اما كساني كه مرتكب گناهان شدند جزاي بدي بمقدار آن دارند و ذلت و خواري چهره آنها را مي‏پوشاند و هيچ چيز نمي‏تواند آنها را از (مجازات) خدا نگهدارد، (چهره‏ هاشان آنچنان تاريك است كه) گوئي پاره‏ هائي از شب تاريك صورت آنها را پوشانده، آنها ياران آتشند و جاودانه در آن خواهند ماند.

همانطور که ملاحظه می شود، حدیث جبرئیل معنایی جز این اعتقاد نداشت که خیر و شر هر دو دارای میزانی هستند. این حدیث نمی تواند راهنمای قدریه باشد که سرنوشت را علم قبلی خداوند به اعمال بندگانش می دانند. لازم به ذکر است که روایاتی از حدیث جبرئیل وجود دارد که در آن عبارت اعتقاد به جبر ذکر نشده است.

حال به جنگ بدر که جایگاه بسیار مهمی در تاریخ اسلام دارد می پردازیم.

ب- مکه قبل از جنگ بدر

پس از آنکه خداوند متعال به ابراهیم علیه السلام دستور داد تا کعبه را بازسازی کند، او را به این امر دستور داد:

﴿وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا، وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ. لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَعْلُومَاتٍ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ، فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ﴾ (الحج 22/ 27- 28)

و مردم را دعوت عمومي به حج كن تا پياده و سواره بر مركبهاي لاغر از هر راه دور (به سوي خانه خدا) بيايند. تا شاهد منافع گوناگون خويش (در اين برنامه حياتبخش) باشند، و نام خدا را در ايام معيني بر چهار پاياني كه به آنها روزي داده است (هنگام قرباني كردن) ببرند (و هنگامي كه قرباني كرديد) از گوشت آنها بخوريد، و بينواي فقير را نيز اطعام نمائيد.

در این حال ابراهیم علیه السلام با این درخواست به درگاه پروردگارش متوسل شد:

﴿وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا بَلَدًا آمِنًا وَارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَاتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ، قَالَ وَمَنْ كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِيلًا ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلَى عَذَابِ النَّارِ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ﴾ (البقرة 2/ 126)

(و بياد آوريد) هنگامي كه ابراهيم عرض كرد: پروردگارا اين سرزمين را شهر امني قرار ده، و اهل آن را آنها كه ايمان به خدا و روز بازپسين آورده‏ اند از ثمرات (گوناگون) روزي ده (ما اين دعاي ابراهيم را به اجابت رسانديم و مؤ منان را از انواع بركات بهره مند ساختيم) اما به آنها كه كافر شدند بهره كمي خواهيم داد، سپس آنها را به عذاب آتش مي‏كشانيم و چه بد سر انجامي دارند.

 

از آن زمان مکه به امن ترین شهر جهان تبدیل شده است، و مردمی که به حج و عمره آمدند و هدایایی با خود می آوردند و کالاهای خود را با خود حمل می کردند تا در بازار فصلی که در ایام حج برپا می شود به نمایش بگذارند، و مکه را به شهری بسیار پر جنب و جوش تبدیل کردند. همه اینها برای اهل مکه در نظر و جایگاه بین دو جهان شکل گرفت. هنگامی که خاتم النبیین در مکه  مبعوث شد، می دانستند که او رسول خدا  است و برای آنها و تمام جهان فرستاده شده است اما نخبگانشان گمان می کردند که پیروی از او باعث از دست دادن جایگاه خود در میان مردم می شود، بنابراین به جای ایمان، جنگ مردن  با او را برگزیدند. این را از طریق آیه زیر می دانیم:

﴿وَقَالُوا (أهل مكَّة) إِنْ نَتَّبِعِ الْهُدَى (القرآن) مَعَكَ (يا محمد) نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنَا، أَوَلَمْ نُمَكِّنْ لَهُمْ حَرَمًا آمِنًا يُجْبَى إِلَيْهِ ثَمَرَاتُ كُلِّ شَيْءٍ رِزْقًا مِنْ لَدُنَّا؟، وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ﴾ (القصص 28/ 57)

آنها گفتند: ما اگر هدايت را همراه تو پذيرا شويم ما را از سرزمينمان مي‏ربايند! آيا ما حرم امني در اختيار آنها قرار نداديم كه ثمرات هر چيزي (از هر شهر و دياري) به سوي آن آورده مي‏شود، ولي اكثر آنها نمي‏دانند!

  • هشداری از دست دادن مکه

مشرکان از ترس از دست دادن آبرو و اعتبار خیش، فشار خود را برای خلاصی از شر پیامبرمان و مؤمنان همراه او افزایش دادند که در این هنگام آیات زیر نازل شد:

﴿وَإِن كَادُواْ لَيَسْتَفِزُّونَكَ مِنَ الأَرْضِ لِيُخْرِجوكَ مِنْهَا، وَإِذًا لاَّ يَلْبَثُونَ خِلافَكَ إِلاَّ قَلِيلاً. سُنَّةَ مَن قَدْ أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِن رُّسُلِنَا، وَلاَ تَجِدُ لِسُنَّتِنَا تَحْوِيلاً﴾  (الإسراء 17/ 76- 77).

نزديك بود آنها تو را از اين سرزمين با نيرنگ و توطئه ريشه كن و بيرون سازند، اما هر گاه چنين مي‏كردند (گرفتار مجازات سخت الهي مي‏شدند و) بعد از تو جز مدت كمي باقي نمي‏ماندند!

اين سنت (ما) در پيامبراني است كه پيش از تو فرستاديم، و هرگز براي سنت ما تغيير و دگرگوني نخواهي يافت.

و دو آیه مکی زیر آغاز از دست دادن مکه مشرکان و سپری شدن حکومت بر آن را به پیامبر و مؤمنان می‌دهد:

﴿إِنَّ مَا تُوعَدُونَ (أيها المشركون) لآتٍ، وَمَا أَنتُم بِمُعْجِزِينَ. قُلْ (يا محمد) يَا قَوْمِ اعْمَلُواْ عَلَى مَكَانَتِكُمْ، إِنِّي عَامِلٌ، فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَن تَكُونُ لَهُ عَاقِبَةُ الدِّارِ (مكَّة)، إِنَّهُ لاَ يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ﴾ الأنعام 6/ 134- 135)

آنچه به شما وعده داده مي‏شود، مي‏آيد و شما نمي‏توانيد (خدا را) ناتوان سازيد (و از عدالت و كيفر او فرار كنيد). بگو اي جمعيت! هر كار در قدرت داريد بكنيد! من (هم به وظيفه خود) عمل مي‏كنم، اما به زودي خواهيد دانست چه كسي سرانجام نيك خواهد داشت (و پيروزي با چه كسي است اما) به طور مسلم ظالمان رستگار نخواهند شد.

  • شکست خوردن رومیان با دست ایرانیان

 

هنگامی که فشارهای اهل مکه بر پیامبر و مؤمنان افزایش یافت، خبر شکست ایرانیان از دست رومیان منتشر شد. در این هنگام آیات زیر نازل شد:

﴿الم. غُلِبَتِ الرُّوم. فِي أَدْنَى الْأَرْضِ، وَهُم مِّن بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ. فِي بِضْعِ سِنِينَ، لِلَّهِ الْأَمْرُ مِن قَبْلُ وَمِن بَعْدُ، وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ. بِنَصْرِ اللَّهِ، يَنصُرُ مَن يَشَاء، وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ، وَعْدَ اللَّهِ، لَا يُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ، وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ﴾ (الرُّوم 30/ 1- 6)

الم. روميان مغلوب شدند. (و اين شكست) در سرزمين نزديكي رخ داد، اما آنها بعد از مغلوبيت به زودي غلبه خواهند كرد. در چند سال، همه كارها از آن خدا است، چه قبل و چه بعد (از اين شكست و پيروزي) و در آن روز مؤ منان خوشحال خواهند شد. به سبب ياري پروردگار، خداوند هر كس را بخواهد نصرت مي‏دهد و او عزيز و حكيم است. اين چيزي است كه خدا وعده كرده، و وعده الهي هرگز تخلف نمي‏پذيرد، ولي اكثر مردم نمي‏دانند.

 

وقتی به این آیات با آیات قبلی نگاه می کنیم، اولین چیزی که به ذهن می آید این است، اینکه مسلمانان ظرف 9 سال می توانند بر مکه حکومت کنند، این نباید آرامشی را در دل مشرکان مکه بگذارد، کاری که آنها باید انجام دهند این است که همه راه ها را برای خلاصی کامل از دست مسلمانان جستجو کنند.

امتحان ما در دنیا امتحان جهاد و صبر است. اما باور سنتی به جبر باعث شد مردم واقعیت امتحان را فراموش کنند، و آنها گمان کردن که این امتحان امتحان علمی است،  از این رو سعی کردند آیاتی را که از آینده صحبت می کند راهنمای آنها باشد. و همانطور که بعداً مشاهده خواهد شد، مسلمانانی که قوانین/اندازه‌هایی را که خداوند متعال برای جنگ تعیین کرده بود در نظر نمی‌گرفتند، با ورود به مکه به عنوان فاتح، آنها را از حل و فصل جنگ ناتوان ساختند. و اما پیروزی موقت آنها در آن نبرد به وعده قبلی خداوند متعال بود وگرنه جزو شکست خوردگان بودند و نتیجه این شد که موقتاً پیروز شدند اما در امتحان مردود شدند.

  • آیات مربوط به فقه/حقوق جنگ

اعمال خشن مشرکان مکه نسبت به پیامبر و مؤمنان، چاره ای جز هجرت به شهر مدینه برای آنان باقی نگذاشت و چون خدای متعال  اراده کرد که مکه برای پیامبر و مؤمنان باشد، آیاتی درباره  تنظیم احکام جنگ را  در شهر مدینه نازل می کند.

﴿يَاأَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتَالِ، إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ، وَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ يَغْلِبُوا أَلْفًا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَفْقَهُونَ﴾ (الأنفال 8/ 65)

اي پيامبر! مومنان را تحريك به جنگ (با دشمن) كن، هر گاه بيست نفر با استقامت از شما باشند بر دويست نفر غلبه مي‏كنند و اگر صد نفر باشند بر هزار نفر از كساني كه كافر شدند پيروز مي‏گردند چرا كه آنها گروهي هستند كه نمي‏فهمند!

﴿فَإِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ، حَتَّى إِذَا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ، فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا، ذَلِكَ وَلَوْ يَشَاءُ اللَّهُ لَانْتَصَرَ مِنْهُمْ، وَلَكِنْ لِيَبْلُوَ بَعْضَكُمْ بِبَعْضٍ، وَالَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَنْ يُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ﴾ (محمد 47- 4)

هنگامي كه با كافران در ميدان جنگ رو به رو مي‏شويد گردنهايشان را بزنيد، و همچنان ادامه دهيد تا به اندازه كافي دشمن را درهم بكوبيد، در اين هنگام اسيران را محكم ببنديد، سپس يا بر آنها منت گذاريد (و آزادشان كنيد) يا در برابر آزادي از آنها فديه بگيريد، و اين وضع همچنان ادامه يابد تا جنگ بار سنگين خود را بر زمين نهد، برنامه اين است، و هر گاه خدا مي‏خواست خودش آنها را مجازات مي‏كرد، اما مي‏خواهد بعضي از شما را با بعضي ديگر بيازمايد، و كساني كه در راه خدا كشته شدند خداوند هرگز اعمالشان را نابود نمي‏كند.

﴿يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا زَحْفًا فَلَا تُوَلُّوهُمُ الْأَدْبَارَ. وَمَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفًا لِقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيِّزًا إِلَى فِئَةٍ فَقَدْ بَاءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ، وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ﴾ (الأنفال 8/ 15- 16)

اي كساني كه ايمان آورده‏ ايد هنگامي كه با انبوه كافران در ميدان نبرد روبرو شويد به آنها پشت نكنيد. و هر كس در آن هنگام به آنها پشت كند – مگر در صورتي كه هدفش ‍ كناره گيري از ميدان براي حمله مجدد و يا به قصد پيوستن به گروهي (از مجاهدان) بوده باشد – (چنين كسي) گرفتار غضب پروردگار خواهد شد و ماواي او جهنم و چه بد جايگاهي است.

 

﴿فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِي الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ﴾ (الأنفال 8/ 57)

اگر آنها را در (ميدان) جنگ بيابي آنچنان به آنها حمله كن كه جمعيتهائي كه پشت سر آنها هستند پراكنده شوند، شايد متذكر گردند (و عبرت گيرند).

و مقادیر/قوانین مربوط به جنگ چنین بود، اگر مسلمانان امروز این قوانین را رعایت نکنند، در هر جنگی که وارد شوند، شکست خواهند خورد.

  • صدای ردپای جنگ بدر

قبیله قریش که در مکه مکرمه صاحب قدرت بودند، سالانه دو سفر تجاری می رفتند. در زمستان به یمن و حبشه و در تابستان به فلسطین و شام و مصر و عراق. سوره ای که نام قریش در قرن کریم وجود دارد بیان می کند که آنها در سراسر منطقه چه در سطح تجاری و چه از نظر دیگر  مورد احترام بودند.[9]

﴿لِإِيلَافِ قُرَيْشٍ. إِيلَافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاءِ وَالصَّيْفِ. فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَيْتِ. الَّذِي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ﴾ (قريش 106/ 1- 4)

به خاطر اين بود كه قريش الفت گيرند، الفت آنها در سفرهاي زمستانه و تابستانه است. پس (به شكرانه اين نعمت بزرگ) بايد پروردگار اين خانه را عبادت كنند. همانكس كه آنها را از گرسنگي نجات داد و از نااءمني رهائي بخشيد.

قریش در امنیت بودند، اما در اطرافشان امنیت وجود نداشت. این را از طریق آیه زیر می دانیم:

﴿أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا حَرَمًا آمِنًا وَيُتَخَطَّفُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ، أَفَبِالْبَاطِلِ يُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَةِ اللَّهِ يَكْفُرُونَ﴾ (العنكبوت 29/ 67)

آيا نديدند كه ما حرم امني براي آنها قرار داديم در حالي كه مردم را در اطراف آنها (در بيرون اين حرم) مي‏ربايند؟ آيا به باطل ايمان مي‏آورند و نعمت خدا را كفران مي‏كنند؟

کاروانی از قریش به سرپرستی ابوسفیان از شام به مکه بازمی‌گشت و کاروان آن 1000 شتر بود. در این میان خبر خروج رومیان برای جنگ با ایرانیان منتشر شد. آیات 1-6 سوره روم بیان می کند که رومیان در آن نبرد پیروز خواهند شد. همچنین بیانگر این است که  در همان روزمسلمانان با یاری خدای متعال خوشحال خواهند شد.

اهل  مکه اولین مشکل امنیتی را در تاریخ خود تجربه کرده اند، زیرا آنها احتمال از دست دادن کاروان را داشتند،  علاوه بر کاروان حتی نزدیک بود مکه را نیز از دست می دهند.

از این رو، آنان به تدارک لشکری ​​شتافتند و هر کسی که توانست بجنگد یا کمکی کند، به آن لشکر پیوست. مسلمانان از آمادگی سپاه مکه آگاه نبودند.

آنها  با  امید این که خداوند متعال آنها را در تصرف کاروان کمک کند براه افتادند اما خود را در مقابل لشکرمکه دیدند.

این را از طریق آیه زیر می دانیم:

﴿إِذْ أَنْتُمْ بِالْعُدْوَةِ الدُّنْيَا وَهُمْ بِالْعُدْوَةِ الْقُصْوَى وَالرَّكْبُ أَسْفَلَ مِنْكُمْ، وَلَوْ تَوَاعَدْتُمْ لَاخْتَلَفْتُمْ فِي الْمِيعَادِ، وَلَكِنْ لِيَقْضِيَ اللَّهُ أَمْرًا كَانَ مَفْعُولًا، لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَيَحْيَى مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَةٍ، وَإِنَّ اللَّهَ لَسَمِيعٌ عَلِيمٌ﴾ (الأنفال 8/ 42)

در آن هنگام شما در طرف پائين بوديد و آنها در طرف بالا (و از اين نظر دشمن بر شما برتري داشت و كاروان (قريش) پائينتر از شما بود (و دسترسي به آنها ممكن نبود، و ظاهرا وضع چنان سخت بود كه) اگر با يكديگر وعده مي‏گذاشتند (كه در ميدان نبرد حاضر شويد) در انجام وعده خود اختلاف مي‏كرديد، ولي (همه اين مقدمات) براي آن بود كه خداوند كاري را كه مي‏بايست انجام شود تحقق بخشد تا آنها كه هلاك (و گمراه) مي‏شوند از روي اتمام حجت باشد، و آنها كه زنده مي‏شوند (و هدايت مي‏يابند) از روي دليل روشن باشد و خداوند شنوا و دانا است.

بدر در 160 کیلومتری جنوب غربی شهر مدینه و 30 کیلومتری دریای سرخ قرار دارد. بدر روستای کوچکی بود که بر سر راه مکه و مدینه قرار داشت. این راهی بود  که کاروان ها به سوی شام ​​می رفتند. برای اینکه کاروان در کمین مسلمانان نیفتد، ابوسفیان با خود راهی در ساحل دریای سرخ و دور از بدر در پیش گرفت.[10] از این رو معلوم می شود که قدرت کاروان کمتر از مسلمانان بوده است. و اما دیدار دو لشکر در بدر، به این دلیل بود که آنها عازم کاروان بودند که از شام برمی گشت. بنابر این لشکر مسلمانان برای کنترل کاروان ولی  لشکر قریش برای محافظت از آن براه افتاده بودند.

  • عدم تمایل مسلمانان به جنگ

خداوند به مسلمانان دستور داده است که برای جنگ آماده شوند. و از آیاتی که  احکام مربوط به آن را نشان می دهد نازل فرموده و طبق وعده ای که در آیات 1-6 سوره روم آمده است، مسلمانان را رو در رو با سپاه مکه قرار داد. یا خداوند مسلمانان را قادر می سازد که در بالای دره بر لشکر مکه پیروز شوند و یا به آنان امکان می دهد تا از مشرکانی که با کنترل کاروان آنها را مجبور به مهاجرت کردند انتقام بگیرند. ولی خداوند متعال خواست که مسلمانان برای پیروزی با لشکر مشرکان بجنگند نه برای بدست آوردن کاروان.  این را از آیه زیر می دانیم:

﴿وَإِذْ يَعِدُكُمُ اللّهُ إِحْدَى الطَّائِفَتِيْنِ أَنَّهَا لَكُمْ، وَتَوَدُّونَ أَنَّ غَيْرَ ذَاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ، وَيُرِيدُ اللّهُ أَن يُحِقَّ الحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَيَقْطَعَ دَابِرَ الْكَافِرِينَ. لِيُحِقَّ الْحَقَّ وَيُبْطِلَ الْبَاطِلَ وَلَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ﴾ (الأنفال 8/ 7- 8)

و (به ياد بياوريد) هنگامي را كه خداوند به شما وعده داد كه يكي از دو گروه (كاروان تجاري قريش يا لشكر آنها) براي شما خواهد بود اما شما دوست مي‏داشتيد كه كاروان براي شما باشد (و بر آن پيروز شويد) ولي خداوند مي‏خواهد حق را با كلمات خود تقويت و ريشه كافران را قطع كند.  تا حق تثبيت شود و باطل از ميان برود هر چند مجرمان كراهت داشته باشند.

 

خداوند متعال خواست که مسلمانان با لشکرقریش بجنگند تا بعنوان فاتح وارد  شهر مکه شوند.

اما عده ای از مسلمانان از ترس به دنبال کاروان بیرون رفتند. آیه زیر به ما خبر می دهد:

﴿كَمَا أَخْرَجَكَ رَبُّكَ مِن بَيْتِكَ بِالْحَقِّ، وَإِنَّ فَرِيقاً مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ لَكَارِهُونَ. يُجَادِلُونَكَ فِي الْحَقِّ بَعْدَمَا تَبَيَّنَ كَأَنَّمَا يُسَاقُونَ إِلَى الْمَوْتِ وَهُمْ يَنظُرُونَ﴾ (الأنفال 8/ 5- 6)

همان گونه که خدا تو را از خانه خود به حق (در جنگ بدر) بیرون آورد و گروهی از مؤمنان، سخت رأی خلاف و کراهت اظهار کردند.

 

اگر به پیوندهای بین آیات مربوط نگاه کنیم، به نظر می رسد که تکرار استفاده شدن  واژه “الحق” در این دو آیه، به شادی مؤمنان که در روز شکست بیزانسی ها بر ایران اشاره دارد.

و تعبير «همانطور كه ​​پروردگارت تو را به عدل از خانه بيرون آورد» دلالت بر اين دارد كه پيامبر لشكر بدر را تشكيل داد و به امر خداوند متعال به آنجا رساند كه جنگ در آنجا واقع شد.

علی رغم این واقعیت آشکار، مسلمانانی که حتی در پیمودن کاروان نیز مشکل داشتند، توان جنگ را نداشتند.

ولی خداوند متعال آیات بسیاری را نازل کرده است که عزم مسلمانان را برای تحقق وعده خود در آن روز تقویت می کند.

  • نسخ جنگ

وقتی که خداوند متعال مواضع مردد مسلمانان را دید، با آیه 65 سوره انفال که حکم به واجب بودن آنها به جنگ با دشمن می دهد نسخ کرد:

﴿الآنَ خَفَّفَ اللّهُ عَنكُمْ وَعَلِمَ أَنَّ فِيكُمْ ضَعْفًا، فَإِن يَكُن مِّنكُم مِّئَةٌ صَابِرَةٌ يَغْلِبُواْ مِئَتَيْنِ، وَإِن يَكُن مِّنكُمْ أَلْفٌ يَغْلِبُواْ أَلْفَيْنِ بِإِذْنِ اللّهِ، وَاللّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ﴾ (الأنفال 8/ 66)

هم اكنون خداوند از شما تخفيف داد و دانست كه در شما ضعفي وجود دارد بنابر اين هر گاه يكصد نفر با استقامت از شما باشند بر دويست نفر پيروز مي‏شوند و اگر يكهزار نفر باشند بر دو هزار نفر به فرمان خدا غلبه خواهند كرد و خدا با صابران است.

امتحان، امتحان جهاد و صبر است و خداوند متعال پیش از آن فرموده است:

﴿إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ، وَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ يَغْلِبُوا أَلْفًا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَفْقَهُونَ﴾ (الأنفال 8/ 65)

اي پيامبر! مومنان را تحريك به جنگ (با دشمن) كن، هر گاه بيست نفر با استقامت از شما باشند بر دويست نفر غلبه مي‏كنند و اگر صد نفر باشند بر هزار نفر از كساني كه كافر شدند پيروز مي‏گردند چرا كه آنها گروهي هستند كه نمي‏فهمند!

 

هنگامی که خداوند متعال در مقابل لشکر مشرکان صبر و استقامت لازم را برای مسلمانان ندید، برای تحقق وعده خود که در مکه به آنها وعده داده بود، آیه تخفیف را نازل کرد.

خداوند متعال تکلیف را بر مسلمانان سبک کرده است و با این حال، تعداد لشکر مکه بیش از دو برابر آنها بود. پس خدای متعال  به پیامبر در خوابش نشان داد که لشکر دشمن  کمتر از آنها هستند. خداوند متعال می فرماید:

﴿إِذْ يُرِيكَهُمُ (يا محمد) اللّهُ فِي مَنَامِكَ قَلِيلاً، وَلَوْ أَرَاكَهُمْ كَثِيرًا لَّفَشِلْتُمْ وَلَتَنَازَعْتُمْ فِي الأَمْرِ، وَلَـكِنَّ اللّهَ سَلَّمَ، إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ﴾ (الأنفال 8/ 43)

در آن موقع خداوند تعداد آنها را در خواب به تو كم نشان داد، و اگر فراوان نشان مي‏داد مسلماء سست مي‏شديد و (درباره شروع به جنگ بآنها) كارتان به اختلاف مي‏كشيد، ولي خداوند (شما را از همه اينها) سالم نگهداشت، خداوند به آنچه درون سينه‏ هاست دانا است.

 

دلیل اینکه خداوند به لشکر مکه دو برابر مسلمانان نشان داد این بود که آنها را مأمور کرده بود که دو برابر دشمنان خود بجنگند. زیرا تنها در این صورت جرأت می کنند که در امتحان صبر و جهاد شرکت کنند. (وَإِن يَكُن مِّنكُمْ أَلْفٌ يَغْلِبُواْ أَلْفَيْنِ بِإِذْنِ اللّهِ وَاللّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ) (الأنفال 8/ 66).

 

اینکه مسلمانان را کمتر به مشرکان نشان می داد، برای این بود که از جنگ فرار نکنند (انفال 8/44).

  • حمایت با فرشتگان

برای اینکه مسلمانان گرفتار ظلم و ستم نشوند، از خداوند متعال التماس می کردند و از او کمک می خواستند. خداوند متعال نه تنها به آنها کمک کرد، بلکه خوابی راحت در شب به آنها عنایت کرد. در این مورد خداوند متعال می فرماید:

﴿إِذْ تَسْتَغِيثُونَ رَبَّكُمْ (يوم بدر) فَاسْتَجَابَ لَكُمْ أَنِّي مُمِدُّكُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مُرْدِفِينَ. وَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ إِلَّا بُشْرَى وَلِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُكُمْ وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾

﴿إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِنْهُ، وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ وَيُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ وَلِيَرْبِطَ عَلَى قُلُوبِكُمْ وَيُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدَامَ. إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَى الْمَلَائِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ فَثَبِّتُوا الَّذِينَ آمَنُوا، سَأُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا ﴿الرُّعْبَ، فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْنَاقِ وَاضْرِبُوا مِنْهُمْ كُلَّ بَنَانٍ. ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ شَاقُّوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ، وَمَنْ يُشَاقِقِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ. ذَلِكُمْ فَذُوقُوهُ وَأَنَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَابَ النَّارِ﴾ (الأنفال 8/ 9- 14)

زماني را (كه‏ از شدت ناراحتي در ميدان بدر) از پروردگارتان تقاضاي كمك مي‏كرديد و او تقاضاي شما را پذيرفت (و گفت) من شما را با يك هزار از فرشتگان كه پشت سر هم فرود مي‏آيند ياري مي‏كنم. ولي خداوند اين را تنها براي شادي و اطمينان قلب شما قرار داد وگرنه پيروزي جز از طرف خدا نيست خداوند توانا و حكيم است. هنگامي را كه خواب سبكي كه مايه آرامش از ناحيه خدا بود شما را فرو گرفت و آبي از آسمان براي شما فرو فرستاد تا با آن شما را پاك و پليدي شيطان را از شما دور سازد و دلهاي شما را محكم و گامها را با آن ثابت دارد. موقعي را كه پروردگارت به فرشتگاني وحي كرد من با شما هستم كساني را كه ايمان آورده‏ اند ثابت قدم بداريد. بزودي در دلهاي كافران ترس و وحشت مي‏افكنم ضربه‏ ها را بر بالاتر از گردن فرود آريد و دست و پاي آنها را از كار بيندازيد. این کیفر کافران برای آن است که با خدا و رسول او سخت ضدّیت و مخالفت کردند و هر کس با خدا و رسول او راه شقاق و مخالفت پیماید (بترسد که) عقاب خدا بسیار سخت است. اين را بچشيد و براي كافران مجازات آتش خواهد بود.

 

با همه اینها، مسلمانان هنوز جرأت جنگ را نداشتند. حمایت از هزار فرشته به سه هزار فرشته افزایش یافت تا بتوانند شجاعت خود را جمع کنند. این را از آیات زیر می آموزیم:

 

﴿وَلَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَأَنْتُمْ أَذِلَّةٌ، فَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ. إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِينَ أَلَنْ يَكْفِيَكُمْ أَنْ يُمِدَّكُمْ رَبُّكُمْ بِثَلَاثَةِ آلَافٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مُنْزَلِينَ. بَلَى إِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا وَيَأْتُوكُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هَذَا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بِخَمْسَةِ آلَافٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مُسَوِّمِينَ. وَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ إِلَّا بُشْرَى لَكُمْ وَلِتَطْمَئِنَّ قُلُوبُكُمْ بِهِ، وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ. لِيَقْطَعَ طَرَفًا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَوْ يَكْبِتَهُمْ فَيَنْقَلِبُوا خَائِبِينَ﴾ (آل عمران 3/ 123- 127)

داوند شما را در بدر ياري كرد (و بر دشمنان خطرناك پيروز شديد) در حالي كه شما (نسبت به آنها) ناتوان بوديد پس از خدا بپرهيزيد (و در برابر دشمن مخالفت فرمان پيامبر نكنيد) تا شكر نعمت او را بجا آورده باشيد. در آن هنگام كه تو، به مؤ منان ميگفتي آيا كافي نيست پروردگارتان شما را به – سه هزار نفر از فرشتگان كه (از آسمان) فرود آيند ياري كند؟!ري (امروز هم) اگر استقامت و تقوا پيشه كنيد – و دشمن به همين زودي به سراغ شما بيايد – خداوند شما را به پنجهزار نفر از فرشتگان كه نشانه‏ هاي مخصوصي دارند مدد خواهد داد. ولي اينها (همه) فقط براي بشارت و اطمينان خاطر شماست و گر نه پيروزي تنها از جانب خداوند تواناي حكيم است. تا گروهی از کافران را هلاک گرداند یا خوار کند، تا ناامید باز گردند.

ج- معركه بدر

پس از این همه حمایت، مسلمانان وارد نبرد با سپاه مکه شدند. در این جنگ ابوجهل که رهبری سپاه مکه را بر عهده داشت و هفتاد نفر دیگر کشته شدند. در حالی که مسلمانان 14 شهید دادند. در این میان مسلمانان باید صبر می کردند و بدون شکستن موضع خود به جنگ ادامه می دادند و از مشرکان که فرار کردند آنها را تحت تعقیب قرار دهند. چون این کار را نکردند، هفتاد نفر را اسیر کردند و به مدینه بازگشتند. حال آنکه خداوند متعال آیات زیر را قبلا نازل کرده بود:

﴿يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا زَحْفًا فَلَا تُوَلُّوهُمُ الْأَدْبَارَ. وَمَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفًا لِقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيِّزًا إِلَى فِئَةٍ فَقَدْ بَاءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ، وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ﴾ (الأنفال 8/ 15- 16)

اي كساني كه ايمان آورده‏ ايد هنگامي كه با انبوه كافران در ميدان نبرد روبرو شويد به آنها پشت نكنيد. و هر كس در آن هنگام به آنها پشت كند – مگر در صورتي كه هدفش ‍ كناره گيري از ميدان براي حمله مجدد و يا به قصد پيوستن به گروهي (از مجاهدان) بوده باشد – (چنين كسي) گرفتار غضب پروردگار خواهد شد و ماواي او جهنم و چه بد جايگاهي است.

﴿فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِي الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ﴾ (الأنفال 8/ 57)

اگر آنها را در (ميدان) جنگ بيابي آنچنان به آنها حمله كن كه جمعيتهائي كه پشت سر آنها هستند پراكنده شوند، شايد متذكر گردند (و عبرت گيرند).

با این همه کمک و حمایت خداوند، مسلمانان امتحان صبر و جهاد را در معرکه بدر از دست دادند. این را از آیه زیر که در آن زمان نازل شده است می آموزیم:

﴿مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَن يَكُونَ لَهُ أَسْرَى حَتَّى يُثْخِنَ فِي الأَرْضِ، تُرِيدُونَ عَرَضَ الدُّنْيَا، وَاللّهُ يُرِيدُ الآخِرَةَ، وَاللّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾ (الأنفال 8/ 67)

هيچ پيامبري حق ندارد اسيراني (از دشمن) بگيرد تا كاملا بر آنها پيروز گردد (و جاي پاي خود را در زمين محكم كند) شما متاع ناپايدار دنيا را مي‏خواهيد (و مايليد اسيران بيشتري بگيريد و در برابر گرفتن مالي آزاد كنيد) ولي خداوند سراي ديگر را (براي شما) مي‏خواهد و خداوند قادر و حكيم است.

معروف است که خداوند متعال هیچ نفسی را بیش از توانش تکلیف نمی کند (بقره 2/286). مسلمانانی که از دستور آن آیه اطاعت نکردند، غنایمی را که به دست می آوردند، در حالی که خداوند متعال خواسته است که قدرت کافران را به کلی از بین ببرند. خداوند متعال این خواسته خود را چنین بیان کرده است:

﴿وَيُرِيدُ اللَّهُ  أَنْ يُحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَيَقْطَعَ دَابِرَ الْكَافِرِينَ﴾ (الأنفال 8/ 7)

و هنگامي را كه خداوند به شما وعده داد كه يكي از دو گروه  براي شما خواهد بود اما شما دوست مي‏داشتيد كه كاروان براي شما باشد ولي خداوند مي‏خواهد حق را با كلمات خود تقويت و ريشه كافران را قطع كند .

برای این کار خدا  قبلاً قاعده زیر را در مورد جنگ مطرح کرده بود:

﴿فَإِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ…﴾ (محمد 47/ 4)

هنگامي كه با كافران در ميدان جنگ رو به رو مي‏شويد گردنهايشان را بزنيد، و همچنان ادامه دهيد تا به اندازه كافي دشمن را درهم بكوبيد، در اين هنگام اسيران را محكم ببنديد، سپس يا بر آنها منت گذاريد (و آزادشان كنيد) يا در برابر آزادي از آنها فديه بگيريد، و اين وضع همچنان ادامه يابد تا جنگ بار سنگين خود را بر زمين نهد، برنامه اين است، و هر گاه خدا مي‏خواست خودش آنها را مجازات مي‏كرد، اما مي‏خواهد بعضي از شما را با بعضي ديگر بيازمايد، و كساني كه در راه خدا كشته شدند خداوند هرگز اعمالشان را نابود نمي‏كند.

مسلمانانی که در جنگ بدر به رهبری پیامبر ما شرکت کردند، با ناسازگاری با این آیات، مرتکب دو گناه کبیره شدند. یکی از این  گناه ها تحت تعقیب قرار ندادن  دشمن و دیگری اسیر گرفتن آنها، چنانچه در بالا ذکر کردیم. به همین دلیل خداوند متعال فرمان فتح مکه را صادر نکرد زیرا مسلمانان شرایط فتح را رعایت نکردند. به همین دلیل خداوند متعال فرمان فتح مکه را صادر نکرد زیرا مسلمانان شرایط فتح را رعایت نکردند. اگر اراده خداوند محقق می شد  قدرت مکه پایان می یافت و جنگ احد و خندق رخ نمی داد و به پیمان حدیبیه نیازی نبود. در اینجا لازم است تحریفی که در اصطلاح اراده خداوند متعال رخ داده است، ارائه شود. عمر نصوحی بلمن در رابطه با این موضوع می گوید:

اراده خداوند متعال جاودانه  و ابدی است. خداوند آنچه را که بخواهد با این قدرت اراده به حکمت خود می آفریند و هر چه بخواهد می شود.[11] این فکر مغایر با قرآن است، زیرا اراده خداوند محقق نمی شود مگر اینکه با گفتن «باش» فرمان بدهد. چنانچه می فرماید:

﴿إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ﴾ (يس 36/ 82)

فرمان او تنها اين است كه هر گاه چيزي را اراده كند به او مي‏گويد: موجود باش آن نيز بلافاصله موجود ميشود!

اراده خداوند زمانی محقق می شود که مقادیر لازم برآورده شود. اگر تصویر اجزاء کامل باشد، اراده خداوند اجرا می شود و اگر محقق نشد، اجرا نمی شود.

با وجود اشتباه بزرگی که مسلمانان در جنگ بدر مرتکب شدند، اما خداوند متعال به وعده ای که در آیات اول سوره روم داده عمل کرده و و مؤمنان در جنگ بدر پیروز کرد.

﴿لَّوْلاَ كِتَابٌ[19] مِّنَ اللّهِ سَبَقَ لَمَسَّكُمْ فِيمَا أَخَذْتُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ﴾ (الأنفال 8/ 68)

اگر فرمان سابق خدا نبود مجازات بزرگي به خاطر چيزي كه (از اسيران) گرفتيد به شما مي‏رسيد.

تعبير عذاب عظيم در 14 آيه از قرآن کریم  آمده است و هفت بار بر کافران آمده است. و در دو جا برای  منافقان و و پنج بار برای مرتکبان گناهان کبیره در میان مؤمنان می باشد و  آیه قبل یکی از همان پنج آیه آخر است. همچنین خداوند این آیه را نازل کرد و به مسلمانان اجازه داد تا از اسیران فدیه بگیرند و آنها را خوشحال کرد:

﴿فَكُلُوا مِمَّا غَنِمْتُمْ حَلَالًا طَيِّبًا، وَاتَّقُوا اللَّهَ، إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾ (الأنفال 8/ 69)

اكنون از آنچه غنيمت گرفته‏ ايد حلال و پاكيزه بخوريد و از خدا بپرهيزيد، خداوند آمرزنده و مهربان است.

همانطور که مشاهده می شود، پیروزی در جنگ لزوما به معنای موفق شدن  در امتحان نیست. و چیزی که ضامن موفقیت در امتحان دنیاست، استقامت بر حق است، و تمام تلاش خود را برای اجرای دستورات خداوند متعال به کار گیرید.

د- تحولات پس از جنگ بدر

در جنگ بدر مسلمانان مجبور به توبه شدند زیرا مرتکب جرم عدم پیروی از دشمن و اسارت بدون خنثی کردن آنها شده بودند. توبه آن است که از کاری که کرده پشیمان شود و آن گناه را ترک کند و تصمیم به تکرار آن نداشته باشد و اشتباه خود را تا حد امکان اصلاح کند.

﴿وَإِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ، كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ، أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءًا بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾ (الأنعام 6/ 54)

هر گاه كساني كه به آيات ما ايمان دارند نزد تو آيند به آنها بگو: سلام بر شما، پروردگارتان رحمت را بر خود فرض كرده، هر كس از شما كار بدي از روي ناداني كند سپس توبه و اصلاح (و جبران) نمايد او آمرزنده مهربان است.

﴿ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذِينَ عَمِلُوا السُّوءَ بِجَهَالَةٍ[21] ثُمَّ تَابُوا مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ وَأَصْلَحُوا، إِنَّ رَبَّكَ مِنْ بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَحِيمٌ﴾ (النحل 16/ 119)

اما پروردگارت نسبت به آنها كه از روي جهل اعمال بد انجام داده‏ اند سپس توبه كردند و در مقام جبران بر آمدند، پروردگار تو بعد از آن آمرزنده و مهربان است.

مسلمانانی که در جنگ بدر شرکت کردند، مخصوصاً خود  پیامبر به دلیل این آیات، از کاری که کرده بودند پشیمان شدند  و دیگر مرتکب آن گناه نشدند  و با تلاش برای فتح مکه در حد توان خود، سعی می کردند که توبه آنها پذیرفته شود. نمی توان تصور کرد که آیاتی که نشان دهنده شکست مسلمانان در امتحان  بدر است به دست مشرکان مکه نرسیده است، به ویژه اینکه دشمن سعی دارد همه چیز را درباره دشمن خود بداند.

1-معركه أُحد

پس از جنگ بدر، یکی از قبایل یهود پیمان منعقده با پیامبر را زیر پا گذاشت. مشرکان مکه از این فرصت برای آسیب رساندن به مسلمانان استفاده کردند. با کعب بن اشرف، رئیس آن قبیله ملاقات کردند و از او وعده کمک گرفتند. یک سال بعد (7 شوال 3 هجری قمری،) مشرکان مکه با سه هزار جنگجو برای هجوم به شهر آمدند. اما پیامبر به استقبال آنها در احد در 5 کیلومتری مدینه رفت. در آنجا  دو طرف به هم رسیدند و جنگ شدیدی رخ داد و  با حمایت و پیروزی خداوند متعال پایان یافت. مشرکان به سوی مکه گریختند. اما مسلمانان هنوز از بدر درس نگرفته اند. بین آنها اختلاف شد و به بازماندگان مشرکان را تحت تعقیب قرار ندادند و گروهی از آنها مشغول جمع آوری غنایم بودند. مشركان بازگشتند و ضربه سنگيني به مسلمانان زدند. این آیه شریفه این واقعیت را تایید می نماید:

﴿وَلَقَدْ صَدَقَكُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ (بالنَّصر) إِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِإِذْنِهِ، حَتَّى إِذَا فَشِلْتُمْ وَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ (ملاحقة فلول المشركين) وَعَصَيْتُمْ مِنْ بَعْدِ مَا أَرَاكُمْ مَا تُحِبُّونَ (النصر)، مِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الدُّنْيَا، وَمِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الْآخِرَةَ، ثُمَّ صَرَفَكُمْ عَنْهُمْ لِيَبْتَلِيَكُمْ، وَلَقَدْ عَفَا عَنْكُمْ، وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ﴾ (آل عمران 3/ 152)

خداوند وعده خود را به شما (درباره پيروزي بر دشمن در احد) راست گفت، در آن هنگام (در آغاز جنگ احد) دشمنان را به فرمان او به قتل مي‏رسانديد (و اين پيروزي ادامه داشت) تا اينكه سست شديد و (بر سر رها كردن سنگرها) و در كار خود به نزاع پرداختيد، و بعد از آن كه آنچه را دوست مي‏داشتيد (از غلبه بر دشمن) به شما نشان داد نافرماني كرديد، بعضي از شما خواهان دنيا بودند و بعضي خواهان آخرت، سپس خداوند شما را از آنان منصرف ساخت؛ (و پيروزي شما به شكست انجاميد) تا شما را آزمايش ‍ كند و او شما را بخشيد و خداوند نسبت به مؤ منان فضل و بخشش دارد.

هنگامی که مشرکان به میدان جنگ بازگشتند، صفوف مسلمانان پراکنده شد و صبر نکردند تا به سوی کوه گریختند و پیامبر را در میدان تنها گذاشتند. امّا او ایستاد و صبر کرد و مسلمانان را به اطاعت از فرمان خدا دعوت کرد. خداوند متعال می فرماید:

﴿إِذْ تُصْعِدُونَ وَلاَ تَلْوُونَ عَلَى أحَدٍ، وَالرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ فِي أُخْرَاكُمْ، فَأَثَابَكُمْ غُمَّاً بِغَمٍّ، لِّكَيْلاَ تَحْزَنُواْ عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلاَ مَا أَصَابَكُمْ، وَاللّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ﴾ (آل عمران 3/ 153). پیامبر از فرمان خداوند متعال پیروی کرد، پس با اینکه تنها ماند، از میدان فرار نکرد. وی با تلاوت آیات زیر، مسلمانان را به پیروی از فرمان خداوند متعال دعوت می کرد:

﴿يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا زَحْفًا فَلَا تُوَلُّوهُمُ الْأَدْبَارَ. وَمَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفًا لِقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيِّزًا إِلَى فِئَةٍ فَقَدْ بَاءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ، وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ﴾ (الأنفال 8/ 15- 16)

اي كساني كه ايمان آورده‏ ايد هنگامي كه با انبوه كافران در ميدان نبرد روبرو شويد به آنها پشت نكنيد. و هر كس در آن هنگام به آنها پشت كند – مگر در صورتي كه هدفش ‍ كناره گيري از ميدان براي حمله مجدد و يا به قصد پيوستن به گروهي (از مجاهدان) بوده باشد – (چنين كسي) گرفتار غضب پروردگار خواهد شد و ماواي او جهنم و چه بد جايگاهي است.

مسلمانان به محض شنیدن این آیات، دوباره بازگشتند، زیرا دلیل از دست دادن فرصت ورود آنان به مکه در بدر، عمل نکردن به دستورات خداوند متعال بود. و می دانستند اگر این بار هم تخلف کنند همه چیز را از دست می دهند. هنگامی که مکیها بازگشت سریع آنها را دیدند، گروه آنها متفرق شد و از جنگ عقب نشینی کردند. و اما کسانی که به فرمان خداوند متعال برمی گردند، احساس آرامش می کردند.

﴿ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُعَاسًا يَغْشَى طَائِفَةً مِنْكُمْ، وَطَائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ يَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِيَّةِ يَقُولُونَ هَلْ لَنَا مِنَ الْأَمْرِ مِنْ شَيْءٍ، قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّهِ، يُخْفُونَ فِي أَنْفُسِهِمْ مَا لَا يُبْدُونَ لَكَ، يَقُولُونَ لَوْ كَانَ لَنَا مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ مَا قُتِلْنَا هَاهُنَا، قُلْ لَوْ كُنْتُمْ فِي بُيُوتِكُمْ لَبَرَزَ الَّذِينَ كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقَتْلُ إِلَى مَضَاجِعِهِمْ، وَلِيَبْتَلِيَ اللَّهُ مَا فِي صُدُورِكُمْ وَلِيُمَحِّصَ مَا فِي قُلُوبِكُمْ، وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ﴾ (آل عمران 3/ 154)

سپس به دنبال اين غم و اندوه آرامشي بر شما فرستاد، اين آرامش به صورت خواب سبكي بود (كه در شب بعد از حادثه احد) جمعي از شما را فرو گرفت اما جمع ديگري در فكر جان خويش بودند (و خواب چشمان آنها را فرا نگرفت) آنها گمانهاي نادرستي درباره خدا همچون گمانهاي دوران جاهليت داشتند، و مي‏گفتند: «آيا چيزي از پيروزي نصيب ما مي‏شود؟» بگو «همه كارها (و پيروزيها) بدست خدا است، آنها در دل خود اموري را پنهان مي‏دارند كه براي تو آشكار نمي‏سازند مي‏گويند: «اگر سهمي از پيروزي داشتيم در اينجا كشته نمي‏شديم!» بگو «اگر هم در خانه‏ هاي خود بوديد آنهائي كه كشته شدن در سرنوشت آنها بود به بسترشان مي‏ريختند (و آنها را به قتل مي‏رساندند) و اينها براي اين است كه خداوند آنچه در سينه شما پنهان است بيازمايد و آنچه در دلهاي شما (از ايمان) مي‏باشد خالص گرداند و خداوند از آنچه در درون سينه‏ ها است با خبر است.

وقوله تعالى “قُلْ لَوْ كُنْتُمْ فِي بُيُوتِكُمْ لَبَرَزَ الَّذِينَ كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقَتْلُ إِلَى مَضَاجِعِهِمْ” تُبيِّن القدرَ الحقيقيَّ، لأنَّ الأجل يُكتب للإنسان عندما تُلقَّحُ البُوَيْضةُ في رحم الأمِّ (الأنعام 6/ 2) وإذا جاء الأجل فلا احتمال للتَّأخير (النحل 16/ 61)

2-  محاصره بنی قریظه در پی جنگ خندق

موفقیت های غیرقابل توقف مسلمانان، تمام اطراف را  به ویژه مکی ها را آشفته کرد. در سال پنجم هجری، بسیاری از اقوام مانند قریش، یهودیان خیبر، غطافان، فزاره،  بنی اسد و بنی  سلیم برای خفه کردن مسلمانان به مدینه حمله کردند و باعث جنگ خندق شدند. این جنگ با اشاره به خندقی که مسلمانان برای جلوگیری از پیشروی ارتش مهاجم به مرکز مدینه  حفر کردند، نبرد خندق نام گرفت.

بر اساس سند مدینه، یهودیان بنی قریظه به پیمان دفاع متقابل با پیامبر صلی الله علیه و آله ملزم بودند.[12] آنها به جای ایستادن در کنار مسلمانان، برای حمایت از احزاب حمله کننده به مدینه، به آنها روی آوردند.

﴿وَأَنزَلَ الَّذِينَ ظَاهَرُوهُم مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِن صَيَاصِيهِمْ، وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ، فَرِيقًا تَقْتُلُونَ وَتَأْسِرُونَ فَرِيقًا. وَأَوْرَثَكُمْ أَرْضَهُمْ وَدِيَارَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ وَأَرْضًا لَّمْ تَطَؤُوهَا، وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرًا﴾ (الأحزاب 33/ 26-27)

خداوند گروهي از اهل كتاب را كه از آنها (مشركان عرب) حمايت كردند از قلعه‏ هاي محكمشان پائين كشيد، و در دلهاي آنها رعب افكند (كارشان به جائي رسيد كه) گروهي را به قتل مي‏رسانديد و گروهي را اسير مي‏كرديد. و زمينها و خانه‏ هايشان را در اختيار شما گذاشت و (همچنين) زميني را كه هرگز در آن گام ننهاده بوديد و خداوند بر هر چيزي قادر است.

طبق آیه چهارم سوره محمد، واجب بود اسیران بنی قریظه پس از پایان جنگ با دیه یا دون دیه آزاد شوند. البته آنها به طور بلاعوض آزاد شدند، زیرا تمام پولهایشان را از دست داده بودند. پیامبر در جنگ بدر به دلیل عدم اطاعت از این آیه (انفال 8/67-68) به شدت در مورد اتهام قرار گرفته بود. اگر در این جنگ تمکین نمی کرد، با اتهام جدی تری مواجه می شد. به جای تطبیق آیه چهارم سوره محمد، سعد بن معاذ به عنوان داور تعیین شد و تصمیم گرفت که مردان بالغ کشته شوند، زنان و کودکان و اموال به عنوان غنیمت تقسیم شود و گویا پیامبر این تصمیم را اجرا کرد. این رفتار او و یارانش را کافر می کند. زیرا خداوند متعال در مورد کسانی که یکی از  آیات را انکار می کند  می فرماید:

﴿إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْكِتَابِ وَيَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا أُولَئِكَ مَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ إِلَّا النَّارَ وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾ (البقرة 2/ 174)

كساني كه كتمان مي‏كنند آنچه را خدا از كتاب نازل كرده و آنرا به بهاي كمي مي‏فروشند، آنها جز آتش چيزي نمي‏خورند (و هدايا و اموالي كه از اين رهگذر به دست مي‏آورند در حقيقت آتش سوزاني است) و خداوند روز قيامت با آنها سخن نمي‏گويد، و آنها را پاكيزه نمي‏كند، و براي آنها عذاب دردناكي است.

متأسفانه فرقه ها متفق القول پذیرفته اند که با استناد به این افترای بزرگ که  به پیامبر نسبت دادند ادعا می کنند که می توان مردانی را که به سن بلوغ رسیده اند کشت. به این ترتیب، آنها زیر حیله بنی اسرائیل قرار گرفتند که هم پیامبر و هم یارانش را بدنام کردند. خداوند متعال از پیامبر خواسته است که ما را از این گونه اعمال بنی اسرائیل هشدار دهد:

إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِآَيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَيَقْتُلُونَ الَّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ. أُولَئِكَ الَّذِينَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْآَخِرَةِ وَمَا لَهُمْ مِنْ نَاصِرِينَ﴾ (آل عمران 3/ 21- 22)

كساني كه نسبت به آيات خدا كفر مي‏ورزند و پيامبران را بناحق مي‏كشند، و (نيز) مردمي را كه امر به عدالت مي‏كنند به قتل مي‏رسانند، به كيفر دردناك (الهي) بشارت ده! آنها كساني هستند كه اعمال (نيكشان، به خاطر اين گناهان بزرگ،) در دنيا و آخرت تباه شده، و ياور و مددكار ندارند.

کشتن پیامبران ذکر شده در آیه به معنای هلاکت نیست، بلکه به معنای تحریف و تنزل است. پیامبر اولین کسی بود که فرمان خدا را اطاعت کرد و آنان را به عذابی دردناک بشارت داد. وقتی این آیه نازل شد هیچ پیامبری کشته نشد. همچنین وعده ای از جانب خداوند متعال برای حفظ او از شر مردم وجود دارد (المائدة 5/ 67). کلمه “قتل” دو معنا دارد، یکی از دست دادن جان، دیگری ذلت[13] . بر این اساس، کلمه قتل در این آیه و آیات دیگری که در مورد کشتن پیامبران صحبت می کند، تنها به معنای دوم یعنی ذلت و افترا می آید. از نظر قرآن این بنی اسرائیل هستند که این کار را می کنند[14]. آیات زیر حاکی از آن است که حتی در زمان حیات پیامبر ما شروع به افترا زدن کردند

﴿وَإِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِيقًا يَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُم بِالْكِتَابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْكِتَابِ وَمَا هُوَ مِنَ الْكِتَابِ، وَيَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ وَمَا هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ، وَيَقُولُونَ عَلَى اللّهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ. مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُؤْتِيَهُ اللّهُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُواْ عِبَادًا لِّي مِن دُونِ اللّهِ، وَلَـكِن كُونُواْ رَبَّانِيِّينَ بِمَا كُنتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتَابَ وَبِمَا كُنتُمْ تَدْرُسُونَ﴾ (آل عمران 3/ 78- 79)

در ميان آنها ( يهود) كساني هستند كه به هنگام تلاوت كتاب (خدا)، زبان خود را چنان مي‏گردانند كه گمان كنيد (آنچه را مي‏خوانند،) از كتاب (خدا) است، در حالي كه از كتاب (خدا) نيست! (و با صراحت) مي‏گويند: آن از طرف خداست! با اينكه از طرف خدا نيست، و به خدا دروغ مي‏بندند در حالي كه مي‏دانند! راي هيچ بشري سزاوار نيست كه خداوند، كتاب آسماني و حكم و نبوت به او دهد سپس او به مردم بگويد: غير از خدا، مرا پرستش كنيد! بلكه مردمي الهي باشيد، آن گونه كه كتاب خدا را مي‏آموختيد و درس مي‏خوانديد!

3-عهدنامه حدیبیه

رسول خدا (ص) بر اساس رؤیایی که پس از جنگ خندق دید، با یاران خود به قصد حج به سوی مکه حرکت کرد. آن در ذی القعده سال ششم هجری بود. علی رغم  روایات حاکی از خروج آن حضرت برای عمره است، ولی قرآن کریم به خروج او برای حج اشاره می کند. مشرکان نمی خواستند مسلمانان وارد مکه شوند، زیرا می ترسیدند نتوانند آنها را از مکه بیرون کنند. بنابراین آنها 200 اسب سوار به رهبری خالد بن الولید را تجهیز کردند که در حدیبیه با مسلمانان ملاقات کنند. وقتی پیامبر از آمدن سربازان قریش مطلع شد، از مسلمانان وعده جنگ گرفت و این به صورت بیعت مرگ در راه خدا بود. و این بیعت  در تاریخ اسلام همان بیت زیر درخت نامیده می شود.

قَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا﴾ (الفتح 48/ 18)

خداوند از مؤ مناني كه در زير آن درخت با تو بيعت كردند راضي و خشنود شد، خدا آنچه را در درون قلب آنها (از صداقت و ايمان) نهفته بود ميدانست، لذا آرامش را بر دلهاي آنها نازل كرد، و فتح نزديكي، به عنوان پاداش، نصيب آنها فرمود.

هنگامی که مکی ها عزم مسلمانان و تمایل آنها به فداکاری را دیدند، ترس شدیدی بر آنها گرفتار شد. مسلمانان در وضعیتی بودند که می توانستند مکه را فتح کنند. اما خدای متعال نخواست پیامبر وارد جنگ شود و فتح مذکور در آیه به تاخیر افتاد.

﴿وَهُوَ الَّذِي كَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنْكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ عَنْهُمْ بِبَطْنِ مكَّة مِنْ بَعْدِ أَنْ أَظْفَرَكُمْ عَلَيْهِمْ، وَكَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرًا. هُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَالْهَدْيَ مَعْكُوفًا أَنْ يَبْلُغَ مَحِلَّهُ، وَلَوْلَا رِجَالٌ مُؤْمِنُونَ وَنِسَاءٌ مُؤْمِنَاتٌ لَمْ تَعْلَمُوهُمْ أَنْ تَطَئُوهُمْ فَتُصِيبَكُمْ مِنْهُمْ مَعَرَّةٌ بِغَيْرِ عِلْمٍ.  لِيُدْخِلَ اللَّهُ فِي رَحْمَتِهِ مَنْ يَشَاءُ، لَوْ تَزَيَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا﴾ (الفتح 48/ 24- 25)

او كسي است كه دست آنها را از شما و دست شما را از آنها در دل مكه كوتاه كرد، بعد از آنكه شما را بر آنها پيروز ساخت، و خداوند به آنچه انجام مي‏دهيد بيناست. ا خدا هرکه را [مانند مردان و زنان مومنی که برای شما ناشناخته بودند] بخواهد در رحمتش درآورد. [و] اگر مؤمنان از کافران جدا بودند یقیناً کافران [از اهل مکه] را به عذابی دردناک عذاب می کردیم

رؤیایی که پیامبر قبل از عزیمت به مکه دید، رؤیت واقعی بود. اگر در آن سال محقق نشد، قطعاً بعد از آن محقق خواهد شد.

﴿لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ، لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُءُوسَكُمْ وَمُقَصِّرِينَ لَا تَخَافُونَ، فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا، فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذَلِكَ فَتْحًا قَرِيبًا﴾ (الفتح 48/ 27)

خداوند آنچه را به پيامبرش در عالم خواب نشان داد راست بود، به طور قطع همه شما به خواست خدا وارد مسجدالحرام مي‏شويد در نهايت امنيت، و در حالي كه سرهاي خود را تراشيده، يا ناخنهاي خود را كوتاه كرده، و از هيچكس ترس و وحشتي نداريد، ولي خداوند چيزهائي مي‏دانست كه شما نمي‏دانستيد (و در اين تاخير حكمتي بود) و قبل از آن فتح نزديكي (براي شما) قرار داد.

دلیل بر اینکه خروج پیامبر در روز حدیبیه برای حج بوده است نه عمره، زیرا خدای متعال در این مورد می فرماید:

(لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُءُوسَكُمْ وَمُقَصِّرِينَ) این عبارت فقط در حج به کار می رود. زائران پس از توقف در عرفه و وقوف در مزدلفه و رجم جمرات، موهای خود را کوتاه می کنند، سپس برای طواف خانه می آیند. اما تراشیدن یا بریدن سر در عمره پس از اتمام طواف خانه و سعی بین صفا و مروه انجام می شود. یعنی  معمر در هنگام ورود به خانه موهای خود کوتاه نمی کند ولی حجاج این کار را بعد از تجزیه احرام انجام می دهند.

4- شرط فتح مکه برای آمرزش گناهان

در سوره فتح که در راه بازگشت از حدیبیه نازل شد، آیه ای داشت که بیان می کند که مانعی بر فتح مکه باقی نمانده است:

﴿إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُّبِينًا. لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ وَيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَيَهْدِيَكَ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا. وَيَنصُرَكَ اللَّهُ نَصْرًا عَزِيزًا﴾ (الفتح 48/ 1- 3)

ما براي تو پيروزي آشكاري فراهم ساختيم! غرض اين بود كه خداوند گناهان گذشته و آيندهاي را كه به تو نسبت مي‏دادند ببخشد و نعمتش را بر تو تمام كند، و به راه راست هدايتت فرمايد.

گناه قبلی در آیه عدم تعقیب  دشمن در جمگ بدر (انفال 8/15-16) و گناه بعدی اسیر کردن دشمن بدون خنثی کردن آنهاست (محمد/47). و خداوند متعال سوره نصر را قبل از فتح مکه نازل کرد که نشان می دهد که  بخشش خداوند از گناه پیامبرش با فتح مکه مرتبط است:

﴿إِذَا جَاء نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ. وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا. فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا﴾ (النصر 110/ 1- 3)

هنگامي كه ياري خدا و پيروزي فرا رسد. و مردم را ببيني گروه گروه وارد دين خدا مي‏شوند. پروردگارت را تسبيح و حمد كن، و از او آمرزش بخواه كه او بسيار توبه پذير است.

حوادثی که برای پیامبر اتفاق افتاد نمونه بسیار خوبی است از این جهت که مسلمانان را به اعتقاد نادرست به سرنوشت آلوده نکردند و به مردم نشان دادند که چگونه از گناهان توبه کنند. همچنین نمونه منحصر به فردی است از اینکه نگرش مدیران برای رسیدن به اهدافشان چگونه باید باشد.

همچنین نمونه ای بی سابقه از نگرش هایی است که رهبران باید برای رسیدن به اهداف خود داشته باشند.

﴿لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا﴾ (الأحزاب 33/ 21)

براي شما در زندگي رسول خدا سرمشق نيكوئي بود، براي آنها كه اميد به رحمت خدا و روز رستاخيز دارند، و خدا را بسيار ياد مي‏كنند.

نتیجه

تقدیر معیار و قانونی است که خداوند متعال برای هر چیزی گزاشته  است. تنها راه عمل به این قوانین پیروی از قرآن کریم است. خداوند متعال می فرماید:

اتَّبِعُواْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُمْ وَلاَ تَتَّبِعُواْ مِن دُونِهِ أَوْلِيَاء قَلِيلاً مَّا تَذَكَّرُونَ (الأعراف 7/ 3)

از چيزي كه از طرف پروردگارتان بر شما نازل شده پيروي كنيد و از سرپرستان و معبودهاي ديگر جز او پيروي نكنيد، اما كمتر متذكر مي‏شويد.

خداوند متعال نظام خود را برای امتحان  قرار داده است. خداوند نظام خود را برای امتحان قرار داد و معیارهای موفقیت را تعیین کرد و فرمود:

وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِينَ مِنكُمْ وَالصَّابِرِينَ وَنَبْلُوَ أَخْبَارَكُمْ. (محمد 47/ 31)

و البته ما شما را در مقام امتحان می‌آوریم تا (مقام) آن را که در راه خدا جهاد و مجاهده و کوشش دارد و (بر رنج آن) صبر می‌کند معلوم سازیم و اخبار و اظهارات شما (منافقان) را نیز (به مقام عمل) بیازماییم.

این امتحان، امتحان علمی نیست، امتحان صبر و جهاد است. از این رو خداوند  متعال در آیات بسیاری تصریح کرده است که نتیجه را از قبل نمی داند. امّا کسانی که تقدیر / میزان تعیین شده از سوی خداوند را ترک می کنند و برای خود تقدیر / میزان می سازند، نمی توانند آنها را بپذیرند. ابومنصور ماتوریدی (متوفی 333/944)، مؤسس مکتب ماتریدی، در تفسیر خود می گوید:

هیچ احتمالی وجود ندارد که خداوند متعال انسان را امتحان کند، زیرا خداوند – عزّ و جلّ – در ازل به آنچه وجود دارد و در روزگار او تا ابد  هر چه وجود خواهد بود می داند.

فخر رازی (متوفی 606 ق) که از علمای مکتب اشعری است می گوید:

«چیزهایی مانند آزمایش، تجربه و امتحان برای ما است. زیرا نمی دانیم شخصی که سفارش می دهیم چه خواهد کرد. از آنجایی که در آداب و رسوم ما از این قبیل استفاده ها زیاد است، شایسته است خداوند اوامر و نواهی خود را به صورت آزمایشی بیان کند.

زیرا تلاش برای آموختن باطن چیزی و امتحان را نمی توان به خداوند نسبت داد. زیرا حق تعالی دور از به امتحان است، زیرا حق تعالی به همه اطلاعاتی که از ازل تا ابد پایانی ندارد آگاه است. اگر خداوند متعال می فرماید که نظام خود را برای آزمایش آفریده و نتیجه را از قبل نمی داند،ما باید آن را باور کنیم. و اما کسانی که از سوء تفاهم جبر را دفاع می‌کنند، نمی‌دانند که ظلم را به خداوند متعال نسبت می‌دهند که ادعا می‌کنند خداوند از اعمال بندگانش آگاه است. چیزی که ذهن آنها را با این درک مشوش کرد، برداشت نادرست آنها از آیاتی بود که می گوید خداوند متعال به همه چیز داناست. شکی نیست که خداوند متعال به همه چیز داناست، اما شیء در زبان عربی به معنای آن چیزی است که واقعاً وجود دارد و این بدان معناست که غیر موجود را شی  نمی نامند. امتحان امتحان علم نیست، امتحان جهاد و صبر است. جهاد مقاومت در برابر فشار دشمن و شیطان و خواسته ها با تمام توان است. و اما صبر در هر شرایطی که باشد، پایداری بر حق است. همانطور که در آیات مربوط به جنگ بدر نازل شده است، آگاهی از اعمال مردم بدون امتحان ممکن نیست.

کسانی که از سرنوشت سوء تفاهم دارند این آیه را بعنوان دلیلی مطرح می کنند:

﴿مَا أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِّن قَبْلِ أَن نَّبْرَأَهَا إِنَّ ذٰلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ﴾ (الحديد 57/ 22)

هيچ مصيبتي در زمين و نه در وجود شما روي نمي‏دهد مگر اينكه همه آنها را قبل از آنكه زمين را بيافرينيم در لوح محفوظ ثبت است و اين امر براي خداوند آسان است.

این آیه هیچ ربطی به درک سرنوشت سنتی نیست. زیرا خداوند متعال اگر بخواهد چیزی بیافریند اول می نویسد. سپس با گفتن «باش» آن را خلق می کند، به همین دلیل است که پروردگار به ما آموخت که بگوییم:

﴿قُل لَّن يُصِيبَنَا إِلاَّ مَا كَتَبَ اللّهُ لَنَا، هُوَ مَوْلاَنَا، وَعَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ﴾ (التوبة 9/ 51)

بگو هيچ حادثه‏ اي براي ما رخ نمي‏دهد مگر آنچه خداوند براي ما نوشته است، او مولي (و سرپرست) ما است و مؤ منان تنها بر خدا توكل مي‏كنند.

برای اینکه آنچه برای ما می نویسد خوب باشد این دعا را به ما آموخت:

﴿وَاكْتُبْ لَنَا فِي هَـذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الآخِرَةِ إِنَّا هُدْنَـا إِلَيْكَ  (الأعراف 7/ 156)

براي ما در اين دنيا و سراي ديگر نيكي مقرر دار، چه اينكه ما به سوي تو بازگشت كرده‏ ايم، (خداوند در برابر اين تقاضا به موسي) گفت: مجازاتم را به هر كس بخواهم مي‏رسانم و رحمتم همه چيز را فرا گرفته و آنرا براي آنها كه پرهيزكارند و زكات را مي‏پردازند و آنها كه به آيات ما ايمان مي‏آورند، مقرر خواهم داشت.

اگر تقدير به معناي علم خداوند به همه كارهايي بود كه مردم از ازل انجام مي‌دهند، چنانكه قدريه ادعا مي‌كنند، در حالي كه نيازي بود مانند آيه زير:

﴿رَبَّنَا آَمَنَّا بِمَا أَنْزَلْتَ وَاتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِينَ﴾ (آل عمران 3/ 53)

پروردگارا! به آنچه نازل كردهاي، ايمان آورديم و از فرستاده (تو) پيروي نموديم، ما را در زمره گواهان بنويس!

بر اساس آیه، نوشتن نتیجه ایمان و اطاعت است. شما آن را بعد از به دست آوردن آن به دست می آورید، نه قبل از اینکه آن را بدست آوردید.

خطای مربوط به درک سرنوشت- مانند بسیاری از خطاهای دیگر- این نیز ادامه فهم دین بدون قرآن است. آن فهمی که یهودیان در زمان پیامبر شروع کردند، و اما امروزه در مؤسسات آموزشی که در سراسر جهان تأسیس کرده اند به فعالیت خود ادامه می دهند. جوانانی را که با فهم اسلام بدون قرآن تربیت کرده اند به عنوان اساتید به دانشگاه های مسلمان می فرستند.

در مورد آنچه بر ما می افتد، تمرکز بر فراگیری دین خدای متعال از کتاب اوست. تنها کاری که باید انجام دهیم این است که به رضایت خداوند توجه کنیم و هر چه او می گوید انجام دهیم. تنها منبعی که می توانیم از آن چه گفته است یاد بگیریم قرآن است.

أ.د عبد العزيز بايندر

وقف سلیمانیه / مرکز تحقیقات دین و فطرت

 

 

 

 

 

 

[1] مقاييس اللغة، مادة قدر

[2] مفرادت اللغة للرَّاغب الأصفهاني، مادة جهد

[3]  المفردات، مادة صبر

[4]انظر البقرة 2/ 153، 155، 249، وآل عمران 3/ 17، 146، والأنفال 8/ 46، 66، والأنبياء 21/ 85، والصافات 37/ 107

[5]تحريف الشيء: إمالته، وتحريف الكلام: أن تجعله على حرف من الاحتمال يمكن حمله على الوجهين (المفردات، مادة حرف)، والتحريف لا يكون في النص بل في المعنى، لهذا يُصدِّق القرآن النُّصوص الرئيسية للكتب السابقة. ولكن بسبب تحريف كلمة التحريف فقد نُسي أنَّ القرآن صدَّق على الكتب السابقة، كما تم تغطية ما تمّ تحريفه من معاني بعض الآيات القرآنية. وكان معظم التحريفات قد دخلت على الآيات التي أزعجت اليهود. وفي كتب التفسير فإنّ التحريف المذكور في الآية متعلق بالتوراة وليس بالقرآن.

[6]عمر نصوحي بيلمان، Büyük İslam İlmihali ، ص 30- 31 ، الفقرات 67- 71. اسطنبول 1986

[7] أحمد صايم قلاووز،  Diyanet İlmihali، 1/ 135

[8]Diyanet İlmihali، 1/ 133

[9]صحيح مسلم، الإيمان 1، وسنن أبي داوود، السنة 15، وسنن ابن ماجة، المقدمة 9

[10] الوعد الوارد في سورة الرُّوم، في الآيات 1- 6

[11] الطائفتان هما، جيش مكَّة وقافلة أبي سفيان

[12]  غير ذات الشوكة تعني الضَّعيفة، وهي قافلة أبي سفيان.

[13] يقطع دابر الكافرين بهزيمة جيش مكَّة ودخولها فاتحين.

[14] كان ذلك في اليوم الذي سيتحقق فيه وعد الله بالنصر الوارد في سورة الرُّوم

مارا از مدیای مجازی متوانید دنبال بکنید