دين وفطرت
سوره فلق 113

سوره فلق 113

سورة الفلق

[1]سوره فلق

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

به نام خدا که نیکی اش بی‌اندازه ومهربانی‌اش فراوان

قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ (1) بگو: پناه می‌جویم به خدای که با شکافتن[2] می آفریند

مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ (2) از شر آنچه آفريده

وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ (3) و از شر شب[3] چون در آيد

وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَد (4) واز شر کسانی که به روابط[4] فساد [5]بهم می زنند

وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَد (5) و از شر حسودی هنگامی كه حسد می ورزد (بخدا پناه می برم


[1] از سوره های مدنی می باشد. تعداد آیات 5.

[2] فلق- بمعنای شکافتن و شکافته شده است. شکافتن ، قاعده آفرینش خداوند است. در زیست شناسی به این شکافت میتوز و میوز گفته می شود. در آیه ای این چنین می فرماید: خداوند شکافنده دانه و هسته است. زنده را از مرده و مرده را از زنده بیرون می آورد. این است خدا، پس چگونه منحرف مى ‏شويد (انعام 95 )

[3] غاسق- به معنای سرما است (لسان العرب).  سردترین و طولانی ترین قسمت شب را بیان می کند. در این زمان ، اشعه خورشید هیچ تاثیری ندارد و وقت عشا گذشته (اسراء 78)  و وقت استراحت موجودات زنده فرا میرسد.  عبارت ” شب چون در آيد”  اشاره ای به اول وقت است. بعد از این وقت، هیچ کس نمی تواند بدون اجازه وارد خانه ای کسی شود. آیه مورد نظر چنین است: “اى مؤمنان، بردگان شما و همچنين كودكانتان كه به حد بلوغ نرسيده‏ اند باید در سه زمان از شما اجازه ورود بخواهند، قبل از نماز صبح، هنگام ظهر که لباسهایتان را بيرون مي‏آوريد و پس از نماز عشا، اين سه وقت  هنگام برهنگى شماست. غیر از این اوقات بر شما و آنان گناهی نیست که به یکدیگر رفت و آمد نمایید. اين گونه خداوندآيات خود را براى شما روشن مى‏گرداند،  خدا داناست و تصمیم درستی می گیرد (نور 58) مطابق به این آیات پیامبر ما خواب قبل از عشا و صحبت کردن بعد از عشا را دوست نداشت. (بخاری، اذان، القرائة فی الفجر 104، مسلم المساجد و المواضع الصلاة 235-  647)

[4] درین جا کلمه “عقد” را  بعنوان “رابطه” ترجمه کردیم جمع  کلمه عقدة است. هر نوع ارتباط سالم را

 بیان می کند. ازدواج که طرفین را به هم وصل می کند “عقدة النکاح” و قرارداد فروش “عقدة البیع” و روابط تجارت سودآور ” عقدة” نامیده می شود. (العین  جمهورة اللغة (ج- 2/ص 264 )

[5]ما کان من الناس جُمع بالواو و النون من الذکران، و من الاِناث بالاَلف و التّاء. وکذلك ما فَعَل فِعلَ الآدمین، مثل قوله جلّ و عزّ: “رَاَیتُهُم لی ساجدینَ”  و قولُهُم: لقیت منه البرحین و الاَمرّین و الاَقورینَ و الفِتکرین، فاذا ارید بذلك المبالغة فب المدح و الذم نقل المونث الی المذکر مثل داهٍ، و اِنّما اصلهُ داهیة و دواهً و داهیات فنقل الی المذکر للمبالغة، وکذلك المونث ینقل الی المذکر نجو وهّابة و علّامة. الکتاب: جمهرة اللغة المولف: ابن درید.

النهایة فی الغریب الاثر- (ج 4/ص 340)

-وفی الحدیث قضاء الصلاة {کَفّارتُهُ اَن تُصَّلِّیَها اِذا ذَکَرتها}

و فی روایة {لا کفارة لها الاّ ذلك}

قد تکرر ذکر {کَفّارتة} فی الحدیث اسماٌ و فعلاً و مفرداً و جمعاً. وهی عبارة عن الفَعلة و الخَصلة الّتي من شأنها أن تفَكّر الخطیئة: أي تَسطتُرُها و تمحوها وهي فَعّالَة للمبالغة کَقَتّالة و ضَرّابَة و هی من الصِّفات الغالبة فی الباب الاسمیة.

به “النَّفَّاثَاتِ” معنای ” النفوس  النَّفَّاثَاتِ” داده شده است. “نفث” یعنی بیرون شدن چیزی از دهان می باشد.(مقایس). روابط اجتماعی بسبب برخی عبارات شکست می خورد. کسانی که این را انجام می دهند اغلبیت دروغ می گویند. بعلت اینکه شناختن آنها دشوار است باید از شر آن ها به خدا پناه برد. برخی از آیات مربوط به موضوع به شرح زیر است: ” از دروغگویان اطاعت مکن. بسیار مایلند که تو به آنها نرمی کنی تا آنها به تو نرمی  کنند. و از هر قسم خورنده پستى جدی نگیر. و کسانی  که دایم عیب جویی و سخن‌چینی می نمایند و مانع خير متجاوز گناه پيشه، گستاخ و گذشته از آن خودپسند و بی احترام  را جدی نگیر” (قلم 8-13)

خطرناک ترین کسانی که به روابط سوء رفتار می کنند آنان  هستند که سعی می نمایند از یک چیز درست درجای اشتباه استفاده کنند و برداشت متفاوت را ایجاد کنند. در زبان عربی به این سحر نامیده می شود. سحر نشان دادن چیزی متفاوت از آن ، فریب دادن   و کلاهبرداری است (لسان العرب)

آنچه علیه موسی علیه السلام انجام شد و آنچه خدا سحر عظیم/ جادوئی بزرگ  توصیف می کرد ، همان چیز  بود. آیات مربوط به موضوع به شرح زیر است:

پس به دنبال آنها (يعني پيامبران قبلی) موسی را با آيات خود بعنوان رسول به سوی فرعون و اطرافيانش  فرستاديم. ولی آنها در مقابل دلایل اشتباه ورزیدند. الان  بنگر، عاقبت  آن مفسدان چگونه بوده است؟

وموسی گفت: من فرستاده ای از سوی پروردگار جهانیانم. وظیفه من این است که درباره خدا فقط حقیقت را بیان کنم. همچنین دليلى از سوى پروردگارتان براى شما آورده‏ ام. بنابر این بنی اسرائل را با من روانه کن.

فرعون گفت: اگر دلیلی برای ما آورده ای نشان بده،  اگر راستگو هستی. موسی عصایش را انداخت. ناگهان به صورت ماری آشكار درآمد. و دستش را بيرون آورد، و ناگهان براى بینندگان سفيد شد. اشراف قوم فرعون گفتند که “بدون شك اين ساحر ماهر است”.  (فرعون به اطرافیانش گفت) می خواهد شما را از سرزمینتان بیرون کند، چه دستور مى‏ دهيد؟”

گفتند: او و برادرش را بازداشت كن، و اشخاصی را  به شهرها بفرست. تا هر جادوگر دانايى را به حضورت بياورند. و جادوگران نزد فرعون آمدند و گفتند: اگر ما پيروز شويم براى ما پاداشى خواهد بود؟  گفت: آری، علاوه بر آن نزد من از مقربان خواهید بود. گفتند اى موسى اول تو مى‏اندازى  یا اینکه ما می اندازیم؟ موسی گفت شما بيفكنيد، و هنگامي كه افكندند مردم را چشمبندي كردند،  و آنان را سخت ترساندند،و سحرى بزرگ در ميان آورد. و ما به موسی وحی نمودیم که عصای خود را بینداز، ناگهان آنچه را جادوگران به دروغ بافته بودند، به سرعت بلعید.  پس حقيقت آشكار گرديد و كارهايى كه میکردند باطل شد. (اعراف 103-120)

از این آیات و بسیاری از آیات دیگر ، روشن است که جادوگری یک عمل غیر واقعی است اما در روایتی که به حضرت عائشه نسبت داده می شود، ادعا می میشود  که یک یهودی به پیامبر ما سحر کرده گویا آن حضرت نسبت به این روایت   کاری را انجام می داد نمی دانست  که آیا آن کار را انجام داده است ویا  نداده است. (بخاری، طب 47،49، 50، جزیه 14، ادب 56، مسلم،  سلام 43-21-89) و در روایتی که به زید بن ارقم نسبت داده می شود ادعا میشود  که گویا  پیامبر به علت سحر چند روزبه بیماری دچار شد. جبریل آمده و گفت که فلان یهودی جادو را به چاهی انداخت. و پیامبر علی رضی الله عنه را به آنجا فرستاد و بعد از آنکه سحر را از آنجا درآورده و باز کردند پیامبر مثل اینکه از آن آزاد شده تسکین میافت. (نسائی، تحریم 20، (7، 112-113)

احتمال صحیح بودن این روایات ندارد. زیرا خدای متعال اینگونه می فرماید: هنگامی كه به تو گوش مى ‏سپارند، ما به آنچه گوش میى‏دهند آگاه‏تريم، و ما بهتر مى‏ دانيم هنگامی كه با هم نجوا می ‏كنند، در آن هنگام كه ستمگران مي گويند شما جز از انسانی كه سحر شده است پيروی  نمی ‏كنيد! ببین تا چه نسبتها به تو می‌دهند و در نتیجه گمراه شدند و هیچ راه خلاصی نمی‌یابند. (اسراء 47-48)

در اکثر تفسیر و ترجمه ها آیه چهارم بطور ” و از شر زنان افسونگر دمنده در گره‏ها” ترجمه شده و با این ترجمه واقعیت سحر ادعا می شود. این نوع چیزها از نشانه های چگونگی جدای مسلمانان از قرآن است.

مارا از مدیای مجازی متوانید دنبال بکنید