دين وفطرت
ظاهر و باطن بودن خداوند

ظاهر و باطن بودن خداوند

ظاهر و باطن بودن خداوند 

سوال: منظور از ظاهر و باطن در آیه 3 سوره حدید چیست؟

جواب: آیه مربوط از این قرار است:

 

 

هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ

اوست اول و آخر و ظاهر و باطن و او به همه چيز داناست‏. (سوره حدید 57/3)

 مصدر اسم "الظَّاهِر"، "ظهور" می باشد. معنای آن، آشکار بودن، دیده شدن، باز بودن، مطلع شدن، می باشد. مصدر کلمۀ "الْبَاطِن"، "بطن" می باشد که به معنای، مخفی بودن، دانستن، از اصل ماجرا و یا سری باخبر بودن، می باشد.کلمه های هم مصدر ظاهر و باطن که در آیات دیگر قرآن به کار برده شده از این قرار است:

قُلْ تَعَالَوْاْ أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلاَّ تُشْرِكُواْ بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَلاَ تَقْتُلُواْ أَوْلاَدَكُم مِّنْ إمْلاَقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَإِيَّاهُمْ وَلاَ تَقْرَبُواْ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَلاَ تَقْتُلُواْ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ

بگو بياييد تا آنچه پروردگارتان بر شما حرام كرده است بر شما بخوانم [نخست اين است كه‏] چيزى را شريك خداوند نياوريد، و در حق پدر و مادر نيكى كنيد و فرزندانتان را از [ترس‏] فقر نكشيد، ما هم شما و هم ايشان را روزى مى‏دهيم، و به كارهاى ناشايسته، چه آشكار باشد، چه پنهان نزديك نشويد، و هيچ انسانى را كه خداوند خون او را حرام داشته است نكشيد مگر به حق [به قصاص يا حد]، اين چنين به شما سفارش كرده است، باشد كه انديشه كنيد. (سوره انعام 6/151)

قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَالإِثْمَ وَالْبَغْيَ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَأَن تُشْرِكُواْ بِاللّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَأَن تَقُولُواْ عَلَى اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ

بگو خداوند تنها اعمال زشت را، چه آشكار باشد چه پنهان، حرام كرده است و (همچنين) گناه و ستم بدون حق، و اينكه چيزي را كه خداوند دليلي براي آن نازل نكرده شريك او قرار دهيد، و به خدا مطلبي نسبت دهيد كه نمي‏دانيد. (سوره اعراف 7/33)

هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ

او كسي است كه رسولش را با هدايت و آئين حق فرستاد تا او را بر همه آئينها غالب گرداند هر چند مشركان كراهت داشته باشند. (سوره توبه 9/33)

إِنَّهُمْ إِن يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ وَلَن تُفْلِحُوا إِذًا أَبَدًا

چرا كه اگر آنها از وضع شما آگاه شوند سنگسارتان مي‏كنند، يا به آئين خويش شما را باز مي‏گردانند، و در آن صورت هرگز روي رستگاري را نخواهيد ديد! (سوره کهف 18/20)

سَيَقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَّابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَيَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَيْبِ وَيَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَثَامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ قُل رَّبِّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِم مَّا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِيلٌ فَلَا تُمَارِ فِيهِمْ إِلَّا مِرَاء ظَاهِرًا وَلَا تَسْتَفْتِ فِيهِم مِّنْهُمْ أَحَدًا

گروهي خواهند گفت آنها سه نفر بودند كه چهارمينشان سگ آنها بود، و گروهي مي‏گويند پنج نفر بودند كه ششمين آنها سگشان بود – همه اينها سخناني بدون دليل است – و گروهي مي‏گويند آنها هفت نفر بودند و هشتمينشان سگ آنها بود، بگو پروردگار من از تعداد آنها آگاهتر است جز گروه كمي تعداد آنها را نمي‏دانند، بنابراين در باره آنها جز با دليل سخن مگوي و از هيچكس پيرامون آنها سؤ ال منما. (سوره کهف 18/22)

فَمَا اسْطَاعُوا أَن يَظْهَرُوهُ وَمَا اسْتَطَاعُوا لَهُ نَقْبًا

(سرانجام آنچنان سد نيرومندي ساخت) كه آنها قادر نبودند از آن بالا روند و نمي‏توانستند نقبي در آن ايجاد كنند. (سوره کهف 18/97)

 

 

يَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِّنَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ

آنها تنها ظاهري از زندگي دنيا را مي‏دادند، و از آخرت (و پايان كار) بيخبرند. (سوره روم 30/7)

أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُم مَّا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً وَمِنَ النَّاسِ مَن يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَلَا هُدًى وَلَا كِتَابٍ مُّنِيرٍ

آيا نديدي خداوند آنچه را در آسمانها و زمين است مسخر شما كرده و نعمتهاي خود را – چه نعمتهاي ظاهر و چه نعمتهاي باطن – بر شما گسترده و افزون ساخته است ؟ ولي بعضي از مردم بدون هيچ دانش و هدايت و كتاب روشني در باره خدا مجادله مي‏كنند. (سوره لقمان 31/20)

وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا قُرًى ظَاهِرَةً وَقَدَّرْنَا فِيهَا السَّيْرَ سِيرُوا فِيهَا لَيَالِيَ وَأَيَّامًا آمِنِينَ

ميان آنها و سرزمينهائي كه بركت داده بوديم شهرها و آباديهاي آشكار قرار داديم، و فاصله‏هاي متناسب و نزديك مقرر داشتيم (و به آنها گفتيم) شبها و روزها در اين آباديها در امنيت كامل مسافرت كنيد. (سوره سبا 34/18)

يَوْمَ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِن نُّورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَرَاءكُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا فَضُرِبَ بَيْنَهُم بِسُورٍ لَّهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِن قِبَلِهِ الْعَذَابُ

روزي كه مردان و زنان منافق به مؤ منان مي‏گويند: نظري به ما بيفكنيد تا از نور شما شعله‏اي برگيريم، به آنها گفته مي‏شود: به پشت سر خود بازگرديد و كسب نور كنيد!، در اين هنگام ديواري ميان آنها زده مي‏شود كه دري دارد، درونش رحمت است و بر عذاب! (سوره 57/ 13)

عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا

عالم الغيب او است، و هيچكس را بر اسرار غيبش آگاه نمي‏سازد (سوره 72/26)

ابوهریره از پیامبر(ص) چنین نقل می کند که ایشان قبل از خواب خواندن این دعا ها را توصیه می کردند که در این دعا کلمات الظاهر و الباطن به کار برده شده است، که ابن نشان دهندۀ اهمیت آن است. دعا به این شکل است:

پروردگارا! تو اولی، قبل از تو هیچ چیز نبوده، آخری، بعد از تو هم هیچ چیز نیست.  تو ظاهری و هیچ چیز ماورای تو وجود ندارد، تو باطنی و هیچ چیز نزدیکتر از تو وجود ندارد. ( مسلم، ذکر، 17)

نظر امام نووی راجع به این حدیث مسلم حائز اهمیت است. او منظور از ظاهر بودن خدا را ، قهار و قدرتمند و غالب و صاحب قدرت تام بودن  می داند و منظور باطن را تمام، از اسرار پنهان مطلع است  و از تمام مخلوقات باخبر است می داند.

 

 

نظریه ها

  • سلام علیکم ببخشید یه سوال داشتم میشه آیات یا احادیثی که واجبات در اسلام را بیان کرده اند برام ایمیل کنید یا در صفحه مربوطه در سایت به نمایش بگذارید.خواهشا زود جوال بدید

    • و علیکم السلام لیست کردن تمام واجبات کار آسانی نیست و این طور سؤال مطرح کردن صحیح نیست. کلا می توانیم اینر ا بگوییم که هر جا افعال امر در قرآن وجود دارد، اگر قرینه نداشته باشد بر وجوب دلالت می کند

  • ببخشید آیا این قاعده برای احادیث هم صدق میکند یعنی اینکه اگر قران به چیزی امر کرده بود ولی از احادیث قرینه آن وجود داشته باشد

    • با عرض سلام

      بله، بر احادیث هم آن قاعده جاریست. منتهی در احادیث امر در واقع تفسیر امر الهی است. به عبارت دیگر پیامبر (ص)

      شارع نیست، مفسر احکام است.

  • با سلام خدمت شما
    لطفاً درباره واژه های زیر توضیحاتی بدهید:
    1-امر تشریعی
    2-امر تکوینی
    3-امر ارشادی
    4-امر مستحب یا مندوب
    با تشکر فراوان

مارا از مدیای مجازی متوانید دنبال بکنید