دين وفطرت
معنی تغییر خلقت الله چیست؟

معنی تغییر خلقت الله چیست؟

معنی تغییر خلقت الله چیست؟ 

سؤال: با سلام و احترام

ببخشید آیه 119 سوره نساء را تفسیر کنید و در آخر هم بفرمایید که منظور از خلق الله در آیه مذکور چیست ؟

با تشکر فراوان: آلان

karimi69@gmail.com

جواب: و علیکم السلام و رحمة الله

برای درست فهمیدن آیه کریمه آیات مرتبط را با هم بررسی کنیم:

در آیه 119 سوره نسا خداوند می فرماید:

 وَلأُضِلَّنَّهُمْ وَلأُمَنِّيَنَّهُمْ وَلآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذَانَ الأَنْعَامِ وَلآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللّهِ وَمَن يَتَّخِذِ الشَّيْطَانَ وَلِيًّا مِّن دُونِ اللّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُّبِينًا [1]

و آنها را گمراه ميكنم و به آرزوها سرگرم مي‏سازم و به آنها دستور مي‏دهم كه (اعمال خرافي انجام دهند و) گوش چهارپايان را بشكافند و آفرينش (پاك) خدائي را تغيير دهندو آنها كه شيطان را به جاي خدا ولي خود برگزينند زيان آشكاري كرده‏اند.

در آیه دیگر چنین آمده است:

قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ [2]

گفت پروردگارا از آنجا كه مرا فريفتى، بر سر راه راست تو در كمين آنان [بندگان‏] مى‏نشينم‏

و در آیه شریفه دیگر که مرتبط با دین الله است چنین آمده است:

فأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ [3]

روي خود را متوجه آئين خالص پروردگار كن اين فطرتي است كه خداوند انسانها را بر آن آفريده دگرگوني در آفرينش خدا نيست اين است دين و آئين محكم و استوار ولي اكثر مردم نمي‏دانند.

از آیاتی که بالا آوردیم و با ربط دادن به یک دیگر خواهیم دید که منظور از تغییر در خلقت الله  همان تغییر دادن دین الله است که در اصل آن مطابق با فطرت انسان می باشد.

و الله تعالی أعلم

 


[1]  نسا 119؛

[2]  اعراف 16؛

[3]  روم 30؛ 

نظریه ها

  • با عرض سلام ببخشید در رابطه با حدیث “لعن الله الواشمات والمستوشمات والنامصات والمتنمصات والمتفلجات للحسن المغیرات خلق الله”(روایت بخاری و مسلم) یه سوال از شما داشتم ؟
    1. چرا حدیث فوق به خاطر وجود کلمه لعن قابل مناقشه است و صحیح نمی باشد. در حالی که حدیث فوق متفق علیه است که هم امام بخاری و هم امام مسلم آن را روایت کرده اند که اکثر علما بر صحت آن اتفاق نظر دارند و هیچ اشکالی به آن وارد نمی کنند این حدیث خلق الله را به روشنی تفسیر و بیان می کند که منظور از خلق الله علاوه بر تغییر دین شامل خالکوبی و ابرو گرفتن میباشد؟لطفا راهنمایی لازم بفرماید که آیا این حدیث صحیح است یا خیر اگر صحیح است چرا و اگر صحیح نیست چرا ؟
    با تشکر فراوان دوستتان دارم .

    • و علیکم السلام و رحمةالله

      علت این که حدیث فوق را به عنوان صحیح قبول نکردیم، لعن پیامبر (ص )بودچون خوب می دانیم پیامبر اسلام حتی در موقع ای که بر سر مبارکش 

      کثافات ریختند، دشمان را لعن نکرده بود/ چه طور ممکن همین پیامبر بر زنانی که خال کوبی یا مو مصنوعی و … کرده لعن کند!_

      و این چیز ها جزء تغییر خلقت حساب نمی شود. و الا به موهایمان هم نباید مدل می دادیم و رهایش کنیم، به هر شکلی که می شود در بیاید؟!

      ما هم از شما تشکر فراوانی داریم

       

  • با عرض سلام استادان گرامی
    ببخشید حکم جراحی پلاستیکی از دیدگاه اسلام چیست ؟ آیا جراحی پلاستیکی جزء تغییر خلقت به حساب می آید؟ با ذکر دلیل
    با تشکر فراوان از شما استادان عزیز و گرامی سایت دین و فطرت

    • و علیکم السلام جراحی پلاستیکی اگر بدون دلیل جدی باشد ، جائز نمی باشد. اما باز هم نمی توانیم بگوییم که آن تغییر خلقت محسوب می شود و این  (تغییر خلقت) جرم خیلی سنگینی است. 

  • تشکر از شما
    دلیلیتان چیست که آن را جایز نمی دانید ؟در حالی که آن را جژء تغییر خلقت هم نمی دانید ؟
    با تشکر فراوان
    لطفا با دلیل نقلی پاسخ دهید.

  • ببخشید آیه ای در قرآن وجود دارد که خداوند این کار را منع کرده باشد.یعنی خداوند اجازه نداده باشد که در خلقت او دخالت کنیم.

  • سلام استادان عزیز بابت پاسخ به سوالات ما ازتون ممنونم و از شما متشکرم و اما در رابطه با این سوال :
    بنده قانع نشده ام لطفا دلیل قرانی بیاورید تا قانع شوم .خواهشا اگر اشتباه کرده اید اعتراف کنید که در این زمینه ما اشتباه کرده ایم برای حل این سوال فقط دو راه وجود دارد .
    1. یا قبول کنید که منظور از خلق الله در آیه 119 سوره نساء شامل ظاهر هم می شود ؟!
    2. یا اینکه جراحی پلاستیکی در اسلام جایز است و هیچ دلیلی برای منعع آن وجود ندارد؟!
    با تشکر فراوان از استادان سایت دین و فطرت
    موفق باشید.در پناه الله

    • سلام علیکم

      اولا این را باید بگوییم که ما هر چه تلاش کنیم به علت مشغله زیاد نمی توانیم فورا پاسخ دهیم. شما هم بعد از ارسال سوال اول بعد از دو ساعت انتقاد می کنید که چرا جواب شما را نداده ایم. دوست عزیز این قدر زود در باره گروه علمی ما قضاوت نکنید. اما پاسخ شما:

      سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ  (فصلت 53)؛

      از آیه بالا می فهمیم که غیر از آیات قرآنی هر چه در اطراف ماست هم آیات الهی است. از جمله اعضای بدن ما هم.

      در آیه ذیل کسانی که آیات الهی را سبک شماردند سرزنش می شود:

      و آيات خدا را به ريشخند مگيريد و نعمت‏خدا را بر خود و آنچه را كه از كتاب و حكمت بر شما نازل كرده و به [وسيله] آن به شما اندرز مى‏دهد به ياد آوريد و از خدا پروا داشته باشيد و بدانيد كه خدا به هر چيزى داناست (بقره 231)

      در آیه دیگر چنین آمده است:

      اين بدان سبب است كه شما آيات خدا را به ريشخند گرفتيد و زندگى دنيا فريبتان داد پس امروز نه از اين [آتش] بيرون آورده مى‏شوند و نه عذرشان پذيرفته مى‏گردد (جاثیه 35)

      به این دلیل بدون مشکل  جدی عمل جراحی کردن را جایز ندانستیم

       

       

       

       

  • با سلام و احترام به شما دست اندرکاران سایت دین و فطرت
    به نظر بنده چنین ادعایی اصلا صحیح نیست چرا که شما استادان عزیز دچار ضد و نقیض شده اید یه جایی می گویید که گرفتن ابرو و مدل دادن به موی سر جزء تغییر خلقت نمی باشد که نیست و یه جای دیگر می گویید اعضای بدن ما که به آیات الهی تعبیر کرده اید تغییر دادن آن جزء تغییر خلقت خدایی می باشد آیا گرفتن ابرو و موی سر و ریش و سبیل و … جزء اعضای بدن انسان نیستند ؟! شما بر اساس چه دلیلی از یک طرف این موارد را استثنا کرده اید و آنها را جایز می دانید و از یک طرف دیگر جراجی پلاستیکی بینی یا گوش و … را ناجایز و حرام می دانید؟! علاوه بر این آیه که به عنوان دلیل به آن استناد می کنید هیچ ربطی به این موضوع ندارد چرا که اگر به آیات قبل و بعد نگاهی بیندازید در مورد کسانی صحبت می کند که به قران ایمان نمی آورند و آیات الهی را به ریشخند گرفته اند که خداوند می فرماید به زودی آیات خودمان را در آفاق و انفس به ناباوران و کافران نشان می دهیم تا بر ناباوران روشن شود که قران حق است. بنده چنین استدلالی را اصلا قبول ندارم!
    خداوند می فرمایند :

    قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ كَانَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ ثُمَّ كَفَرْتُمْ بِهِ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ هُوَ فِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ

    (ای پیامبر!) بگو: «به من خبر دهید اگر این (قرآن) از سوی خدا باشد, سپس شما به آن کافر شوید, چه کسی گمراه تر خواهد بود از کسی که (با آن) در مخالفت (شدید و) دور است.
    سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ ۗ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ

    به زودی نشانه های خود را در آفاق و در نفس خودشان به آنها نشان خواهیم داد, تا برای آنها روشن گردد که او حق است, آیا کافی نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟!
    أَلَا إِنَّهُمْ فِي مِرْيَةٍ مِنْ لِقَاءِ رَبِّهِمْ ۗ أَلَا إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطٌ

    آگاه باش, که آنها از لقای پروردگارشان در شک اند, وآگاه باش که او به همه چیز احاطه دارد.

    آیا از آیات بالا می فهمیم که غیر از آیات قرآنی هر چه در اطراف ماست هم آیات الهی است؟! که نیست !
    لطفا به این تناقض پاسخ بفرمایید؟!!

    با تشکر فراوان

    • و علیکم السلام

       درست که در آیه 231 بقره نتظور آیات قرآن بوده، ولی شامل هر آیات الهی هم می شود

       

  • با سلام مجدد
    استادان عزیز مثل اینکه منظور من رو متوجه نشدید مگر شما نمی گویید که اعضای بدن انسان جزو آیات الهی است.خوب اگر نگاه کنیم اعضای بدن انسان شامل هر عضوی از بدن ما می شود از گرفتن ابرو تا کوچک کردن بینی و گوش و سینه و …
    شما استادان عزیز بر اساس چه دلیلی بین اعضای بدن انسان فرق قایل هستید یعنی تراشیدن ریش و ابرو گرفتن را جایز می دانید ولی جراحی پلاستیکی را نا جایز می دانید در حالی هر دو جزو اعضای بدن انسان می باشند و اعضای بدن انسان هم به تعبیر شما جزو آیات الهی می باشد ؟
    لطفا به این سوال پاسخ دهید.خواهشا تفره نرید .
    با تشکر فراوان

    • و علیکم السلام

      دیگر ما نمی دانیم با کدام زبان توضیح دهیم. خود شما بگویید مگر عمل جراحی با تراشیدن ریش و یا کوتاه کردن مو قابل مقایسه است؟!

  • ببینید استادان عزیز این چیه که شما فرمودین اصلا بر این حدیث وارد نیست چون که پیامبر صلی علیه وسلم در بیان حکم اینها از خودشون لعن نفرستادن بلکه این یک حکم شرعی است وجزو تعلیمات است اما اینکه چطور پیامبر حاضر به لعن فرستادن شدن در حالی که بزرگترین ازار را تحمل فرمود ولی لعن نفرستاد باید در جواب گفت این ازارها برشخص پیامبر رخ داد وپیامبر صلی علیه واله وسلم از حق خویش گذشت اما ایا میتواند در باره احکام شریعت خودش تصمیم بگیرد بدون الهام
    لطفا این سوال رو پاسخ دهید .ممنون

    •  با عرض سلام وظیفه ما آن چه که به نظر ما درست است را بیان کنیم قانع کردن تک تک افراد جزء وظائف مان نیست. 

  • سلام

    دلیل شما بر این ادعا که حدیث از لحاظ متنی صحیح نیست چیست؟ و کدامیک از اهل علم چنین سخنی گفته اند؟! ضمنا پیامبر صلی الله علیه وسلم بعضی از دشمنانش را بخاطر اذیت و آزار لعن کرده اند که ظاهرا شما از آن بی اطلاع هستید! و آیات بسیاری در لعن کفار و مشرکان آمده است. و اگر پیامبر صلی الله علیه وسلم در آغاز رسالت مردمی که بر ایشان کثافات می ریختند لعن نکردند چون ایشان به هدایت ایشان اشتیاق داشت، و این اسلوب دعوت ایشان بود، چنانکه قرآن کریم ایشان را توصیف می کند : « فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظّاً غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ» (آل عمران 159). « به (برکت) رحمت الهى، در برابر آنان [مردم‏] نرم (و مهربان) شدى! و اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو، پراکنده مى‏شدند».«فَلَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ عَلَى آثَارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهَذَا الْحَدِيثِ أَسَفاً» (کهف 6). «گويى مى‏خواهى بخاطر اعمال آنان، خود را از غم و اندوه هلاک کنى اگر به اين گفتار ايمان نياورند».وانگهی لعن معین با لعن عام متفاوت است، آنچه در شریعت جایز نیست لعن معین است نه لعن عام و در این حدیث لعن عام شده است نه معین. و این لعن نشانه کبیره بودن گناه است، و برای تحذیر است، و لعن معصیت کاران بطور عام جایز است.همچنین تغییر خلقت با آراستن خود تفاوت دارد، آراستگی جایز است اما تغییر دادن عمل شیطانی است، کسی که ابرویش را باریک می کند با کسی که ابرویش را شانه می زند یکی نیست، کندن موی ابرو یعنی تغییر آن چون فرد به شکل و قواره آن راضی نیست، اما شانه زدن ابرو یعنی مرتب کردن که جزو فطرت است. همینطور آراستن موی سر تغییر خلقت نیست، و بالفرض هم که باشد ولی چون رخصت شریعت را دارد پس منعی هم ندارد؟!

    • با سلام

      یعنی پیامبر ()ص پیشا پیش به مثلا زنانی که ابرو برمیدارند لعن کرده است. 

      این چه تصوری که شما از پیامبر اسلام دارید؟!

      به جای انین که مثلا بگوید فلان کار را نکنید این کار شایسته نیست، بیاید و با لعن و نفرین شریعت را یاد می دهد در ضمن فرق ما با شما در این است که شما احادیث را منبع شریعت می دانید ما تنها قرآن را منبع  شریعت دانسته سنت را تابع آن قبول کردیم و درستش هم همین است. به این خاطر خود پیامبر فرموده بود که هر جا دیدید حدیثی از من نقل شده باشد که منافات با قرآن دارد، آن را قبول نکنید 

       

  • با سلام
    ببخشید خودتان می فرمایید که قران را منبع شریعت می دانیم مگر در قران لعن نیامده است ؟!خوب باید آیه های قرآن را هم قبول نداشته باشیم؟!

    • و علیکم السلام

      در قرآن خداوند به خیلی از مخلوقات خود قسم خورد خورشید، ماه، زمان… اما این دلیل نمی شود که ما هم بتوانیم به آن قسم بخوریم. همین طور به نسبت لعن می توانیم بگوییم. خداوند خالق ما می گوید که مثلا لعن خدا و فرشتگان و مؤمنین بر مشرکین باشد. و این لعن به کسانی که حق را شناختن و باز هم عناد کردند. اما آن لعنی که شما ادعا دارید پیامبر صادر کرد، کاملا از این متفاوت است. از طرف دیگر فعل خالق جواز بر مخلوق نمی شود.  

  • با سلام مجدد
    خوب این رو قبول اما چرا این لعن نمی تواند نشانه کبیره بودن گناه و تحذیر باشد، مگر لعن معصیت کاران بطور عام جایز نیست ؟

    • علیکم سلام

      آقا دو باره برگشتید به اول که

      مسأله همین است  که ما اصلا آن را گناه کبیره نمی دانیم

      تورا خدا یک کم تعقل کنید و ببنید دین را به چه تبدیل کردید با این تفکرات

      مگر به این راحتی می شود هر جه را گناه کبیره شمارد؟! 

  • تشکر از شما

    ببخشید شما فرمودید:

    پیامبر اسلام صلی الله و علیه و سلم فرموده بود که هر جا دیدید حدیثی از من نقل شده باشد که منافات با قرآن دارد، آن را قبول نکنید .

    این حدیث چه منافاتی با قران کریم دارد ؟

    • کل مکاتبات ما در این زمینه بخوانید و انشا الله متوجه خواهید شد

  • سلام
    خسنه نباشید
    ببخشید یه سوال داشتم
    اگر ما منطور از خلق خدا را در آیه 30 روم و 119 سوره نسا یکی در نطر بگیریم
    خداوند در سوره روم می فرماید لا تبدیل لخلق الله
    اما در سوره نسا می گوید فلنغیرن خلق الله
    جطور چیزی قابل تبدیل نیست اما قابل تغییر است؟
    من مدت هاست در این زمینه تحقیق می کنم
    اما جواب این سوال را نیافتم
    لطفا راهنمایی کنید
    چرا که علم پیشرفت کرده و آدم هلی شیطان صفت می توانند با استفاده از همین علم ژن های حامل صفات خوب را تغییر داده و در نتیجه فطرت انسان هم تغییر می کند و رو یه مسایل شیطانی می رود.
    خواهش می کنم پاسخ دهید؟

    • و علیکم السلام سلامت باشید خواهر گرامی
      اما پاسخ سؤالتان:‏
      در آیه 30 سوره روم چنین آمده است:‏
      روي خود را متوجه آئين خالص پروردگار كن اين فطرتي است كه ‏خداوند انسانها را بر آن آفريده دگرگوني در آفرينش خدا نيست اين است ‏دين و آئين محكم و استوار ولي اكثر مردم نمي‏دانند.‏
      یعنی دین الله یک دین فطری است و منظور خلق الله در آیه فطرت ‏انسان است. ‏
      و اما در آیه 119 سوره نساء چنین آمده است:‏
      و آنها را گمراه ميكنم و به آرزوها سرگرم مي‏سازم و به آنها دستور ‏مي‏دهم كه گوش چهارپايان را بشكافند و خلقت خدائي را تغيير دهند، و ‏آنها كه شيطان را به جاي خدا ولي خود برگزينند زيان آشكاري كرده‏اند.‏
      در آیه منظور از تغییرخلقت، بریدن گوش و یا هر عضو دیگر.‏
      آنچه که در شما این شبه را ایجاد کرده در هر دو آیه واژه خلقت آمده ‏است. اما باید بدانیم این واژه در آیات به معنی مختلف آمده است باید به ‏قرینه آیه نگاه کنیم تا درست بفهمیم. ‏
      موفق باشید

  • با عرض سلام و خسته نباشيد
    عذر مى خوام مزاحمتون مى شم
    ممنون از جوابتون،اما فكر مى كنم نتونستم منظورمو درست انتقال بدم،شما فرمودين آيه ٣٠ سوره روم و آيه ١١٩ سوره نساء با يكديگر ارتباط معناى دارند و مراد از خلق الله در هر دو آيه دين الله است،سوال بنده اين است:
    اگر مراد از خلق الله در هردو آيه دين خداوند باشد
    ما در آيه ٣٠ سوره روم مى خوانيم ( لا تبديل لخلق الله) يعنى تبديلى وجود ندارد
    انا در آيه ١١٩ سوره نساء مى خوانيم (فلنغيرن خلق الله)خلقت خداوند را تغيير مى دهند
    چطور يك چيز برايش تبديلى وجود ندارد اما در عين حال قابل تغيير است
    خواهش مى كنم پاسخ دهيد،تفسير اين آيات برايم اهميت زيادى دارند و مدت هاست در اين باره تحقيق مى كنم
    با تشكر از شما

    • در آیه 119راجع به تغییر در خلقت موجودات است اما در سوره روم در باره دیگرگون ساختن دین است

  • تغيير در خلقت موجودات يعنى شامل تغييرات زيبايى در انسان ها هم مى شود؟خواهش مى كنم توضيح دهيد.

    • زیبایی یک مفهوم نسبی است. اذا برای دخالت جراحی باید یک دلیلی محکمی باشد. مثلا عدم شانس ازدواج و یا خجالتی از مردم به خاطر ظاهر فرد.

مارا از مدیای مجازی متوانید دنبال بکنید