دين وفطرت
مفهوم عِوج و قیم در قرآن کریم (1)

مفهوم عِوج و قیم در قرآن کریم (1)

مفهوم عِوج و قیم در قرآن کریم (1)

پرسش: می خواستم بدانم منظور از "عوج" و  "قیم" در آیات 1 و2 سوره کهف چیست؟

پاسخ: در آیات مورد نظر شما  چنین آمده است:

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْكِتَابَ وَلَمْ يَجْعَل لَّهُ عِوَجَا* قَيِّمًا لِّيُنذِرَ بَأْسًا شَدِيدًا مِن لَّدُنْهُ وَيُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا حَسَنًا [1]

ستايش خدايى را كه اين كتاب [آسمانى] را بر بنده خود فرو فرستاد و هيچ گونه كژى در آن ننهاد*[كتابى] راست و درست تا [گناهكاران را] از جانب خود به عذابى سخت بيم دهد و مؤمنانى را كه كارهاى شايسته مى‏كنند نويد بخشد كه براى آنان پاداشى نيكوست

کلمه «عوج» – به فتح و کسر عین- به معناى انحراف است. راغب در مفردات می‌گوید: «عَوج» به فتح عین، کجى‌‏هایى را می‌گویند که به آسانى  باچشم دیده مى‏‌شوند؛ مانند کجى چوبى که در زمین نصب شده باشد، ولى «عِوج» به کسره عین، در کجى‏‌هایى است که با فکر و بصیرت تشخیص داده مى‌‏شوند؛ نظیر انحراف و انحنایى که در زمین مسطح است که تنها متخصصان مى‌‏توانند آن‌را تشخیص دهند، همین‌طور مانند انحراف در دین و زندگى[2]

آما در باره قیم راغب چنین می گوید:

«قیّم» آن کسى است که براى اصلاح چیزى قیام کند، و کارهایش ‌را تدبیر نماید، نظیر قیم و سرپرست خانه که کارها و برنامه‌‏‌هاى آن‌را منظم و برقرار مى‌‏‌نماید[3]

صفت قیم بودن قرآن کریم از آنجاست که تنها راه راست و صحیح را با اطاعت از دستورات آن می توان به دست آورد. آیاتی که به این مطلت اشاره دارند فراوان است. مثلا در آیه ذیل قرآن به عنوان هدایت کننده به راه حق معرفی شده است:

قَالُوا يَا قَوْمَنَا إِنَّا سَمِعْنَا كِتَابًا أُنزِلَ مِن بَعْدِ مُوسَى مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ وَإِلَى طَرِيقٍ مُّسْتَقِيمٍ [4]

گفتند اى قوم ما ما كتابى را شنيديم كه بعد از موسى نازل شده [و] تصديق‏كننده [كتابهاى] پيش از خود است و به سوى حق و به سوى راهى راست راهبرى مى‏كند

خداوند دین خود را در آیات متعدد قرآن به «قیم» توصیف کرده است، مانند:

فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ الْقَيِّمِ مِن قَبْلِ أَن يَأْتِيَ يَوْمٌ لَّا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ يَوْمَئِذٍ يَصَّدَّعُونَ [5]

پس به سوى اين دين پايدار روى بياور پيش از آنكه روزى از جانب خدا فرا رسد كه برگشت‏ناپذير باشد و در آن روز [مردم] دسته دسته مى‏شوند

«وَ لَمْ یَجْعَلْ لَهُ عِوَجاً» ضمیر در «له» به کتاب برمى‌‏گردد، و جمله مورد بحث جمله حالیه است برای کتاب. کلمه «قیّماً» حال بعد از حال است. خداوند در مقام مدح خویش می فرماید کتابى نازل کرده که به صفت نداشتن اعوجاج متصف است، و از این جهت که آن کتاب بر تأمین مصالح جامعه بشرى قیم است. پس به هر دو صفت بذل عنایت شده، آن هم به طورى مساوى، و همین اقتضا مى‌‌‏کند که جمله مزبور حالیه باشد، و «قیم» نیز حال دوم.

اما  بحث در باره  واژه "عوج"  با کسره را در مباحث بعدی با اذن الهی ادامه خواهیم داد، که بحث مهمی می باشد.

 

 


[1]  کهف 1 و2؛

[2]  راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص 592، دارالعلم الدار الشامیة، دمشق، بیروت، 1412ق.

[3]  همان، ص 690- 692، ماده «قوم».

[4]  احقاف 30؛

[5]  روم 43؛

مارا از مدیای مجازی متوانید دنبال بکنید